سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گزیده ای از مناجات های علاّمه حسن زاده آملی 1

از الهی نامه ی حضرت علاّمه حسن حسن زاده آملی حفظه الله

الهی، ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره ی و ما همه هیچ کاره ایم و تنها تو کاره ی.
الهی، وای بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم.
الهی، چون تو حاضری چه جویم و چون تو ناظری چه گویم.
الهی، چگونه گویم نشناختمت که شناختمت و چگونه گویم شناختمت که نشناختمت.
الهی، خودت آگاهی که دریای دلم را جزر و مد است ؛ یا باسط بسطم ده و یا قابض قبضم کن.
الهی، دست با ادب دراز است و پای بی ادب، یَا بَاسِطَ الیَدَینِ بِالرَّحمَه خُذ بِیَدِی.
الهی، بسیار کسانی دعوی بندگی کرده اند و دم از ترک دنیا زده اند، تا دنیا بدیشان روی آورد جز وی همه را پشت پا زده اند، این بنده در معرض امتحان در نیامده شرمسار است؛ به حقّ خودت ثَبِّت قَلبِی عَلَی دِینِک.
الهی، ناتوانم و در راهم و گردنه های سخت در پیش است و رهزن های بسیار در کمین و بار گران بر دوش ؛ یا هادی « اِهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیم. صِرَاطَ الَّذِینَ اَنعَمتَ عَلَیهِم غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِم وَ لاَ الضَّآلِّین.»
الهی، از روی آفتاب و ماه و ستارگان شرمنده ام، از انس و جان شرمنده ام، حتّی از روی شیطان شرمنده ام که همه در کار خود استوارند و این سست عهد ناپایدار.
الهی، رجب بگذشت و ما از خود نگذشتیم و تو از ما بگذر.
الهی، عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه باید کرد.
الهی، عارفان گویند عَرِّفنِی نَفسَک، این جاهل گوید عَرِّفنِی نَفسِی.
الهی، آزمودم تا شکم دائر است دل بائر است؛ یَا مَن یُحیِی الاَرضِ المَیتَه، دل دائرم ده.
الهی، همه گویند خدا کو ؛ حسن گوید جز خدا کو ؟!
الهی، همه از تو دوا خواهند و حسن از تو درد.
الهی، آن خواهم که هیچ نخواهم.
الهی، اگر تقسیم شود به من بیش از این که دادی نمی رسد؛ فَلَکَ الحَمد.
الهی، ما را یاری دیدن خورشید نیست، دم از دیدار خورشید آفرین چون زنیم ؟!
الهى، از من برهان توحید خواهند و من دلیل تکثیر!
الهى، از من پرسند توحید یعنى چه ؟ حسن گوید تکثیر یعنى چه ؟ الهی، همه گویند بده، حسن گوید بگیر.
الهی، همه سر آسوده خواهند و حسن دل آسوده.
الهى، همه آرامش خواهند و حسن بى تابى، همه سامان خواهند و حسن بى سامانى.
الهى، چون در تو مى نگرم از آن چه خوانده ام شرم دارم.
الهى، از نماز و روزه ام توبه کردم. به حقّ اهل نماز و روزه ات توبه ی این نا اهل را بپذیر.
الهى، به فضلت سینه بى کینه ام دادى، به جودت شرح صدرم عطا بفرما.
الهى، اگر چه درویشم ؛ ولى داراتر از من کیست که تو دارایى منى.
الهى، در ذات خودم متحیّرم تا چه رسد در ذات تو.
الهى، نعمت سکوتم را به برکت « وَ اللهُ یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاء » اضعاف مضاعفه گردان.
الهى، به لطفت دنیا را از من گرفته اى، به کرمت آخرت را هم از من بگیر.
الهى، روزم را چو شبم روحانى گردان و شبم را چون روز نورانى.
الهى، حسنم کردى، احسنم گردان.
الهى، همه از گناه توبه مى کنند و حسن را از خودش توبه ده.
الهى، گویند که بُعد سوز و گداز آورد، حسن را به قرب سوز و گداز ده.
الهى، خودت گفته اى « وَ لاَ تَیاَسُوا مِن رَوحِ الله » نا امید چون باشم.
الهى، انگشترى سلیمانیم دادى انگشت سلیمانیم ده.
الهى، سرمایه ی کسبم دادى، توفیق کسبم ده.
الهى، اگر ستّار العیوب نبودى ما از رسوایى چه مى کردیم ؟!
الهى، ذوق مناجات کجا و شوق کرامات کجا ؟!
الهى، علمم موجب ازدیاد جهلم شد ؛ یا علم محض و نور مطلق بر جهلم بیفزا.
الهى، اثر و صنع توأم، چگونه به خود نبالم ؟!
الهى، هر چه بیش تر دانستم، نادان تر شدم ؛ بر نادانیم بیفزا !
الهى، کلمات و کلامت که این قدر شیرین و دل نشین اند، خودت چونى ؟!
الهى، اگر از من پرسند کیستى ؟ چه گویم ؟
الهى، هر چه بیش تر فکر مى کنم، دورتر می شوم.
الهى، گروهى کو کو گویند و حسن هو هو.
الهى، از کودکان چیزها آموختم، لا جرم کودکى پیش گرفتم.
الهى، چون است که چشیده ها خاموش اند و نچشیده ها در خروش اند.
الهى، از شیاطین جن بریدن دشوار نیست، با شیاطین انس چه باید کرد !
الهى، در خلقت شیطان که آن همه فوائد و مصالح است، در خلقت ملک چه ها باشد ؟
الهى، دیده را به تماشاى جمال خیره کرده اى، دل را به دیدار ذوالجمال خیره گردان.
الهى، خُنُک آن کس که وقف تو شد.
الهى، تو پاک آفریده اى ما آلوده کرده ایم. الهى، پیشانى بر خاک نهادن آسان است ؛ دل از خاک برداشتن دشوار است


اولین دیدگاه را شما بگذارید مناجات ،

 گامها و...   

مشخصات مدیر وبلاگ

ویرایش

لوگوی دوستان



ویرایش

طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ