سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چطور حسرت آنچه که نداریم را نخوریم؟ به عنوان مثال اگر ما در حسرت داشتن یک چیز یا یک کس هستیم و رسیدن به آن نا معقول یا غیر ممکن است چطور از حسرت جلوگیری کنیم؟

به طور کلی جهتگیری قرآن و روایات و تاکید آنها بر بسنده کردن و اکتفا هر کس به نعمت های بیشماری است که خداوند به بنده اش عطا کرده و ما را از طمع به مال دیگران و چشم داشتن به دارایی و نعمت دیگران به شدت منع کرده اند و تعالی و رشد و کمال و سعادت ما را در قطع طمع و نظرنداشتن به داشته‌های دیگران دانسته اند.
در مورد مذمت چشم دوختن به دارایی دیگران و حسرت‌خوردن، به داستان قارون اشاره می‌کنیم:

جریان ثروت قارون در سوره قصص:
فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ قالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ (79) وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ لا یُلَقَّاها إِلاَّ الصَّابِرُونَ (80) فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ فَما کانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما کانَ مِنَ المُنْتَصِرِینَ (81) وَ أَصْبَحَ الَّذِینَ تَمَنَّوْا مَکانَهُ بِالْأَمْسِ یَقُولُونَ وَیْکَأَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ لَوْ لا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنا لَخَسَفَ بِنا وَیْکَأَنَّهُ لا یُفْلِحُ الْکافِرُونَ (82)
ترجمه:
79- (قارون) با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که طالب حیات دنیا بودند گفتند: اى کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم! به راستى که او بهره عظیمى دارد!
80- کسانى که علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند واى بر شما! ثواب الهى بهتر است براى کسانى که ایمان آورده‏اند و عمل صالح انجام مى‏دهند، اما جز صابران آن را دریافت نمى‏کنند.
81- سپس ما، او و خانه‏اش را در زمین فرو بردیم، و گروهى نداشت که او را در برابر عذاب الهى یارى کنند، و خود نیز نمى‏توانست خویشتن را یارى دهد.
82- آنها که دیروز آرزو مى‏کردند بجاى او باشند (هنگامى که این صحنه را دیدند) گفتند: واى بر ما گویى خدا روزى را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش مى‏دهد، یا تنگ مى‏گیرد، اگر خدا بر ما منت ننهاده بود ما را نیز به قعر زمین فرو مى‏برد! اى واى گویى کافران هرگز رستگار نمى‏شوند.
بعضى نوشته‏اند قارون با یک جمعیت چهار هزار نفرى در میان بنى اسرائیل رژه رفت، در حالى که چهار هزار نفر بر اسبهاى گرانقیمت با پوششهاى سرخ سوار بودند کنیزان سپیدروى با خود آورد که بر زین‏هایى طلایى که بر استرهاى سفیدرنگ قرار داشت سوار بودند، لباسهایشان سرخ، و همه غرق زینت‏آلات طلا! بعضى عدد نفرات او را هفتاد هزار نوشته‏اند و مسائل دیگرى از این قبیل.
ولى ما حتى اگر اینها را مبالغه‏آمیز بدانیم باز نمى‏توان انکار کرد که او چیزهاى بسیارى براى نمایش‌دادن در اختیار داشت.
در اینجا- طبق معمول- مردم به دو گروه شدند: اکثریت دنیاپرست که این صحنه خیره‏کننده قلبشان را از جا تکان داد و آه سوزانى از دل کشیدند و آرزو که اى کاش به جاى قارون بودند، حتى یک روز، و یک ساعت، و یک لحظه! چه زندگى شیرین و جذابى چه عالم نشاطانگیز و لذت بخشى؟ چنان که قرآن مى‏گوید: کسانى که طالب زندگى دنیا بودند گفتند اى کاش ما هم مثل آنچه به قارون داده شده است داشتیم! (قالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ).
به راستى که او بهره عظیمى از نعمتها دارد! (إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ).
آفرین بر قارون و بر این ثروت سرشارش! چه جاه و جلالى؟ و چه حشمتى تاریخ مثل او را به خاطر ندارد، این عظمت خدادادى است! ... و مانند این حرفها.
در حقیقت در اینجا کوره عظیم امتحان الهى داغ شد، از یک سو قارون در وسط کوره قرار گرفته، و باید امتحان خیره‏سرى خود را بدهد، و از سوى دیگر دنیاپرستان بنى اسرائیل در گرداگرد این کوره قرار گرفته‏اند.
و البته مجازات دردناک، مجازاتى است که بعد از چنین نمایشى باشد، و از آن اوج عظمت به قعر زمین فرو رود! ولى در مقابل این گروه عظیم گروه اندکى عالم و اندیشمند، پرهیزگار و با ایمان که افق فکرشان از این مسائل برتر و بالاتر بود در آنجا حاضر بودند، کسانى که شخصیت را با معیار زر و زور نمى‏سنجیدند، کسانى که ارزشها را در امکانات مادى جستجو نمى‏کردند، کسانى که بر اینگونه نمایشهاى مسخره همیشه لبخند تمسخرآمیز مى‏زدند، و این مغزهاى پوک را تحقیر مى‏کردند آرى گروهى از آنها در اینجا بودند چنان که قرآن مى‏گوید: کسانى که علم و آگاهى به آنها داده شده بود صدا زدند واى بر شما! چه مى‏گوئید؟ ثواب و پاداش الهى براى کسانى که ایمان آورده‏اند و عمل صالح انجام مى‏دهند بهتر است (وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً).
و سپس افزودند: این ثواب الهى تنها در اختیار کسانى قرار مى‏گیرد که صابر و شکیبا باشند (وَ لا یُلَقَّاها إِلَّا الصَّابِرُونَ).
آنها که در مقابل زرق و برقهاى هیجان‏انگیز و زینتهاى دنیا استقامت به خرج مى‏دهند، آنها که در برابر محرومیتها مردانه مى‏ایستند، و در مقابل ناکسان سر فرو نمى‏آورند، آنها که در بوته آزمایش الهى، آزمایش مال و ثروت و ترس و مصیبت، همچون کوه پا بر جا مى‏ایستند آرى اینها لیاقت ثواب الهى را دارند.
تفسیر نمونه، ج‏16، ص: 165
خداوند در آیه 131 سوره طه می‌فرماید:
وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى‏
و هرگز چشم خود را به نعمتهاى مادى که به گروه‏هایى از آنها داده‏ایم میفکن که اینها شکوفه‏هاى زندگى دنیاست و براى آنست که آنان را با آن بیازمائیم و روزى پروردگارت بهتر و پایدارتر است.
در این آیه دستوری به پیامبر داده شده که در حقیقت منظور از آن عموم مسلمانان است و می فرماید:
هرگز چشم خود را به نعمتهاى مادى که به گروه‏هایى از آنها (کفار و مخالفان) داده‏ایم میفکن (وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ).
آرى این نعمتهاى ناپایدار که شکوفه‏هاى زندگى دنیا است (زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا).
شکوفه‏هایى که زود مى‏شکفد و پژمرده مى‏شود و پرپر مى‏گردد و بر روى زمین مى‏ریزد، و چند صباحى بیشتر پایدار نمى‏ماند.
در عین حال اینها همه براى آن است که ما آنان را با آن بیازمائیم (لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ).
و به هر حال آنچه پروردگارت به تو روزى داده بهتر و پایدارتر است (وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى‏).
خداوند انواع مواهب و نعمتها را به تو بخشیده است، ایمان و اسلام، قرآن و آیات الهى، روزیهاى حلال و پاکیزه و سرانجام نعمتهاى جاودان آخرت این روزیها پایدارند و جاودانى.
پیام آیه این است که اگر انسان به نعمت های بی کرانی که خداوند به او عطا کرده خوب دقت کند متوجه می شود که به اندازه ای غرق در نعمت خداوند است که نمی تواند و نباید به مال و دارایی دیگران نگاه کند.
برخی روایاتی که در این باره وارد شده چنین است:
الف- لقمان به فرزندش چنین سفارش می کند: ‏
یا بنىّ اغنى النّاس من قنع بما فی یدیه و افقرهم من مدّ عینیه الى ما فی ایدى النّاس و علیک بالیأس عمّا فی ایدى النّاس و الوثوق بوعد اللَّه واسع فیما فرض علیک و دع السّعى فیما ضمن لک و توکّل على اللَّه فی کلّ امورک یکفیک.
اى پسرم بى‏نیازترین مردم کسى است که به آنچه در دست اوست قناعت کند و فقیرترین آنها کسى است که به آنچه در دست مردم است چشم داشته باشد و بر تو باد که مأیوس باشى از آنچه در دست مردم است. و اعتماد تو به وعده خدا باشد. و کوشش کن در آنچه بر تو واجب شده. و رزقى که براى تو ضمانت شده و به تو خواهد رسید لازم نیست سعى بسیار در طلب آن داشته باشى.
و توکّل بر خدا کن در تمام امور و کارهاى خود تا تو را کفایت کند.
ارشاد القلوب-ترجمه طباطبایى ص 290 باب 18
ب- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنْ أَرَدْتَ أَنْ تَقَرَّ عَیْنُکَ وَ تَنَالَ خَیْرَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَاقْطَعِ الطَّمَعَ عَمَّا فِی أَیْدِی النَّاس‏.
از امام صادق علیه السّلام روایت شده که فرمودند اگر می خواهى دیدگان شما روشن گردد و به خیر دنیا و آخرت برسید طمع نداشته باشید و از مردم قطع امید نمائید.
ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار ج‏2 598 129 در طمع و چاپلوسى ..... ص: 598
ج- قَالَ رسول الله –ص-: أُوصِیکَ بِخَمْسٍ بِالْیَأْسِ عَمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ فَإِنَّهُ الْغِنَى وَ إِیَّاکَ وَ الطَّمَعَ فَإِنَّهُ الْفَقْرُ الْحَاضِرُ وَ صَلِّ صَلَاةَ مُوَدِّعٍ وَ إِیَّاکَ وَ مَا یُعْتَذَرُ مِنْهُ وَ أَحِبَّ لِأَخِیکَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ.
رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: به تو پنج وصیت میکنم: از مردم قطع امید کن که توانگرى در آن میباشد، از طمع دورى نما که آن فقر ایجاد میکند، هر گاه نماز میخوانى خیال کن که آخرین نمازت میباشد، سخنى نگو که بعد از آن عذر بخواهى براى خود هر چه میخواهى براى برادرت هم بخواه‏.
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج‏70 168 باب 129
امور زیر را با توجه به سؤال شما یاد آور می شویم:

دوست عزیز؛
اگر مال و دارایی دیگران مایه‌ی حسرت شما شده است بهتر است بدانی که ثروتمند بودن یعنی برخوردار از «امکانات بیشتر» بودن است؛ ولی سؤال این است که آیا «امکانات مادی»، «آرامش روانی» را نیز می آورد؟ خیر، چنین نیست که ثروت «آرامش روانی» را نیز باخود بیاورد،بلکه بیشتر کسانی که ثروت دارند از « آرامش» محرومند! پس چگونه می توان آرامش را به دست آورد؟ بررسی راههای به دست آوردن آرامش، ما را از حسرت داشته‌های دیگران باز می دارد!
باید در دو جبهه کارکرد! :1- به دست آوردن آرامش 2- رفع خواطر (پاکیزه کردن دل و ذهن از هر چه جز خدا):
الف) به دست آوردن آرامش
روش‌های ساده بسیار برای رسیدن به آرامش وجود دارد که نه هزینه و نه نیاز به پزشک دارد، در این روش انسان باید خود را از درون خود اصلاح کند. آرامش، واژه‌ای است که متاسفانه امروزه کسی به آن فکر نمی‌کند و جای آن را آسایش گرفته است!
محققان جهان، بخش عمده بیماری‌های شایع و عصبی در افراد را ناشی از استرس و عدم آرامش می‌دانند که معمولا این بیماری‌ها با دارو رفع نمی‌شود و در وجود این افراد می‌ماند!
علت این‌که اکثر افراد، کمتر به آرامش درونی می‌رسند، این است که مسیر زندگی را اشتباه می‌روند؛ زیرا این افراد زندگی را برای مردم و قهرمان شدن می‌خواهند؛ در نتیجه حسادت‌ها، چشم هم چشمی‌ها، ریاست طلبی، وابستگی به دنیا، نام‌آورشدن، حرص و طمع مال و... عواملی هستند که باعث سلب آرامش افراد می‌شوند.
اگر فردی از درون تهی باشد و تمام تلاش خود را صرف فراهم کردن آسایش همسر و فرزندان کند، بیشتر از اینکه آرامش همسر و فرزندان را سلب کند، آرامش خود را از بین می‌برد. (دقت کنید)
دراینجا بعضی از روشهای به دست آوردن آرامش (4 روش اصلی و8 روش فرعی) را بیان کرده ایم، توجه کنید:
1- ذکر و یاد خدا
آرامش روانى، امرى مطلوب است که براى دست‏یابى آن باید تلاش کرد. اساسا ارتباط با خدا آرامش‏آور است؛ یعنى، انسان ذاتا دوستدار و عاشق خدا است و وقتى عاشق به معشوق برسد آرامش مى‏یابد. از طرف دیگر خداوند در قرآن فرموده است که: «در مؤمنان سکینه و آرامش نازل مى‏کند». بهترین چیزى که روح انسان را صفا مى‏بخشد و حالت آرامش و سکونت براى انسان ایجاد مى‏کند، ذکر و یاد خدا است. قرآن مى‏فرماید: «الا بذکر الله تطمئن القلوب؛ آگاه باشید که با یاد خدا دل‏ها اطمینان و آرامش پیدا مى‏کند» (رعد، آیه 28).
آرى این خاصیت ذکر و توجه به خدا است و دعا و مناجات هم نوعى ذکر است. ازاین‏رو اگردرهنگام دعا ومناجات، حال توجه و خلوص داشته باشد، بعد از تمام شدن آن احساس یک حالت سبکى و آرامش در خود مى‏کند. کسى که درد دلش را با خدا در میان مى‏گذارد به این معنا است که قلبا با خدا انس گرفته است و به او توجه پیدا کرده است. خداوند نیز وعده فرموده است که: «هر کس با توجه به او رو کند، سخن او را بشنود و حاجتش را روا کند و دل و روحش را نورانى نماید». آنچه بعد از این حالت در خود احساس مى‏کنید، حاکى از آن افاضه و توجه خدا نسبت به شما است. پس باید شاکر باشید و توجه داشته باشید که این یک حالت مادی نیست؛ زیرا روح یک عنصر مجرد از ماده است و تصرفاتى هم که از طرف حق در آن مى‏شود مادى نیست.
توجه دارید که: انس با خدا مخصوصاً نماز اول وقت و با جماعت‏ از بهترین ذکرها است.
2- توکل به خدا
کسی که توکل به خداوند نداشته باشد، همیشه دست نیاز به دیگران دراز می‌کند و این وابستگی موجب سلب آسایش او می‌شود. این افراد با کوچکترین مشکل به دیگران متوسل می‌شوند و هیچ امیدی ندارند. در این شرایط آن‌ها در عین حال که سعی و تلاش می‌کنند، باید به خداوند توکل کنند تا مشکلاتشان حل شود.
خداوند در قرآن سوره طلاق آیه 3 می‌فرماید: مَن یتوکل علی الله فهو حسبه: «هر که به خداوند توکل کند،خداوند او را بس است.»
بنابراین کسی که توکل به خدا داشته باشد، دیگر حرص مشکلات و سختی‌ها را نمی‌خورد و خود را به خداوند می‌سپارد.
3- نداشتن حرص و طمع
انسان‌ها هر چقدر ثروتمندتر باشند، به همان میزان آرامش کمتری دارند. هر قدر زندگی ماشینی و امکانات رفاهی و همین طور آسایش بیشتر باشد، به همان نسبت و به همان تناسب آرامش ما کم می‌شود.
کسی که به فکر مال اندوزی و طمع باشد، همیشه به این فکر است که ثروتش بیشتر شود، در نتیجه آرامشی ندارد. افرادی‌که معمولا چشم داشت یا حسرت مال و علم افراد را می‌خورند، معمولا از روح روان سالمی برخوردار نیستند.
4- بالا بردن رشد معنوی
افراد می‌توانند با رشد معنوی و از طریق دعا کردن و توسل به اهل بیت علیهم السلام، و مطالعه، کمبودها و خلاء‌های خود را برطرف کنند؛ زیرا با دعا مشکلات آن‌ها حل می‌شود و به آرامش می‌رسند. مانند شرکت در مجالس عمومى دعا و توسل به اهل بیت علیهم السلام، دعاى کمیل، ندبه... برخى بزرگان مى‏فرمایند: هیچ مشکلى نداشتم مگر این که با دعاى توسّل حلّ شد.
5- واقعیت زندگی را قبول کنید
درست است که انسان دوست دارد به کارهای بزرگ و مال و ثروت دست پیدا کند و این رفتار ذاتی است، اما زمانی است که فرد تمام سعی و تلاش خود را می‌کند، اما به آن مرحله از پیشرفت نمی‌رسد. او نباید ناامید شده و تمام فکرش را روی آن متمرکز کند، زیرا موجب سلب آسایش او می‌شود.
پیامبراکرم(ص) می‌فرماید: ان الله یحب معالی الامور: «خداوند کارهای بلند و گرامی را دوست دارد».
ولی زمانی‌که افراد به خواسته‌های خود و آن پیشرفت نمی‌رسند، باید حسرت نخورند، زیرا حسرت‌خوردن خود یک عامل از بین‌بردن آسایش است.
6-تسلیم مقدرات خداوند باشید
فرض کنید فردی مدام در حال دعا کردن است که خداوند شرایط ازدواج او را با کسی که دوستش دارد فراهم کند، اما دعای او مستجاب نمی‌شود و او به طرف مقابل خود نمی‌رسد. این تقدیر خداوند است و نباید بر خواسته‌های خود پافشاری کند.
برخی افراد می‌گویند: خداوند در قرآن فرموده که بخوانید مرا، تا اجابت کنم شما را. پس چرا خداوند دعاهای ما را اجابت نمی‌کند. باید در جواب گفت: احتمالاً دلیل آن این است که خداوند صلاح تو را می‌خواهد و حکمت نبوده!
خداوند در قرآن سوره بقره آیه 216 می‌فرماید: عَسَی أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَی أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ «شاید چیزی را ناخوش بدارید و در آن خیر شما باشد و شاید چیزی را دوست داشته باشید و برایتان ناپسند افتد خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.»
باید هر کاری که نمی‌‍‌شود به آن دست یافت را به دست خداوند سپرد؛ زیرا خداوند هم مهربان است و هم حکیم؛ هم دانا است و هم عالم به غیب!
ب) رفع خواطر (پاکیزه کردن دل و ذهن از هر چه جز خدا است)
شخصی خدمت آیت الله بهجت (رحمه الله) رسید و عرض کرد: برای نفی خواطر (پاکیزه کردن دل و ذهن از هر چه جز خدا) چه کنیم؟
فرمودند: «ضدش را انجام دهید؛ یعنی استغفار کنید و صلوات بفرستید که ضد آن خواطر هستند.»
در جای دیگر در جواب همین سؤال فرمودند: «اگر در نماز مراقب خواطر شیطانی باشد، سایر اعمال هم تابع نماز خواهد بود.»
و نکته‌ی پایانی اینکه:

یگانه راهی که می‌تواند فطرت پاک انسانی را سیراب نماید و او را به ساحل آرامش مادی و معنوی برساند تا در عین سعی و تلاش، به آنچه دارد راضی باشد و حسرت داشته‌های دیگران را نخورد، شناخت خود، خدا و هستی است که نتیجه‌ای جز هدف‌شناسی و هزینه اراده در رسیدن به آن ندارد.


نظر() آرامش و شادزیستن ،

 گامها و...   

مشخصات مدیر وبلاگ

ویرایش

لوگوی دوستان



ویرایش

طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ