... معشوق را گه به دل دار و گاه به دل بر تعبیر می کنند.
دل دار آن کسی است که صاحب دل و عاشق خود را نوازش می کند و به او می گوید: «عزیز من! نگران نباش. در مسیر راه حرکت کن. توکّلت بر حقیقت عالم باشد. تو به مقصود می رسی. توکّل تو رسیدن توست. به راه افتادن تو رسیدن توست. همین که تصمیم گرفتی در پیشگاه حق زانو بزنی، به همان اندازه رسیده ای... ».
در این حال خداوند با اوصاف جمالیه خود را تجلّی می دهد و دل داری می کند. این تجلّیات، نسیم گونه است. نسیم ؛ هوای مخصوصی است که هنگام سحر می وزد. فرموده اند: اگر کسی بتواند نسیم سحری را استنشاق کند، در آن روز نیازی به غذا خوردن ندارد. زیرا به واسطه ی این استنشاق، بدن آن چنان طراوت پیدا می کند و سرحال می شود که نیاز خود را به غذا احساس نمی کند.

بودند بزرگانی که سالیان سال غذا نخوردند و با همان نسیم سحری روزگار گذراندند و جان خود را طراوت دادند. این نسیم انسان را نوازش می کند و به او جان می دهد. به همین دلیل است که از تجلّیات جمالیه ی حق تعالی که دل بری حق است، تعبیر به «نسیم» فرمودند.

چه بسا انسان را می اندازند تا پخته بار بیاید.

چه بسا صبحی نماز صبح او را غذا کنند تا درد او گل کند. به فکر چاره بیفتد.


بسیاری از بزرگان ما وقتی هنگام طلوع آفتاب بر می خواستند و می دیدند نمازشان قضا شده، دردشان تازه می شد و صبح تا غروب در حال دیگری بودند که خدایا کی شب می شود و سحر می گردد که من کوتاهی امروز را با مناجات جبران کنم.

تمام این ها، لطف الهی است و دل داری حق. خداوند از این طریق انسان را با خود مأنوس می سازد.

(مجلس هجدهم: عارفان، مقیم مقام عندیّت حق اند)

برگرفته از کتاب شریف «شرح مراتب طهارت»؛ از رساله ی وحدت از دیدگاه عارف و حکیم حضرت علاّمه حسن زاده ی آملی حفظه الله/ شارح: استاد صمدی آملی حفظه الله / نشر رَوح و ریحان