سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در این که همه چیز را باید از خدا بخواهیم، شکی نیست، حتی ظاهرا حدیث قدسی در خطاب به حضرت موسی (ع) است که خداوند متعال می فرماید: حتی نمک گوسفندت را از من بخواه؛ اما از سوی دیگر کلی حدیث داریم که اگر دنیا را بخواهی، دنیا از تو دوری می جوید و اگر بی اعتنا به دنیا باشی دنیا همه چیز را به تو عرضه می کند! هرگز تو را این نباشد چون می خواهی! شاید بهتر باشد بپرسم چگونه بخواهم؟ اگر لطف کنید کمی در این مورد توضیح دهید؟

«دنیای مذموم و ممدوح»
بر اساس آنچه که از آیات و روایات بدست می آید، دو نوع دنیا داریم؛ دنیای ممدوح و دنیای مذموم. بنابراین دنیا به طور کلی نادیده گرفته نشده است، چرا که دنیا مزرعه آخرت و راه رسیدن به بهشت و جوار الهى است، این چنین دنیایی در اسلام مدح شده است. حضرت على(ع) در وصف این دنیا می فرماید:«دنیا چه سراى نیکویى است براى کسى که آن را خانه همیشگى خویش نداند و چه جایگاه خوبى است براى کسى که آن را وطن خود قرار ندهد».[1]
از سویی دیگر اگر محبت به دنیا ( از جمله محبت به خویشتن ، مال ، فرزند و خانواده و ... ) فریب خوردن از زر، زور و تزویر را به دنبال داشته باشد و زمینه غفلت از آخرت و خداوند را فراهم نماید، چنین دنیایی در اسلام مذمت شده است و آنچه که در سخنان معصومین -علیهم السلام- در مذمت محبت به دنیا ذکر گردیده مربوط به این قسم از محبت دنیا می باشد.
همان گونه که پیامبر خدا -صل الله علیه و آله- در باره محبت به چنین دنیایی فرموده اند:« حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ وَ مِفْتَاحُ کُلِّ سَیِّئَةٍ وَ سَبَبُ إِحْبَاطِ کُلِّ حَسَنَة؛ حب دنیا رأس هر خطا و اشتباهى مى‏باشد».[2] در تبیین معناى «دنیا» باید گفت دنیاى مذموم، «خود» انسان است. انسان «بد» خود دنیا است. آسمان، زمین، درخت، کوه، صحرا و دریا هیچ کدام دنیا نیست. این‏ها از «آیات الاهى»اند و خداى سبحان از همه آن‏ها با تجلیل یاد کرده است.[3]‏

«انواع روزی»
توانا است آخر خداوند روز --- که روزى رساند تو چندین مسوز
نگارنده کودک اندر شکم --- نویسنده عمر و روزى است هم
ما دو گونه رزق و روزى داریم. رزقى که بسراغش مى‏رویم و رزقى که بسراغمان مى‏آید. امام على(ع) می فرماید:« رزق طالب (که به سراغ ما مى‏آید) رزقى است که همواره ما را تعقیب مى‏کند حتى اگر از آن فرار کنیم ما را رها نمى‏سازد، همان طور که رهایى از چنگال مرگ ممکن نیست».[4]
این گونه رزق ریشه در قضاى الهى دارد و هیچ گونه تغییر و تحولى در آن صورت نمى‏گیرد. در این زمینه مرحوم علامه طباطبایى مى‏فرماید: روزى و روزى‏خوار متلازم همند و معنى ندارد که روزى‏ خوار در مسیر زندگى طالب بقاء باشد، اما رزقى برایش نباشد. همین طور ممکن نیست رزقى محقق باشد، روزى ‏خوارى در بین نباشد و نیز رزق از ما یحتاج روزى ‏خوار افزون باشد و لذا رزق داخل در قضاى الهى است.[5]
اما قسم دیگر روزى (رزق مطلوب) رزقى است که براى طالب آن مقدّر شده است. اگر آنرا طلب نمائیم و مشروط و علل لازم وصول به آنرا مراعات نمائیم چنین رزقى را بدست مى‏آوریم و در واقع تلاش ما در جهت رسیدن به این‏گونه روزى، جزءالعلّة است و اگر در کنار دیگرعلل مهیاى عالم غیب قرار گیرد مسلما دستیابى به آن حتمى است.
در این باره امیرالمؤمنین على(ع) مى‏فرماید:«طلب نمائید روزى را که مضمون و مقدر است، اما براى طلب‏کننده آن».[6] همان طور که طلب بدون ضمانت بى‏معنى است تضمین رزق بدون طلب نیز در این قسم (روزى مطلوب) ناممکن است. و لذا از این دو قسم روزى که از ناحیه خداى بزرگ براى بندگان معین گشته است قسمى از آن بدون قید و شرط و به عبارتى رزق طالب و قسمى دیگر مشروط است و مطلوب. روزى بى‏قید و شرط در هر حال انسان را طلب مى‏نماید و تا پیمانه قابلیت انسان از این‏گونه رزق پر نگردد اجل و مرگ انسان فرا نمى‏رسد.[7]
اما روزى مطلوب و مشروط حتمیت و ضرورتش مشروط به انجام امورى و در نظر گرفتن مسائلى است که بدون ترتیب و انجام شرائط محقق نمى‏گردد.

«حدیث قدسی»
در حدیث قدسى آمده است:
«یا موسى، سلنى کلّما تحتاج الیه حتّى علف شاتک و ملح عجینک؛ اى موسى، از من مانند کسى سؤال کن که خود را به وى نیازمند مى‏دانى، حتى علف گوسفندان و نمک خمیرت را از من بخواه.
این حدیث ما را به فقر و نداریمان گوش زد می دهد، که باید از غنی مطلق حوائج خود را بخواهیم. این نوع نگرش به انسان توجه به خدا را به خاطر نشان می کند. از طرف دیگراگر فردی در امور کوچک دست به دعا بر نداشت، چه بسا در امور بزرگ نیز به اسباب عادی چشم بدوزد. اما اگر کسی در امور ناچیز به خدا رو آورد، حتماً در خواسته های بزرگ به درگاه او پناه می آورد.
از حضرت صادق- علیه السّلام- روایت شده است که فرمود: «بر شما باد به دعا کردن که چیزى مانند آن شما را به خدا نزدیک نمى‏سازد، مبادا در امور کوچک دعا را ترک کنید و بگویید چیزى نیست، چون همان کس که کارهاى کوچک در دست اوست، کارهاى بزرگ را نیز در دست دارد».[8]

«چگونه خواستن»
نباید بین تلاش و کوشش در دنیا و آخرت طلبی جدائی بیندازیم. چرا که ما انسانها نیازهای داریم که برای رفع آنها لازم است، از دنیا بهره مند باشیم و روایات به خوبی نحوه ی زیست و تلاش در دنیا را بیان کرده اند.
امام علی -علیه السلام- می فرماید:« با پیکر خود در دنیا باش و با دل وعَمَلت در آخرت».[9]در این روایت آن چه که باید گفته بشود به زیبا ترین و عمیق ترین بیان ذکر شده است، و آن این که با جسم خود در دنیا باش و تلاش کن، منتهی دل را به خدا بسپار و بس؛ چرا که یک قلب بیشتر نداریم و آن را باید به پروردگار بسپاریم.
از طرف دیگر همه چیز از آن خداوند است، و به امر و قوانین الهی کار می کنند. روایاتی که بیان می دارد، کسانی که خدا را مقصد خود قرار دهند، دنیا خود را خاضعانه به پیش آنها می آورد به همین خاطر است.
امام علی -علیه السلام- می فرماید: « به آخرت چنگ در زن، دنیا خود با خواری پیش تو خواهد آمد».[10]
مردم به سمت دنیای خود به صورت خود کار در حرکت هستند، اما همه ی افرادی به سمت آخرت گام بر نمی دارند. این روایات به افرادی که به دنیا فقط فکر می کنند و آخرت را فراموش کرده اند، قوانین عالم را گوش زد می کند و به کسانی که به دنبال آخرت هستند دل آرامی می دهد.
پیامبر خدا -صلی الله علیه وآله- می فرماید:«هر کس که آخرتْ همّ وغم او باشد خداوند امور او را به سامان می آورد و بی نیازی را در بین دو چشم او قرار می دهد و دنیا علی رغم میلِ خود نزد او می رود. وهر کس که دنیا همّ وغمش باشد خداوند امورش را از هم می پاشد و فقر را در بین دو چشم او قرار می دهد و از دنیا جز آنچه خداوند برایش مقدّر داشته نصیبش نمی شود».[11]
با توجه به این دسته از روایات و قرار دادن آنها در مقابل این آیه ی شریفه«وَ ابْتَغِ فیما آتاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنْیا؛ و در آن چه خدا به تو داده، سراى آخرت را بطلب و بهره‏ات را از دنیا فراموش مکن»[12]می توان چنین نتیجه گرفت که قصد و جهت انسان در زندگی باید حرکت به سمت خدا باشد، و حتی تلاش و رسیدگی به امور دنیوی-حتی خوردن و خوابیدن- نیز باید دارای چنین قصدی باشد. در این صورت است که خداوند به چنین انسانی خیر دنیا و آخرت را خواهد داد؛ «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ؛ پروردگارا! به ما در دنیا (نیکى) عطا کن! و در آخرت نیز (نیکى) مرحمت فرما! و ما را از عذابِ آتش نگاه دار».[13]
در یک جمله اگر بخواهیم خلاصه بگوئیم نوع خواستن این گونه باید باشد که انسان هم باید برای دنیا و آخرت خود تلاش کند، و خیر هر دو را از خداوند بخواهد، این خدا دیدن در هر دو مهم است و در نگاه اسلام هیچ کدام فدای دیگری نمی شود، و حق هر کدام ادعا می شود. البته در اموری که بین آخرت و دنیا تضاد باشد آخرت مقدم است.

«این گونه بخواه»
وقتی سیره معصومین -علیهم السلام- را مورد بررسی قرار می دهیم می بینیم این بزرگواران بین عبادت ، زهد و پرهیزکاری با فعالیت های اجتماعی از جمله فعالیت های اقتصادی منافاتی قائل نبوده و برای کسب معیشت خود تلاش می کردند. به عنوان نمونه امام صادق -علیه السلام- در کنار عبادت ها و فعالیت های علمی و برگزاری کلاس های متعدد از کار و فعالیت اقتصادی کناره گیری ننموده و برای تامین معیشت خود فعالیت می نمودند روزى فضل بن ابى قرّه به منزل امام جعفر صادق -علیه السلام- وارد مى‏شود. امام -علیه السلام- مشغول کار و فعالیت در باغچه خودشان بودند. فضل عرض مى‏کند: فدایت شوم! اجازه دهید من و یا غلامان شما این کار را انجام دهیم.
امام علیه السلام فرمود: نه، من باید خودم انجام دهم چون دوست دارم، خداوند مرا در حال کار ببیند که روزى حلال را با زحمت به دست مى‏آورم.[14]


نظر() آرامش و شادزیستن ،

 گامها و...   

مشخصات مدیر وبلاگ

ویرایش

لوگوی دوستان



ویرایش

طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ