به طور کلی حالت غضب ناشی از ضعف انسان در برابر ناملایمات زندگی است که باعث نابردباری در برابر رفتار دیگران می شود. انسان های خودساخته و قوی بسیار بردبار و مهربان اند و هرگز دچار عصبانیت و پرخاشگری نمی شوند، بنابراین درمان کلی این حالت، نیز خودسازی ، تقویت نفس و روح و بازسازی کلی شخصیت است،
غضب عبارت است از: حالت نفسانیّهای که باعث حرکت روح حیوانى و از داخل به جانب خارج از براى غلبه و انتقام مىشود و هرگاه شدت نمود باعث حرکت شدیدى مىشود که از آن حرکت، حرارتى مفرط حاصل، و از آن حرارت دود تیرهاى بر مىخیزد و دماغ و رگها را چنان پر مىسازد که نور عقل را مىپوشاند، و اثر قوه عاقله را ضعیف مىکند.
و به این جهت است که در صاحب غضب، موعظه و نصیحت اثر چندانی نمىبخشد. بلکه پند و موعظه، درشتى و شدّت را زیاد مىکند. و حرکت قوّه غضبیه به این جهت امرى است که هنوز واقع نشده است بلکه محتمل الوقوع است. و به جوش آمدن شعله غضب، به جهت دفع آن است، یا به سبب امرى است که واقع شده، و حرکت آن به جهت انتقام است.
پس اگر انتقام ممکن باشد و قدرت بر آن داشته باشد، چون غضب به حرکت آمد خون از باطن به ظاهر میل مىکند و رنگ آدمى سرخ مىشود. و اگر انتقام ممکن نباشد و از آن مأیوس باشد خون میل به باطن مىکند و به آن جهت رنگ آدمى زرد مىشود. و اگر غضب بر کسى باشد که نداند خواهد توانست انتقام از او بکشد یا نه، گاهى خون میل به باطن و گاهى میل به ظاهر مىکند، و به این جهت رنگ آدمى گاهى سرخ و گاهى زرد مىشود.
و مخفى نماند که: مردمان در قوه غضبیه بر سه قسماند:
بعضى در طرف افراط هستند، که در وقت غضب فکر و هوشى از براى ایشان باقى نمىماند و از اطاعت عقل و شرع بیرون مىروند.
و طایفه اى در طرف تفریطند، که مطلقا قوه غضبیه ندارند. و در جائى که عقلا و یا شرعا غضب لازم است مانند دفاع از ناموس و وطن و دفاع از دین و خشم گرفتن بر دشمن و مانند آن مطلقا از جا بر نمىآیند.
و گروهى بر جاده اعتدال مستقیماند، که غضب ایشان به موقع، و غلظت ایشان به جاست. و در هنگام غضب از حد شرع و عقل تجاوز نمىکنند.
غضبی مذموم است که خارج از محاسبات عقلی جوشش کند وگرنه اگر مستند به عقل و شرع باشد مذموم نیست و بلکه محمود است و شکى نیست که حد اعتدال آن، مرغوب و مطلوب است. بلکه آن فی الحقیقه غضب نیست، بلکه شجاعت و قوّت نفس است. و طرف تفریط آن نیز اگر چه غضب نباشد اما مذموم و قبیح، و نتیجه جبن و خوارى است. و بسا باشد که از غضب بدتر بوده باشد، زیرا که کسى را که هیچ قوه غضبیه نباشد بىغیرت و خالى از حمیّت است.
و از این جهت گفتهاند: «کسى که در موضع غضب به غضب نیاید عاقل نیست». و از حضرت امیر المؤمنین - علیه السلام - مروى است که: «حضرت پیغمبر - صلّى اللّه علیه و آله - از براى دنیا هرگز به غضب نمىآمد. اما هرگاه از براى حق، غضبناک مىشد احدى را نمىشناخت، و غضب او تسکین نمىیافت تا یارى حق را نمىکرد». و از آنچه گفتیم معلوم شد که: غضب مذموم، آن است که: در حد افراط باشد، زیرا که: اعتدال آن، ممدوح است. و تفریط آن غضب نیست، اگر چه از صفات ذمیمه است.
غضب مفرط و مفاسد آن
بدان که غضب مفرط، از مهلکات عظیمه و آفات جسمیه است. و بسا باشد که: به امرى مؤدّى شود که باعث هلاک ابد و شقاوت سرمد گردد، چون قتل نفس، یا قطع عضو.
و از این جهت است که گفتهاند: «غضب جنونى است که دفعى عارض مىگردد». و بسا باشد که: شدت غضب، موجب مرگ مفاجات گردد.
و بعضى از حکما گفتهاند که: «کشتى که به گرداب افتاده باشد و موجهاى عظیم آن را فرو گرفته باشد و بادهاى شدید آن را به هر طرف افکند به خلاص و نجات نزدیکتر است از کسى که شعله غضبش به التهاب آمده باشد».
و در اخبار و آثار، مذمت شدید در خصوص غضب وارد شده است. حضرت رسول - صلّى اللّه علیه و آله - فرمودند که: «غضب ایمان را فاسد مىگرداند چنانکه سرکه عسل را فاسد مىکند». و از حضرت امام محمد باقر - علیه السلام - مروى است که: «این غضب آتش پارهاى است از شیطان، که در باطن فرزند آدم است. و چون کسى از شما غضبناک گردید چشمهاى او سرخ مىگردد و باد به رگهاى او مىافتد و شیطان داخل او مىشود». و از حضرت امام جعفر صادق - علیه السلام - مروى است که: «غضب، کلید هر بدى و شرّى است». و باز از آن حضرت مروى است که: «غضب، دل مرد دانا را هلاک مىکند». و نیز آن حضرت فرموده است که: «کسى که قوه غضبیّه خود را مالک نباشد عقل خود را نیز مالک نیست». و مخفى نماند که: علاوه بر اینکه خود غضب از مهلکات عظیمه و از صفات خبیثه است، لوازم و آثارى چند نیز بر آن مترتّب مىشود که همه آنها مهلک و قبیح است، مانند: فحش و دشنام و اظهار بدى مسلمین و شماتت ایشان و سرّ ایشان را فاش کردن و پرده ایشان را دریدن و سخریه و استهزاء به ایشان کردن و غیر اینها از امورى که از عقلا صادر نمىگردد.
و از جمله لوازم غضب آن است که: البته بعد از تسکین «نایره» آن، آدمى پشیمان و افسرده خاطر مىگردد. و غضبناک و غمناک و شکسته دل مىشود. و باعث دشمنى دوستان و شماتت دشمنان، و شادى ایشان و سخریه و استهزاى اراذل و اوباش، و تألم دل و تغیّر مزاج، و بیمارى تن مىگردد.
و عجب این است که: بعضى چنان توهّم مىکنند که: شدت غضب از مردانگى است، با وجود اینکه افعالى که از غضبناک سر مىزند افعال اطفال و دیوانگان است نه کردار عقلا و مردان. همچنان که مشاهده مىشود کسى که: شدت غضب بر او مستولى شد حرکات قبیحه و افعال ناشایسته، از: دشنام و هرزهگوئى و سخنهاى رکیک از او سر مىزند. و بسا باشد که: دشنام به ماه و خورشید و ابر و باد و باران و درخت و جماد و حیوان مىدهد. و مىرسد به جائى که کاسه و کوزه خود را مىشکند و با حیوانات و جمادات به سخن درمىآید. و چون دست او از همه جا کوتاه شود جامه خود را مىدرد و بر سر و صورت خود مىزند و خود و پدر و مادر خود را دشنام مىدهد. و گاهى چون مستان و مدهوشان به هر طرف دویدن مىگیرد. و بسا باشد که بیهوش مىشود و به زمین مىافتد. آرى:
خشم و شهوت مرد را کور کند از استقامت و روح را مبدل کند و چگونه امثال این افعال مذموم نشانه مردى و شیردلى است و حال اینکه پیغمبر خدا - صلّى اللّه علیه و آله و سلم - فرمودند که: «شجاع، کسى است که: در حالت غضب خود را تواند نگاه داشت».
معالجه غضب
چون مفاسد غضب را دانستى بدان که علاج آن موقوف است بر چند چیز:
اول آنکه: سعى کند در ازاله اسبابى که باعث هیجان غضب مىشود، مثل: فخر و کبر و عجب و غرور و لجاج و مراء و استهزاء و حرص و دشمنى و حب جاه و مال و توقع امثال اینها، که همه آنها اخلاق ردیّه و صفات مهلکه هستند، و خلاصى از غضب با وجود آنها ممکن نیست. پس باید ابتدا ازاله آنها را کرد تا ازاله غضب سهل و آسان باشد.
دوم آنکه: ملاحظه اخبار و آثارى کند که در مذمت غضب رسیده چنانچه شمهاى از آنها گذشت.
سوم آنکه: متذکر اخبار و احادیثى گردد که در مدح و ثواب نگاهداشتن خود از غضب وارد شده است، و فوائد آن را به نظر درآورد.
همچنان که از حضرت پیغمبر - صلّى اللّه علیه و آله - مروى است که: «هر که غضب خود را از مردم باز دارد، خداوند - تبارک و تعالى - نیز در روز قیامت عذاب خود را از او باز مىدارد». و از حضرت امام محمد باقر - علیه السّلام - مروى است که: «در تورات نوشته شده است که: از جمله چیزهائى که خدا به موسى - علیه السّلام - فرمود این بود که: نگاهدار غضب خود را از کسى که من تو را صاحب اختیار او کردهام، تا من نیز غضب خود را از تو نگاه دارم». و حضرت صادق - علیه السلام - فرمودند که: «خدا وحى فرستاد به بعضى از پیغمبران خود که: اى فرزند آدم در وقتى که غضبناک گردى مرا یاد کن تا من هم تو را یاد کنم و در وقت غضبم و تو را هلاک نسازم». و باز از آن حضرت - علیه السّلام - مروى است که: «مردى از اهل بادیه به خدمت پیغمبر - صلّى اللّه علیه و آله - آمد و عرض کرد که: من مردى هستم «بادیه نشین»، مرا کلمهاى یاد ده که جامع خیر دنیا و آخرت باشد. آن حضرت فرمودند که: هرگز غضب مکن. و سه مرتبه آن اعرابى عرض خود را اعاده کرد حضرت همین جواب را فرمود». و نیز از آن بزرگوار روایت شده که: «هر که غضب خود را باز دارد از کسى، خدا عیوب او را مىپوشاند». و اخبار در این خصوص بىحد و نهایت است. چهارم آنکه: ملاحظه فواید ضد غضب را که حلم باشد بکند، و مدحى را که در این خصوص وارد شده است. - همچنان که مذکور خواهد شد - ببیند، پس خود را خواهى نخواهى بر آن بدارد و حلم و بردبارى را بر خود ببندد و غضب و خشم را بر خود ظاهر نسازد، اگر چه در دل خشمناک باشد. و اگر کسى مدتى چنین کند به تدریج عادت مىشود و حسن خلق از براى او حاصل مىشود.
پنجم آنکه: هر قول و فعلى که از او سر مىزند ابتدا در آن فکر کند و خود را از صدور آثار غضب محافظت نماید.
ششم آنکه: اجتناب کند از مصاحبت کسانى که قوه غضبیه ایشان غالب و از فضیلت حلم خالى هستند. و در صدد انتقام و «تشفّى غیظ» خود مىباشند، و این را مردى و شجاعت مىنامند و مىگویند: ما از کسى متحمل درشتى و سختى نمىشویم، و بر فلان امر صبر نمىکنیم. بلکه مجالست کند با اهل علم و حلم و وقار، و کسانى که مانند کوه پا بر جاى با هر باد ضعیفى از جاى در نمىآیند.
هفتم آنکه: تأمل نماید و بداند که هر چه در عالم واقع مىشود همه به قضا و قدر الهى است و جمیع موجودات، مسخّر قبضه قدرت او، و همه امور در ید کفایت اوست. و خدا هر چه از براى بنده مقرر کرده است البته خیر و صلاح آن بنده در آن است. و بسا باشد که مصلحت او در گرسنگى و بیمارى، یا فقر و احتیاج، یا ذلت و خوارى، یا قتل یا امثال اینها باشد. ملا احمد نراقی- معراجالسعاده. ص166.
آنچه مهم است اینکه شخص عزم راسخ و جدى بر پالایش نفس خویش از خشم و کژخلقى داشته و آن را به زیور حلم و بردبارى بیاراید. در این راستا مجاهدت جدى و استمرار و مداومت بر این جهاد، لازم است.جهت آگاهى بیشتر نگا: شجاعى، محمد، مقالات (تهران: سروش، چاپ اول 1368)، ج 2 صص 234-258.
عصبانیت مىتواند عوامل گوناگونى داشته باشد از جمله:
1- حسادت، 2- کمحوصلگى و کمظرفیتى، 3- ضعف و ناتوانى مزاج، 4- عدم اعتماد به نفس و خودکمبینى، 5- حساسیتهاى افراطى، 6- منفىبافى و سوء ظن به دیگران، 7- همانندسازى و تقلید از والدین، همسالان و همکلاسان7- توقع زیاد از دیگران و... .
براى تقویت حلم و بردبارى، باید طبق برنامهاى جدى، به تقویت اراده پرداخت و همواره بر خود مسلط باشد. در این رابطه راههاى مختلفى وجود دارد؛ ولى مهم آن است که در راه درمان آن، مصمّم باشید و مطالب پیشنهادى را بدون کمترین کاستى به اجرا گذارید:
1. مطمئن باشید که مىتوانید روحیه خود را تغییر دهید؛ ولى براى نتیجهگیرى شتاب نکنید. بیندیشید که باید مدتى طولانى، رفتارهاى خود را به دقت کنترل کنید و اگر چنین کردید، پس از آن حتماً دگرگونى رفتارى خواهید داشت.
2. از حساسیت بیش از حد در هر زمینه بپرهیزید.
3. در هر مسئلهاى، ابتدا از دیگران انتظار بدترین برخورد را داشته باشید و خود را براى تحمل آن آماده کنید. این نکته باعث مىشود، برخوردهاى خوب بیش از انتظار، در شما ایجاد خشنودى کند. اگر همیشه انتظار برخورد خوب داشته باشید، چه بسا نتیجه عکس خواهید گرفت.
4. با خود شرط کنید که هیچ گاه و در هیچ شرایطى، برخورد تند نداشته باشید و اگر ناگهان از شما برخورد تندى سر زد، خود را جریمه کنید. براى مثال تصمیم بگیرید - یا در صورت امکان نذر کنید - اگر بر سر کسى فریاد زدید، فلان مبلغ را صدقه بدهید، یا نماز شب بخوانید و یا یک روز روزه بگیریداین گونه جریمه معنوى نباید نگاه انسان به عمل نیک را منفى کند؛ بلکه باید آن را با یک تیر دو نشانه زدن به حساب آورد؛ یعنى از طرفى رشد و تعالى معنوى و کسب تقرب مستقیم به سوى خدا و از طرف دیگر بازداشتن از بدىها و زشتىها.. کارآیى این روش، بسیار بالا است و بسیارى از علماى بزرگ، بدین سان تمرین عملى و خودسازى کردهاند.
5. از تفریحات سالم، آرامشبخش و تقویت کننده اراده - مانند کوهنوردى، شنا، دو پیادهروى و گردش در طبیعت و... - استفاده کنید.
6. در تصمیمگیرىها، با افراد عاقل و پخته مشورت کنید و از اقدامات عجولانه و مطالعه نشده بپرهیزید.
7. با افراد خوش خلق و غیر عصبى معاشرت کنید.
8. از موقعیتهایى که زمینه تندخویى در آن فراوان است، اجتناب کنید و در موقعیتهایى حضور یابید که رفتار پرخاشگرانه در آنجا دیده نمىشود و از شرایطى که شما را به رفتارهاى تند دعوت مىکند، دورى گزینید.
9. قبل از هر عملى، در مورد پیامد آن بیندیشید و آن گاه اقدام کنید. با تمرین به این راهکار در تمام امور، اندک اندک کنترل خویش را بر تمام رفتارها توسعه بخشید.
10. به رفتارها و حالاتى که از افراد سر مىزند و شما را عصبانى مىکند، بىتوجه باشید. براى مثال اگر کسى با حرف ناروا شما را بر مىافروزد، از شنیدن و گوش سپردن به سخنان وى بپرهیزید و یا محیط را ترک کنید. به گفتههاى او توجه نکرده و آنها را در ذهن خود مرور نکنید. نسبت به دیگر اعمال فیزیکى و رفتارهاى پرخاشگرانه و تحریک کننده نیز همین طور واکنش نشان دهید و راه بىتوجهى و سهلگیرى را پیش گیرید.
11. سطح شناخت خود را با مطالعه و تفکّر از زشتى، ناپسندى و جبران اعمال پرخاشگرانه بالا ببرید. روایات، آیات و داستانهایى را در این زمینه، مطالعه و در مورد آنها فکر کنید. در برخى از موارد، به آثار بد رفتار تند خود، توجه و زشتى آن را در ذهن مرور کنید تا به یک حالت خود هشدارى از درون دست یابید. همچنین آثار فردى و اجتماعى و پیامدهاى حیثیتى آن عمل زشت را در ذهن خود، حاضر و به زشتى آن توجه کنید تا از درون از آن عمل متنفّر شوید.
12. به هنگام بروز عصبانیت و تندخویى، سریع حالات خود را تغییر دهید. براى مثال اگر ایستادهاید، بنشینید و اگر نشستهاید، دراز بکشید و صورت خود را با آب سرد بشویید. یک لیوان آب خنک بیاشامید و خود را از آن موقعیت دور سازید.
13. از خواندن قرآن به مقدار زیاد و در نوبتهاى متعدد در روز غفلت نورزید. قرآن تأثیر زیادى در رسیدن به حالت سکینه و آرامش درونى دارد. عبادتهاى خود، مانند نماز را در اول وقت و با حضور قلب کامل به جا آورید که تأثیر بزرگى در رسیدن به اطمینان خاطر دارد و آدمى را از درون به آرامش مىرساند.
14. بعد از استحمام و به هنگام خروج از حمام، دو پاى خود را تا قوزک، با آب سرد بشویید.
15. دیگر رفتارهاى عادى و روزمره خود را با تسلّط کامل بر رفتار و بدون شتابزدگى انجام دهید و آنها را آرام آرام تعقیب کنید، تا نرمخویى و پرحوصلگى، بر تمام رفتارهاى شما حاکم شود.
16. شرح موارد یاد شده را در جدولى بنویسید و موارد انجام شده و یا تخلّف از آن را یادداشت کنید. همواره بکوشید موارد تخلف را کاهش داده و بیش از پیش خود را به انجام آنها مقید سازید. حتى قبل از بروز آن موقعیتها و به صورت مستمر، این راهکارها را سرلوحه اعمال خود قرار دهید. از آن به بعد، باید میزان موارد پرخاشگرى شما کاهش یابد. آنها را نیز یادداشت کنید و کم کم از میزان آنها در طول روز، هفته و ... بکاهید.
17. یک نفر محرم اسرار براى خود برگزینید. این فرد مىتواند همسر یا دوست شما باشد. این رابطه نزدیک و صمیمانه، باید به گونهاى باشد که بتوان در مورد موضوعات بىاهمیت با او درد دل کرد و حتى بدون اینکه احساس کنید وقت او را تلف کردهاید به او تلفن بزنید و موضوع را با وى درمیان گذارید. در این صورت است که با پدید آمدن هرگونه مشکل جسمى یا روانى، مىتوان با تکیه کردن به او و بیان مشکل خود، احساس آرامش کرده و پشتوانه روانى شما باشد.
18. شوخ طبع باشید و احساسات منفى و تندتان را نسبت به دیگران با تمرین به احساسات مثبت تبدیل کنید. البته نباید شوخ طبعى حالت تهاجمى به خود گیرد و از طریق شوخى و خندیدن به شکستهاى دیگران، به گونهاى پرخاشگرى بروز داده شده و با شوخىهاى آزار دهنده و متلکهاى غیراخلاقى یا ضد اخلاقى به انتقام جویى از دیگران پرداخت. پس با شوخ طبعى مىتوان در برخورد با مسائل جدى، فشارها و مشکلات زندگى خود را کاهش داد؛ زیرا لذت بردن از شوخ طبعى، خنده سرگرم کننده و شادى آفرین، در فرد هیجان و احساس مثبت ایجاد کرده و در درازمدت بر کاهش میزان عصبانیت مىانجامد.
19. پرهیز از تحریکات عصبى؛ بعضى از مواد به طور طبیعى سیستم اعصاب و دستگاه قلبى - عروقى را تحریک مىکند. نوشابههاى گازدار، شکلاتها و برخى داروهاى غیرمجاز، محرکهایى است که سبب تشدید واکنش افراد حساس به محرکهاى اطراف آنها مىشود؛ به طورى که در مواقع لزوم نمىتوانند واکنش مناسب نشان دهند. آنها براى به دست آوردن آرامش قادر نیستند به موقع از سیستم پاراسمپاتیک خود استفاده کنند و براى مدت طولانى در حالت عصبى باقى مىمانند. بنابراین توصیه مىشود از مصرف چنین مواد تحریک کننده به حداقل ممکن اکتفا کنند.
20. بهبود بخشیدن به مهارتهاى اجتماعى و ارتباطى؛ است افرادى که مهارتهاى ارتباطى بسیار ضعیف و نامناسبى دارند، سهم زیادى در عصبانیت و تندى در جامعه را به خود اختصاص مىدهندهافمن، کارل (و دیگران)، روانشناسى عمومى از نظریه تا کاربرد، ترجمه سیامک نقشبندى و دیگران، (تهران: ارسباران، 1378)، ص 309.. بنابراین قراردادن وقت کافى و مناسب براى ارائه خدمات نیکوکارانه به دیگران، نقش خوبى در کاهش آن ایفا مىکند و احساس ارتباط و همبستگى با دیگران را دو چندان مىکند. این گونه مشارکتها، علاقه فرد را براى خدمت ایثارگرانه به دیگران افزایش مىدهد و با افزایش حس همدردى نسبت به دیگران، فرد قادر مىشود تا شناخت بیشترى از آنها به دست آورد.
درک انگیزهها سبب کاهش بدبینى و قضاوت عادلانهترى در مورد رفتار آنان خواهد شد و در نتیجه به دور از افکار پرخاشگرانه و احساسات منفى، ستیزهجویانه و خشمآلو، با خود استدلال مىکند و خویشتن را آرام مىسازد؛ زیرا قضاوتهاى بدبینانه و غیرواقعى از دیگران نقش عمدهاى، در نحوه تعامل و برخورد منفى با آنان دارد.