سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عمده ترین چیزی که سبب آرزوهای دراز می شود جهل و بی خبری است، جهل نسبت به خویشتن و نسبت به دنیا و جهل نسبت به قدرت و لطف خدا و ثواب آخرت و عقبی، مجموعه این جهل ها انسان را به وادی آرزوهای دراز می کشاند.
توضیح اینکه: انسان به سبب بی خبری از وضع خویش و عدم توجه به این حقیقت که هر لحظه ممکن است پایان عمر او فرارسد، یک لخته خون کوچک می تواند مجرای رگهای قلب یا مغز او را بگیرد و در یک 6لحظه، سکته قلبی یا مغزی بر او عارض شود یا حادثه ای همچون زلزله و آتش سوزی، تصادف در رانندگی، لغزیدن و بر زمین خوردن و ضربه مغزی شدن یا مانند اینها به زندگی او پایان دهد. آری بر اثر جهل به این امور گرفتار این پندار می شود که عمری طولانی دارد و سپس یک مشت آرزوهای دراز اطراف فکر او را احاطه می کند و به او اجازه نمی دهد به غیر آن بیندیشد.

همچنین جهل نسبت به ناپایداری و بی وفایی دنیا، دنیایی که نه بر صغیر رحم می کند و نه بر کبیر، نه بر جوان رحم می کند نه بر پیر، گاه پیش از آنکه پیری بمیرد صدها کودک و جوان از دنیا می روند و گاه پیش از آنکه مریض سخت جان دهد ده ها سالم در آغوش مرگ قرار می گیرند.
گاه سلاطین مقتدر در یک روز به ضعیف ترین افراد مبدل می شوند و در زندان انفرادی جای می گیرند و گاه ثروتمندان غرق ناز و نعمت در یک شب فقیر و تهیدست می شوند و بر خاک سیاه می نشینند، آری جهل به این امور است که انسان را در گرداب طول امل می اندازد.
اینجاست که سلمان فارسی، شاگرد بزرگ مکتب وحی، می گوید: «ثلاث اعجبتنی حتی اضحکتنی: مؤمل الدنیا و الموت یطلبه، و غافل لیس بمغفول عنه، و ضاحک ملئ فیه لایدری اساخط رب العالمین علیه ام راض عنه; سه کس مرا در شگفتی فرو برده تا آنجا که به خنده واداشته است: کسی که دنیا را آرزو می کند در حالی که مرگ در پی اوست و کسی که از اجل خویش غافل است در حالی که اجل از او غافل نیست و کسی که با تمام وجودش می خندد در حالی که نمی داند پروردگار جهانیان از او راضی است یا نه »؟ (40)
در روایات اسلامی نیز اشاره های روشنی به این معنی شده است، مولای متقیان علی(ع) می فرماید: «من ایقن انه یفارق الاحباب و یسکن التراب و یواجه الحساب و یستغنی عما خلف، و یفتقر الی ما قدم کان حریا بقصر الامل و طول العمل; کسی که یقین دارد(به زودی) از دوستان جدا می شود و در زیر خاک مسکن می گزیند و با حساب الهی رو به روست و از آنچه بر جای گذاشته بی نیاز می گردد و به آنچه از پیش فرستاده محتاج می شود، سزاوار است که آرزو را کوتاه و اعمال صالح را طولانی کند»! (41)
در حدیث دیگری از همان حضرت می خوانیم: «اتقوا خداع الاآمال، فکم من مؤمل یوم لم یدرکه، و بانی بناء لم یسکنه، و جامع مال لم یاکله; از فریب آرزوها بپرهیزید، چه بسیار کسانی که آرزو داشتند روزی را(در آغوش ناز و نعمت بگذرانند) و هرگز به آن نرسیدند، چه بسیار کسانی که خانه و قصری ساختند ولی هرگز در آن ساکن نشدند و چه بسیار کسانی که اموال زیادی اندوختند ولی هرگز از آن نخوردند»! (42)
گاه جهل به آخرت و نعمت های بی پایان آن سرای جاویدان که یک لحظه نگاه کردن به آنها به تمام دنیا می ارزد، سبب می شود که انسان به آرزوهای دراز در این جهان کشیده شود، حتی گاه می شود بی خبری از لذت زهد در دنیا و آزادگی از چنگال اسارت زرق و برق آن، انسان را به وادی طول امل می کشاند!
در حدیثی از امام باقر(ع) می خوانیم: «استجلب حلاوة الزهادة بقصر الامل; شیرینی زهد را با کوتاهی آرزوها به دست آر»! (43)
و گاه می شود انسان قدرت خدا را فراموش می کند و یا نسبت به آن جاهل و بی خبر است و نمی داند خدایی که از لحظه انعقاد نطفه در رحم مادر پیوسته به او روزی داده است، در حالی که هیچ کس دسترسی به او نداشته می تواند تا پایان عمر زندگی او را اداره کند و فرزندانش اگر دوست خدا باشند، خدا آنها را تنها نمی گذارد و اگر دشمن خدا باشند خدمت به آنها بی دلیل است.
آری جهل به این امور سبب می شود که زیر پوشش (تامین آینده خود و فرزندان)، گرفتار آرزوهای دراز و طول امل گردد.
مجموعه این جهل ها و بی خبری ها(جهل به خویشتن، جهل به دنیا، جهل نسبت به خدا و قدرت بی مانند او و جهل نسبت به آخرت و مواهب بی پایانش) آدمی را در بیابان بیکران و برهوت خشک و سوزان آرزوها سرگردان می سازد.

درمان طول امل
همیشه برای علاج قطعی بیماریها به ریشه کن کردن اسباب آن باید پرداخت و تا اسباب بیماری ریشه کن نشود درمان ها سطحی و ناپایدار است و به تعبیر دیگر جنبه مسکن را دارد.
با توجه به این اصل اساسی و با توجه به ریشه های درازی آرزوها به خوبی می توان نتیجه گرفت که برای زدودن آثار طول امل و از میان بردن آن باید به تفکر و اندیشه پرداخت.
از یک سو باید انسان خود را به خوبی بشناسد و بداند موجودی است آسیب پذیر که فاصله میان مرگ و زندگی او بسیار کم است، امروز سالم است و پر نشاط، فردا ممکن است گرفتار سخت ترین بیماریها یا اندوه بارترین مصایب گردد، امروز قوی و غنی و قدرتمند است، فردا ممکن است از ضعیف ترین و فقیرترین افراد باشد و نمونه های آن صفحات تاریخ بشریت را پر کرده است.
از سوی دیگر باید در باره بی اعتباری دنیا بیندیشد که «از نسیمی دفتر ایام بر هم می خورد» و فراموش نکند نادر شاه قدرتمند«شبانگه به دل قصد تاراج داشت » «سحرگه نه تن سر، نه سر تاج داشت »!
آری با «یک گردش چرخ نیلوفری، نه نادرها به جا می مانند و نه نادری »!
از سوی سوم به این حقیقت بیندیشد که ما اعتقاد به معاد و سرای آخرت و حساب و کتاب الهی و پاداش کیفر اعمال داریم و این جهان را منزلگاهی در مسیر یک سفر طولانی می دانیم و برنامه ما در این جهان آماده شدن و اندوختن زاد و توشه است نه اقامتگاهی برای همیشه ماندن!
و نیز اندیشه کند که حرص در اندوختن و ذخیره کردن اموال و برنامه ریزی برای رسیدن به آرزوها و آمال، هرگز مایه سعادت انسان نمی شود، بلکه دائما او را به درد و رنج گرفتار می سازد.
و اندیشه کند که مهمترین آرامش، آرامش روح و وجدان است که آن از طریق تقوا و توکل بر پروردگار فراهم می شود نه از طریق حرص و ولع و دنیاپرستی!
بهترین راه برای وصول به این هدف همان است که در حدیث نبوی معروف آمده است فرمود: «خذ من دنیاک لآخرتک و من حیاتک لموتک، و من صحتک لسقمک، فانک لاتدری ما اسمک غدا; از دنیایت برای آخرتت بهره گیر و از ندگانیت برای مرگ(و زندگی بعد از آن) و از تندرستیت برای زمان بیماری استفاده کن، چرا که نمی دانی فردا نام تو چیست(آیا تو را زنده می نامند یا جزء مردگان، سالم می گویند یا بیمار؟)». (44)
عامل دیگر برای آرزوهای دراز هواپرستی و عشق به دنیاست، هر قدر از این علاقه کاسته شود دامنه آرزوها کوتاه تر می گردد و به عکس هر اندازه انسان دلبستگی بیشتر به دنیا پیدا کند، دامنه آرزوها گسترده تر می شود.
برای رسیدن به این هدف، یعنی کوتاه کردن دامنه آرزوها یکی از مؤثرترین راهها یاد مرگ است که پرده ها را از جلو چشم بصیرت انسان برمی گیرد و واقعیت های زندگی را برای او آشکار می سازد.
به همین دلیل امیرمؤمنان علی(ع) در پایان خطبه 99 از نهج البلاغه می فرماید: «الا فاذکروا هادم اللذات، و منغص الشهوات، و قاطع الامنیات; به هوش باشید و به یاد چیزی بیفتید که لذات را در هم می کوبد و شهوات را بر هم می زند و آرزوها را قطع می کند».
و در حدیث دیگری از نبی اکرم(ص) می خوانیم که در ضمن سخنانش فرمود: «عد نفسک فی اصحاب القبور; خود را جزء مردگان حساب کن(تا گرفتار طول امل نشوی)». (45)
و نیز در نقطه مقابل این معنی از امیرمؤمنان علی(ع) نقل شده است که فرمود: «اکثر الناس املا اقلهم للموت ذکرا; آنها که آرزوهایشان بیشتر است کمتر به یاد مرگ می افتند». (46)
راه دیگر برای مبارزه با طول امل مطالعه پیرامون پیامدهای بسیار شوم آن است.
آری توجه به این نکته که آرزوهای دراز سرچشمه بسیاری از گناهان و رذایل اخلاقی دیگر است و از علل مهم قساوت قلب و فراموشی آخرت و سبب زندگی پررنج و ذلت بار و محرومیت از مواهب و نعم الهی و از حجاب های ضخیم معرفت و آگاهی محسوب می شود، سبب می گردد که انسان به فکر علاج و درمان بیفتد و پیش از آنکه سیلاب طول امل کاخ سعادت او را ویران سازد به فکر چاره بیفتد، از دامنه آرزوهایش بکاهد و به صف خردمندان و سعادتمندان بازگردد و آرزوها را در حد معقول و شایسته مهار کند.
امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: «حاصل المنی الاسف و ثمرته التلف; حاصل آرزوهای دراز تاسف است و ثمره آن تلف شدن(عمر و امکانات و سعادت انسان) می باشد»! (47)
در حدیث دیگری از همان حضرت می خوانیم: «احذروا الامانی فانها منایا محققة; از آرزوهای دراز بپرهیزید که مرگ های مسلم در آن نهفته است ». (48)

در اینجا دو نکته قابل توجه است:
نخست اینکه در طب مادی برای درمان بسیاری از بیماریهای جسمی و روانی به فکر جانشین می روند، یعنی خواسته هایی که انسان را به بیماری می کشاند به خواسته های برتری تبدیل می کنند که منتهی به سلامت او گردد، مثلا کسی که علاقه زیادی به مواد چربی و نشاسته ای دارد و سبب بیماری های گوناگون در او شده به استفاده از کمیت قابل ملاحظه از میوه و سبزی سالم هدایت می کنند و یا افرادی که معتاد به مواد مخدرند، اعتیادهای سالمی برای آنها پیش بینی می کنند.
این نکته در بیماریهای اخلاقی نیز صادق است، به این ترتیب که معلم اخلاق آرزوهای دراز مادی را به آرزوهای معنوی نسبت به پاداش الهی در سرای آخرت تبدیل می کند و عشق به علم و دانش و معرفة الله را جایگزین عشق به مال و جاه و مقام می سازد.
نکته دیگر اینکه آرزوها مراتبی دارد، گاه انسان آرزو می کند عمر بسیار طولانی یا جاویدان! داشته باشد، همان گونه که قرآن در باره گروهی از قوم یهود می فرماید: «...یود احدهم لو یعمر الف سنة...;(آنها چنان علاقه به دنیا دارند که) هر یک از آنها آرزو دارد هزار سال عمر کند»! (49)
اگر هزار سال به معنی تعداد باشد دلیل به تقاضای عمر بسیار طولانی است و اگر عدد تکثیر باشد دلیل بر تقاضای عمر نامحدود است.
گروهی آرزوهایی در مراحل پایین تر دارند، آرزوی صد سال زیستن، پنجاه سال، ده سال یا کمتر، از روایات استفاده می شود که همه اینها جزء آرزوهای دراز محسوب می شود(البته در صورتی که هدف جنبه های مادی و زرق و برق دنیا باشد، نه جنبه های معنوی و الهی و کمک به پیشرفت جامعه انسانی).
از سوی دیگر امانی و آرزوها انواع مختلفی پیدا می کند، گاه آرزوها به سوی مسائل مادی هدف گیری می کند و گاه مقام و گاه شهوات و گاه همه اینها.
تمام اقسام آرزوهای دور و دراز، زشت و نکوهیده است هر چند بعضی زشت تر از بعض دیگر محسوب می شود.

آرزوهای مثبت و سازنده
آخرین سخن در بحث طول امل پیرامون این مطلب است که همیشه آرزوها جنبه منفی ندارد و نشانه انحطاط شخصیت و سقوط اخلاقی نیست.
زیرا اگر آرزوها متوجه ارزشهای والای انسانی باشد و یا جنبه مردمی و اجتماعی پیدا کند و در مسیر تکامل و پیشرفت واقعی انسانها و درجات کمال قرار گیرد و انسان را به تلاش و کوشش بیشتر در این راهها وادارد، بدون شک چنین آرزویی هر قدر طولانی بوده باشد، نه تنها نشانه پستی نیست که نشانه کمال انسان است.
اساسا همان گونه که در آغاز این بحث نیز اشاره شد امید و آرزو نسبت به آینده نیروی محرک انسان برای تلاشها و کوششهاست و اگر چراغ پرفروغ امید و آرزو در دل انسان خاموش گردد، در واقع روح او می میرد، نشاط زندگی از او خت برمی بندد و انسان را به موجودی سست و بی هدف و بی تلاش مبدل می کند.
در واقع آرزو بر دو قسم است «آرزوهای کاذب » که همچون سراب در بیابان زندگی ظاهر می شوند و تشنه کامان را به دنبال خود می کشانند و هر لحظه تشنه تر می سازند تا از شدت تشنگی هلاک شوند.
و «آرزوهای صادق » و مثبت و سازنده که همچون آب حیات، گلستان وجود آدمی را سیراب و پرثمر می سازد و هر چه زحمت می کشد نشاط و معنویت بیشتری می یابد.
این همان چیزی است که در قرآن مجید به آن اشاره شده است: «المال و البنون زینة الحیوة الدنیا و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر املا; مال و فرزندان، زیور حیات دنیا هست و باقیات الصالحات(ارزشهای پایدار و شایسته) نزد پروردگارت ثوابش بهتر و امید بخش تر است ». (50)
در این آیه به هر دو بخش از آرزوها اشاره شده است(دقت کنید).
در روایات اسلامی نیز اشارات پرمعنایی به آرزوهای مثبت و سازنده دیده می شود از جمله در حدیثی از امام صادق(ع) می خوانیم: «ان العبد المؤمن الفقیر لیقول یا رب ارزقنی حتی افعل کذا و کذا من البر و وجوه الخیر، فاذا علم الله ذلک منه بصدق نیته کتب الله له من الاجر مثل ما یکتب له لو عمله، ان الله واسع کریم; گاهی بنده مؤمن تهیدست می گوید: خداوندا! به من روزی عطا کن تا فلان کار خیر و نیک را بجا آورم، هرگاه خداوند در او صدق نیت بداند(نه اینکه این آرزو پوششی برای رسیدن به هوا و هوسها باشد) تمام اجر و پاداشی را که در صورت رسیدن به این آرزو و انجام آن کارهای خیر استحقاق پیدا می کرد برای او نوشته می شود(هر چند هیچ یک را انجام نداده باشد) رحمت خداوند گسترده و کرمش بی پایان است ». (51)
اصولا همت انسان به اندازه آرزوهای مثبت اوست، هر قدر دامنه آنها گسترده تر باشد همت او والاتر است و جالب اینکه از روایات اسلامی نیز به خوبی استفاده می شود که خداوند به مقدار این آرزوها به افراد با ایمان، اجر و پاداش می دهد، چرا که نشانه آمادگی روح و جسم آنها برای انجام هر چه بیشتر اعمال صالح است و حتی از روایات استفاده می شود که اگر انسان آرزوی خوبی برای رضای خدا داشته باشد از دنیا بیرون نمی رود مگر اینکه خداوند او را به آرزویش می رساند، در حدیثی از رسول خدا(ص) می خوانیم: «من تمنی شیئا و هو لله عز و جل رضا، لم یخرج من الدنیا حتی یعطاه; کسی که آرزوی چیزی کند در حالیکه رضای خداوند متعال در آن باشد از دنیا خارج نمی شود مگر اینکه به خواسته خود می رسد». (52)
البته ممکن است در مواردی مصالحی ایجاب کند که انسان به آرزویش نرسد، چرا که اگر برسد آثار بدی مانند غرور و غفلت و عشق به دنیا و مانند آن در او ایجاد می شود. خداوند با الطاف خفیه اش او را از وصول به آرزویش بازمی دارد.
این بحث را با اشاره به نکته دیگری پایان می دهیم و آن اینکه: آرزوهای سازنده و بلند انسان را به سازندگی خویش دعوت می کند و سبب تکامل و ترقی روحی او می شود، زیرا می داند تکیه بر جای بزرگان زدن بدون آماده ساختن اسباب بزرگی میسر نیست و به گفته شاعر عرب:
اعلل النفس بالآمال ادرکها ما اضیق العیش لولا فسحة الامل!
«خویشتن را به وسیله آرزوهای سازنده پرورش می دهم تا به آن برسم.چقدر میدان زندگی تنگ است اگر گستردگی آرزوها نباشد»!

اما راجع به اینکه پرسیده شده :آیااهداف بزرگ و همت داشتن هم در مورد این آرزوهاست؟ روشن شد که همت داشتن بابحث ما تفاوت دارد.

نقش همت در رشد شخصیت
اصولا معیار ارزش انسان به اراده اوست. به مقتضای همت انسان و ارج و قدر هر کسی به قدر همت اوست که عالی باشد یا دانی، بلند همت باشد یا دون همت. (53)
انسان با همت خویش اوج می گیرد، چنان که پرنده با بالهایش آسمان ها را در هم می نوردد. امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید: «قدر و ارزش هر انسانی به قدر همت اوست.» (54)
در جای دیگر می فرماید: «شرف انسان به همت های عالی اوست نه به استخوان های پوسیده نیاکان.» (55)
انسان به هر کاری همت گمارد و اراده کند می تواند آن را انجام دهد. خواستن اراده کردن است و اراده کردن تصمیم گرفتن. شاعر نیز چنین می سراید:
همت اگر سلسله جنبان شود
مور تواند که سلیمان شود
آن را که عقل و همت و تدبیر و رای نیست
خوش گفت پرده دار که کس در سرای نیست. (56)
فرد و یا جامعه ای اگر کاری را اراده کنند، می توانند آن را انجام دهند. توفیق انجام کار، همان عزم و اراده انجام آن است.
حضرت امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرمایند: «هرگز بدنی از انجام آنچه که اراده کرده و همت گماشته، ضعیف نخواهد شد.» (57)
داشتن اراده ای قوی و تزلزل ناپذیر، مختص اقویاست. موفقیت و شکست ما وابسته به این است که دارای اراده قوی یا ضعیف باشیم. هر چه موانع و مشکلات ما برای انجام کاری بیش تر باشد، اراده قوی تر و همت والاتر و نیز انرژی بیش تری لازم خواهد بود.
داشتن اراده قوی، اولین قدم برای تحصیل موفقیت است. زیرا انسان با اراده قوی همواره با مشکلات مبارزه کرده و تسلیم نمی شود. برای فرد با اراده، هیچ امری غیرممکن نیست، کسی که دارای عزم راسخ است، می تواند جهان را مطابق میل خود عوض کند. (58)
قرآن یک اصلی را تعلیم می دهد که در همه امور باید مورد توجه و قابل تعمیم باشد. می فرماید: لیس للانسان الا ما سعی (59) سعادت هر کس در گرو عمل اوست. (نجم: 39)
یکی از نشانه های عزم و اراده و تصمیم جدی، پایداری و مقاومت است. بیش تر نوابغ و اندیشمندان، بیش از آن که متکی به قدرت نبوغ خویش باشند، از همت و استقامت و بردباری بهره برده اند. البته، همواره رسیدن به موفقیت، مشکلاتی به همراه دارد. صبر و شکیبایی و استقامت و بردباری، از شیوه مردان بزرگ، کامیاب و موفق جهان است. نقل سرگذشت سکاکی دانشمند بزرگ قرن هفتم هجری، بسیار جالب است. وی در سی سالگی شروع به تحصیل کرد. با این که آموزگار وی از موفقیت او مایوس بود، اما او با شور و پشتکار عجیبی مشغول تحصیل شد. آموزگار برای ارزیابی میزان درک و هوش و فهم وی، مساله ساده ای را برای او طرح کرد و آن یک مساله از فقه شافعی بود: «پوست سگ با دباغی پاک می شود.» سکاکی آن را زیاد تکرار کرد و با شور شوق آماده ارائه تکلیف خود به استاد شد.
فردای آن روز سکاکی در پاسخ به سؤال روز گذشته معلم گفت: «سگ گفت: پوست استاد با دباغی پاک می شود.» در این لحظه، شلیک خنده شاگردان و معلم بلند شد. ولی روح آن نوآموز سالمند، به اندازه ای بلند بود که از این عدم موفقیت در امتحان، شکست نخورده و ده سال تمام در این راه گام نهاد. ولی به علت بالابودن سن، تحصیل او رضایت بخش نبود.
روزی برای حفظ درس به صحرا رفته و اثر ریزش باران را روی صخره ای مشاهده کرد و از دیدن این منظره پند گرفت و گفت: «هرگز دل و روح من سخت تر از این سنگ نیست اگر قطرات دانش بسان آب باران در دل من جاری شود، به طور مسلم اثر نیکویی در روان من خواهد گذارد.»
او به شهر بازگشت و با شور زائدالوصفی مشغول تحصیل شد و بر اثر استقامت و پشتکار، یکی از نوابغ ادبیات عرب گردید. وی کتابی در علوم عربی انتشار داد که مدت ها محور تدریس در دانشکده های اسلامی بود. (60)
مرحوم ملک الشعرای بهار، مقاومت سرسختانه چشمه سار را در برابر صخره ای بزرگ این گونه به نظم درآورده است:
جدا شد یکی چشمه از کوهسار
بره گشت ناگه به سنگی دچار
به نرمی چنین گفت با سنگ سخت
کرم کرده راهی ده ای نیکبخت
ولی سنگ چون خوگران بود سر
زدش سیلی و گفت دور ای پسر
نجنبیدم از سیل دریا گرای
که ای تو، که پیش تو جنبم ز جای
نشد چشمه از پاسخ سنگ سرد
به کندن در ایستاد و ابرام کرد
بسی کندوکاوید و کوشش نمود
کزین سنگ خارا رهی برگشود
ز کوشش به هر چیز خواهی رسی
به هر چیزی خواهی کما هی رسی (61)
باید توجه داشت که همواره باید در ترسیم اهداف بهترین، والاترین و ارزشمندترین آن ها را برگزید و برای دستیابی به آن ها اقدام نمود. امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرماید: بهترین همت ها، بزرگ ترین آن هاست. آری این همت های بزرگ و اهداف والا هستند که انسان ها را به تلاش های ارزشمند، مداوم، پی گیر و خستگی ناپذیر فرا می خوانند. (62)
همچنین امام حسین علیه السلام از پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه وآله نقل می فرمایند: خدا کارهای بلند و همت های والا را دوست دارد و از کارهای سست و همت های فرومایه کراهت دارد.» (63)
کسانی که افکار بلند و همت های والا دارند، نمی توانند همت خود را در دائره کوچکی محصور سازند و همواره پس از نیل به مقصود، خود را در آستانه مقصد دیگر می بینند. بنابراین، باید از آغاز کار، اهداف را بلند در نظر گرفت. واقعیت هم همین است. تا انسان خود را برای اهداف بلند آماده نسازد، به سختی به اهداف کوچک تر دست می یازد.
سعدالدین تفتازانی، از پایه گذاران فن بلاغت در اسلام است. روزی خواست از میزان همت فرزند خود آگاه شود. به او گفت: پسرم هدف تو از تحصیل چیست؟ پسر گفت: «تمام همت من این است که از نظر معلومات به پایه شما برسم.» پدر از کوتاهی فکر فرزند متاثر شد و با لحن تاسف آور گفت: «اگر همت تو همین است، هرگز به نیمی از مراتب علمی من نخواهی رسید، زیرا افق فکر تو فوق العاده کوتاه است. من که پدر تو هستم آوازه علمی امام صادق علیه السلام را شنیده و از مراتب دانشش، به وسیله آثاری که از او به یادگار مانده بود، آگاه شدم. در آغاز تحصیل، تمام همت من این بود که به پایه علمی این شخصیت بزرگ برسم. من با این مت بلند، به این درجه از علم رسیده ام که مشاهده می کنی و هرگز قابل قیاس با مقام آن پیشوای بزرگ نیستم. تو که اکنون چنین همت کوتاهی داری، پیمانه شوق و شورت در نازل ترین درجات علمی لبریز خواهد گردید و دست از تحصیل خواهی کشید.» لذا باید کوشش کنیم تا در خود همت های عالی به وجود آوریم.
شاید زیباترین اندیشه در باب بلندهمتی، را بتوان از خواجه لسان الغیب، حافظ شیرازی دریافت:
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود
که ز بند غم ایام نجاتم دادند
مولوی می گوید:
آب کم جو تشنگی آور به دست
تا که جو شد آب از بالا و پست (64)
البته، باید توجه داشت که همت والا با بلندپروازی تفاوت دارد. برخی افراد بدون در نظر گرفتن توانایی ها و استعدادهای درونی خویش، افکاری بلندپروازانه دارند که هرگز به آن دست نخواهند یافت و در واقع، برخلاف جریان آب شنا می کنند.
در این صورت، است که شخص یا دچار شکست می شود و یا با موفقیت ناچیزی روبرو می شود. لذا به افراد، به ویژه نوجوانان و جوانان توصیه می شود که با شناسایی استعدادهای خویش به کمک مشاورین روانشناس، با همت های عالی و عزم و اراده ای پولادین درصدد شکوفایی استعدادهای بالقوه و نهانی خویش برآیند.


اولین دیدگاه را شما بگذارید آرامش و شادزیستن ،

 گامها و...   

مشخصات مدیر وبلاگ

ویرایش

لوگوی دوستان



ویرایش

طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ