سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ذکر گفتن، جنگ با دشمن است ؛ بی سلاح دشوار است

شیخ نجم الدّین رازی می نویسد : بدان که ذکر بی آداب و شرائط گفتن زیادتی مفید نَبوَد. اوّل به ترتیب و آداب و شرائط، قیام باید نمود و مرید صادق را چون درد طلب داعیه سلوک این راه پدید آید، نشان این است که با ذکر انس گیرد و از خلق وحشت، تا از همه روی بگرداند و در پناه ذکر گریزد که : قُلِ اللهُ ثُمَّ ذَرهُم فِی خَوضِهِم یَلعَبُونَ (سوره انعام ، آیه 91 ). و چون بر ذکر مواظبت خواهد نمود باید که اساس بر توبه نصوح نهد از جمله معاصی، و به وقت ذکر گفتن اگر تواند غسل کند و الاّ وضو، تمام کند، زیرا که ذکر کردن درست مقاتله با دشمن است، بی سلاح دشوار توان کرد که؛ الوُضُوءُ سِلاَحُ المُؤمِن و جامه پاک پوشد بر سنّت، و بر پاکی جامه چهار شرط است : اوّل؛ پاکی از نجاست، دوم؛ پاکی از مظلمت. سوم؛ پاکی از حرمت ـ یعنی ابریشم نباشدـ و چهارم؛ پاکی از رعونت ـ یعنی کوتاه قد بُودن بر سنّت ـ که؛ وَ ثِیَابَکَ فَطَهِّر (سوره مدّثّر، آیه 4)؛ اَی قَصِّر : یا(یعنی کوتاه باشد) . و خانه ی خالی و تاریک و نظیف راست کند و اگر قدری بوی خوش بسوزاند اولی تر. و روی به قبله بنشیند، و مربّع نشستن در همه اوقات منهی است الاّ در وقت ذکر گفتن که خواجه ـ علیه السّلام ـ چون نماز بامداد بکردی در مقام خویش مربّع به ذکر بنشستی تا آفتاب بر آمدی.
و در وقت ذکر گفتن دست ها بر روی ران نهد و دل حاضر کند و چشم فراهم کند و به تعظیم تمام شروع کند در کلمه ی لا اله الاّ الله گفتن، به قوّت تمام؛ اَشَدُّ ذِکراً چنان که لا اله از بن ناف برآورد و الاّ الله به دل فرو برد ، بر وجهی که اثر ذکر و قوّت آن به جمله اعضاء برسد. ولکن آواز بلند نکند و تا تواند در اخفاء و خَفض صوت کوشد، چنان که فرمود : وَ اذکُر رَبَّکَ فِی نَفسِکَ تَضَرُّعاً وَ خِیفَهً وَ دُونَ الجَهرِ مِنَ القَولِ (سوره اعراف ، آیه 205 ).
و بر این وجه، ذکر سخت و دمادم می گوید و در دل به معنای ذکر می اندیشد و نفی خواطر می کند. چنان که در معنای لا اله هر خاطر که در دل می آید نفی می کند، بدان معنا که هیچ مقصود و محبوب ندارم الاّ الله جز خدای. جملگی خواطر(را) به لا اله نفی کند. حضرت عزّت را به مقصودی و محبوبی و مطلوبی اثبات می کند به الاّ الله و باید که در هر ذکر دل در اوّل و آخِر حاضر باشد به نفی و اثبات، و هر وقت در اندرون دل نظر می کند هر چیز که دل را با آن پیوند می بیند آن چیز را در نظر نیاورد و دل با حضرت عزّت می دهد ... و به نفی لا اله آن پیوند باطل می کند . بیخ محبّت آن چیز از دل بر می دارد. و به تصرّف الاّ الله محبّت حق را قائم مقام آن محبّت می گرداند.
هم بر این ترتیب مداومت نماید تا به تدیج دل را از جمله محبوبات و مألوفات فارغ و خالی کند که اهتزاز در ذکر از مداومت خیزد. و اهتزاز آن باشد که به غلبات ذکر، هستیِ ذاکر در نور ذکر مضمحل شود و ذکر، ذاکر را مفرد گرداند و علائق و عوائق از وجود او فرو نهد و او را از دنیای جسمانیات و آخِر روحانیات سبک بار در آورد. چنان که فرمود : سِیرُوا فَقَد سَبَقَ المُفرَدُون.

بدان که دل خلوتگاه خاصّ حق است که لاَ یَسَعُنِی اَرضِی وَ لاَ سَمَآئِی وَ اِنَّمَا یَسَعُنِی قَلبَ عَبدِی المُؤمِن. و تا زحمت اغیار در بارگاه دل یافته شود، غیرت عزّت اقتضای تعزّز کند از غیر. و لکن چون چاوش لا اله بارگاه دل از زحمت اغیار خالی کرد منتظر قدوم تجلّی سلطان الاّ الله باید بود که : اِذَا فَرَغتَ فَانصَب . وَ اِلَی رَبِّکَ فَارغَب (سوره انشراح ، آیه 7 و 8 ).

مرصاد العباد/ ص 150.
خود سازی ، آیه الله امینی، ص 231ـ238.


اولین دیدگاه را شما بگذارید ذکر ویاد خدا ، نکته های اخلاقی1 ،

 گامها و...   

مشخصات مدیر وبلاگ

ویرایش

لوگوی دوستان



ویرایش

طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ