نامه ای است که برای دوستی فرستاده ایم:
بسم الله الشّافی
... آقای عزیز؛ انسان آن است که با عالم قدس انس دارد، وگرنه چون بهائم به چرا آمده است. ...
این قدر بدان که در (این) نشأه هر چه بمانی، نسبت به سرای ابدی که در پیش داری، آنی است بلکه کم تر از آن است. عاقل را اشاره کافی است.
کلمه ی طیّبه ی لا إله إلاّ الله بهترین اذکار است و فضیلت آن بی شمار و روایات اهل عصمت علیهم السّلام در این باره بسیار. اهل الله در شرح آن رساله ها نوشته اند، و این بنده در بیان آن به نقل این کریمه تبرّک می جوید: «اَلَم تَرَ کَیفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أصلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرعُهَا فِی السَّمَآءِ تُؤتِی اُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذنِ رَبِّهَا» (سوره ی ابراهیم، آیات 25 و 26)

برادرم؛ اگر درد داری یکی از نام های شریف خداوند، طبیب است. به قول خواجه حافظ رحمه الله:
عاشق که شد یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست

جناب دوست جواد است و گدا می خواهد که،گدا آیینه ی جود حق است،گدایی کن تا محتاج خلق نشوی... .

برادرم به فکر خود باش و از خویشتن غافل مباش. و همواره کشیک نفس بکش و کشیک نفس کشیدن کشکی نیست، از خداوند توفیق بخواه. با ابنای روزگار بساز و مرد تحمّل باش و به مثل معروف که چه خوش مثلی است: «آسیا باش؛ درشت بستان و نرم باز ده». مرد فکر باش که فکر لبّ عبادت است. مناجات و راز و نیاز با دوست را قطع مکن «قُل مَا یَعبَؤُا بِکُم رَبِّی لَو لاَ دُعَاءُکُم»(سوره ی فرقان، آیه ی 77)

خلوت شب را از دست مده. و به حقیقت بگو الهی آمدم تا کام روا گردی.
سخن و خوراک و خواب، باید به ضرورت باشد «کُلُوا وَ اشرَبُوا وَ لاَ تُسرِفُوا»(سوره ی اعراف، آیه ی 32)

با عهد الله که قرآن مجید است، هر روز تجدید عهد کن. صمیمانه دست توسّل به دامن پیغمبر و آلش درزن که آن خوبان خدا، وسائط فیض حق اند اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.

نمی گویم مقدّس نباش، ولی مقدّس عاقل باش. بِس بِسی مباش که سُخریّه ی این و آن می شوی. فرزانه باش و دیوانه باش. خویشتن را تفویض به حق کن و او را وکیل خود بگیر که تواناتر و داناتر و باوفاتر و مهربان تر و پاینده تر از او نخواهی یافت «حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکِیل»(سوره ی آل عمران، آیه ی 174)

سوره ی مبارکه ی اخلاص را با اخلاص بر زبان داشته باش. با خلق خدا مهربان باش. از سخنان ناهنجار اگرچه به مزاح باشد، بر حذر باش. خلاف مگو اگرچه به مطایبت باشد. از قسم خوردن اگرچه به راست باشد، احتراز کن. چه ایستاده ای دست افتاده گیر. تا می توانی نماز را در اوّل وقت به جا آور. تجارتت را مغتنم بشمار که انسان بی کار از دنیا و آخرت هر دو می ماند. داد و ستد مانع بندگی نیست «رِجَالٌ لاَ تُلهِیهِم تِجَارَهٌ وَ لاَ بَیعٌ عَن ذِکرِ اللهِ وَ إِقَامِ الصَّلَوهَ وَ إِیتَاءِ الزَّکَوه»(سوره ی نور، آیه ی 38)

در مطلق امور میانه رو باش. بر کتمان اهتمام داشته باش. اگرچه الف دنباله دارد ولی:
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد ناپدید
هیچ راهی نیست کانرا نیست پایان غم مخور
... سرمایه ی راهرو حضور ادب است
آن گاه یکی همّت و دیگر طلب است
ناچار بود رهرو از این چار اصول
ورنه به مراد دل رسیدن عجب است
دل داده ی عشقم و نرفتم بیراه
راهی به جز این نیست خدایست گواه
در هرچه نظر کنم نبینم جز عشق
لا حول و لا قوّه إلاّ بالله (دیوان نگارنده،رباعیات،ص221،اوّلین رباعی)
وَالسَّلاَمُ عَلَی مَنِ التَّبَعَ الهُدَی

قم- حسن حسن زاده ی آملی
23/10/1351ه.ش – 8 ذی الحجّه ی 1392ه.ق

(کتاب شریف نامه ها برنامه ها / ابوالفضائل حضرت علاّمه حسن زاده ی آملی حفظه الله/ ص 68 تا 71)