«شادی در دین»
با توجه به منابع دینی، (قرآن و سیره پیشوایان معصوم)، دین اسلام موافق نشاط و شادی است و آدمی را از تنبلی رهانده، سرزنده و سر حال میسازد. البته این شادی در چهار چوب نگاه تعدیلی معنا مییابد؛ توضیح اینکه:
1. هدف، غایت، فرجام و آرمانی که اسلام برای بشر ترسیم میکند، فقط خدا است. هدف از زیستن آدمی در این دنیا، بازگشت مختارانه و آزادانه او به اصل خویش است و این یعنی حرکت، صعود و بازگشت به سوی خداوند است. به بیان دیگر، انسان تنزل یافته، باید تلاش کند تا دوباره خود را پاک گرداند و در پرتو پیروی از پیامبران و امامان و عمل به تعالیم آنان به اصل خویش (حاکمیت روح توحید و خدایی شدن)، دستیازد. (خداشناسی و فرجامشناسی [دفتر اول]، صص75 ـ 87 )
«شادی در دین»
با توجه به منابع دینی، (قرآن و سیره پیشوایان معصوم)، دین اسلام موافق نشاط و شادی است و آدمی را از تنبلی رهانده، سرزنده و سر حال میسازد. البته این شادی در چهار چوب نگاه تعدیلی معنا مییابد؛ توضیح اینکه:
1. هدف، غایت، فرجام و آرمانی که اسلام برای بشر ترسیم میکند، فقط خدا است. هدف از زیستن آدمی در این دنیا، بازگشت مختارانه و آزادانه او به اصل خویش است و این یعنی حرکت، صعود و بازگشت به سوی خداوند است. به بیان دیگر، انسان تنزل یافته، باید تلاش کند تا دوباره خود را پاک گرداند و در پرتو پیروی از پیامبران و امامان و عمل به تعالیم آنان به اصل خویش (حاکمیت روح توحید و خدایی شدن)، دستیازد. (خداشناسی و فرجامشناسی [دفتر اول]، صص75 ـ 87 )
2. بهترین آیینها آن است که با طبیعت آدمی و ساختار آفرینش او سازگار بوده، نیازمندیهای طبیعی و فطری اش را برآورد. در غیر این صورت، نمیتواند آدمی را خوشبخت و سعادتمند سازد. تعالیم اسلام به دلیل توجّه به این نیازها و تناسب آن با فطرت آدمی، توانست از محدودیت جزیرهالعرب خارج گشته، جهان اسلام را در اقصی نقاط دنیا شکل دهد؛ر«فاقم وجهک للدین حنیفا فطرة ا لله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم»، (روم ، 30) به گفته علامه طباطبایی، اسلام، نه انسان را از نیروها، غرایز و خواستههایش محروم میکند و نه همه توجه را به تقویت جنبههای مادی معطوف میدارد.
نه او را از جهانی که در آن زندگی میکند، جدا میسازد و نه او را بینیاز از دین و شریعت به حساب میآورد. (محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 203).
3. شادی و نشاط یک ضرورت و نیاز است. این پدیده هر چند از زوایای گوناگونی تعریف و تشریح شده؛ ولی به اتفاق اندیشمندان یک ضرورت و نیاز اساسی انسان به شمار میآید. چه کسی را میتوان یافت که مدعی باشد نیازمند به شادی نیست؟ اساس جهان هستی و پدیدههای آن به گونهای طراحی شده است که در آدمی شادی ایجاد کند. بهار با طراوت، صبح پر لطافت، طبیعت با ظرافت، آبشارهای زیبا، گلهای رنگارنگ، دیدار دوستان، ازدواج و پیوند دو انسان و ... همه شادی آور و سرور انگیز است.
از آنجا که شادی، ناکامی، ناامیدی، ترس و نگرانی را از آدمی دور میسازد، روانشناسان به ایجاد و تثبیت آن در انسان دستور اکید دادهاند و این نشانگراین حقیقت است که شادی، نیاز اساسی و ضروری آدمی است. (نگا: روانشناسی شادی... )
4. با بررسی نظریات دانشمندان و مطالعه متون معتبر، میتوان موارد ذیل را در زمره عواملی بر شمرد که حالتشادی و نشاط را در انسان پدید میآورند: ایمان، رضایت و تحمل، پرهیز از گناه، مبارزه با نگرانی، تبسم و خنده، مزاح و شوخی، بوی خوش، خود آرایی، پوشیدن لباسهای روشن، حضور در مجالس شادی، ورزش، امید به زندگی، کار و تلاش، سیر و سفر، تفریح، تلاوت قرآن، تفکر در آفریدههای خداوند، صدقه دادن، نگاه کردن به سبزهها و ... . (شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 5، باب ملابس; شیخ طوسی، امالی، ح 45; محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 95; آیین زندگی، ص 34)
رودکی به زیبا سروده:
چهار چیز هر آزاده را ز غم بخرد- تن درست و خوی نیک و نام نیک و خرد
هر آن که ایزدش این چهار روزی کرد- سزد که شاد زید شادمان و غم نخورد
5.اسلام با توجه به نیازهای اساسی انسان، شادی و نشاط را تحسین و تایید کرده است. قرآن زندگی با نشاط و شادی را نعمت و رحمت خدا تلقی فرموده، توأم با گریه و زاری و ناله را خلاف رحمت و نعمت خداوند دانسته است.
در یکی از داستانهای صدر اسلام آمده است: روزی رسول خدا(ص) دستور صادر کرد که باید تمام نیروهای قابل برای شرکت در مبارزه علیه کافران و مشرکان بسیج شوند. عدهای با بهانههای مختلف از شرکت در این لشکر کشی خود داری و از فرمان خدا و پیامبر(ص) تخلف کردند! خداوند در قرآن میفرماید:«لعنتخدا باد بر این کسانی که دیدند پیغمبر با انبوه مسلمانان به میدان نبرد میروند; اما باز هم زندگی دوستی، آنها را وادار کرد از فرمان خدا و رسول امر تخلّف کنند و بمانند. لعنت خدا بر آنها باد و محروم باد این گروه از رحمتحق» (توبه ، 81) به دنبال آن، به عنوان یک نفرین میفرماید: « فَلْیَضْحَکُوا قَلیلاً وَ لْیَبْکُوا کَثیرًا؛[این گروه نافرمان] از این پس کم بخندند و زیاد بگریند».
روشن است که نفرین به صورت کیفر و مجازاتی است که همواره بر خلاف طبیعت و فطرت آدمی او را دچار عذاب و رنج میسازد. اینکه خداوند آرزوی کم خندیدن و زیاد گریستن برای نافرمانان میکند، حکایت از این حقیقت دارد که خنده به عنوان یکی از عوامل نشاط، امر طبیعی و فطری است و او میخواهد به عنوان کیفر، نافرمانان از این نعمت محروم باشند.(گفتارها، ج 2، ص 225 و 226 )
توصیفات قرآن در خصوص بهشت نیز حاکی از این واقعیت است که اسلام، بر نشاط و شادی مهر تأیید نهاده است. باغهای زیبا، آبهای زلال و روان، زیباترین بسترها، نرمترین و چشمگیرترین پارچهها، برترین دیدنیها و ... در بهشت همه جزء عوامل نشاط و شادی به شمار میرود و خداوند برای پاداش بندگانش بهشت را چنین شاد و فرح بخش قرار داده است. شادابی را می توان یکی از صفات مومنان دانست و به این مطلب در روایت رسول اکرم(ص) بدان اشاره شده است: «مؤمن شوخ و شاداب است».(حرانی، تحف العقول، ص49 ).
شادابی از حسن خلق است، امام صادق(ع) در این باره فرمود: «شوخ طبعی، بخشی از حسن خلق است».( کلینی، اصول کافی، ج2، ص663).
در روایاتی از حضرت علی – علیه السلام- به اثرات، اهمیت و پیامد شادی اشاره فرموده اند:«شادمانی، گشایش خاطر میآورد» (درآمدی، غررالحکم، ح2023) و «اوقات شادی، غنیمت است» (همان، ح1084) و نیز «هرکس شادیاش اند ک باشد، آسایش او در مرگ خواهد بود». (بحارالانوار، ج78، ص12 )
تا جای شادی مورد اهتمام در اسلام قرار گرفته که برای انجام عبادت نیز باید از آن کمک گرفت، امام رضا(ع) در این مورد فرمودند: «کوشش کنید اوقات شما چهار زمان باشد: وقتی برای عبادت و خلوت با خدا، زمانی برای تأمین معاش، ساعتی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیبهایتان واقف میسازند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند و وقتی را هم به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید و از شادی ساعتهای تفریح، نیروی لازم برای عمل به وظایف وقتهای دیگر را تأمین کنید».(بحارالانوار، ج75، ص321)
در سیره معصومان، عنصر شادی آن چنان اهمیت دارد که علاوه بر تأیید آن، به بسترسازی، زمینهسازی و ایجاد آن نیز توصیه شده است.(کافی، ج2، ص192)
در احادیث، علاوه بر دستورهای کلی در خصوص شادی و نشاط، دستورالعملهای خاصی نیز برای حفظ و پرورش این حالت ـ مانند پیادهروی، سوارکاری، غوطهوری در آب، نگاه کردن به سبزهها، خوردن و نوشیدن، مسواک کردن، شوخی، خنده و ...(وسائل الشیعه، ج12، ص112; بحارالانوار، ج16، ص298; حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج8، ص418)بیان شده است.
6.براساس هدف و فرجام زندگی، شادی و نشاط از دیدگاه اسلام دارای حد و مرز است. محتوا و قالب شادی و نشاط، نباید با روح توحیدی و انسانی اسلام در تضاد باشد; زیرا هر پدیدهای که انسان را از آرمان و غایت اصلی خویش دور سازد، به هیچ وجه مقبول اسلام نخواهد بود.
بنابراین پدیده شادی و عوامل آن، به عنوان یک نیاز اساسی و ضروری تا حدی روا و مجاز است که مانع نیل انسان به هدف اصلیاش نگردد، از این رو بسیاری از اندیشمندان مسلمان معتقدند: از آنجا که انسان در انجام دادن هر رفتار ارادی، انگیزه و هدفی را پی میگیرد، سرور و نشاط به عنوان یک رفتار، نیز از این قاعده مستثنا نیست و هدف و انگیزهای در آن دنبال میشود. در این پدیده، اگر انگیزه و هدف، حق و در راستای هدف اصلی زندگی آدمی باشد، این پدیده مفید و سودمند خواهد بود و اگر انگیزه و هدف باطل، در آن نهفته و در برابر هدف اساسی زندگی انسان باشد، این پدیده، باطل و مضر خواهد بود. بنابراین میتوان مرز شادی و نشاط را انگیزه، نتایج و هدف آن دانست. (اخلاق اسلامی، ص98 و 99; اخلاق الهی، ج5، ص238)
مزاح و شوخی که یکی از عوامل برجسته شادی است، اگر به سبک سری، بیشرمی و گستاخی بیامیزد، «هزل» نامیده میشود که در اسلام مطرود است و اگر به تحقیر و بدگویی و ناسزا آمیخته گردد، آن را «هجو» میخوانند و این نیز در اسلام نهی شده است. یکی از اصحاب از رسول خدا پرسید: «آیا اگر با دوستان خود شوخی کنیم و بخندیم، اشکالی دارد؟ حضرت فرمود: اگر سخن ناشایستی در میان نباشد، اشکالی ندارد (کافی، ج2، ص663; تحف العقول، ص323) اگر شوخی از حد خارج شود و به بیهودگی یا زیادهروی بینجامد، باز از نظر اسلام عملی ناپسند خواهد بود; همان طور که امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید: «هر کس بسیار شوخی کند، وقار و سنگینی او کم میشود» (غررالحکم، ص222 ) و امام صادق(ع) میفرماید: «زیاد شوخی کردن، آبرو را میبرد». (کافی، ج2، ص665)
به نظر می رسد یکی از مواردی که باید در شادی به خوبی تعریف شود نحوه ی شادی می باشد. آیا می توان به هرگونه ی خود را شاد ساخت؟ در این جا باید به دین نظر انداخت و نظر آن را مد نظر قرار داد. در دین این موارد را می توان مد نظر قرار داد و شاد بود؛ خنده و تبسم ـ که از عوامل دیگر نشاط و شادی است ـ باید صادقانه بوده، شخصیت آدمی را لکهدار نسازد.
خنده از نظر اسلام، آن گاه مؤثر و مفید است که به شخصیت دیگران لطمه وارد نیاورد. خنده، با انگیزه آزردن، اهانت و تحقیر دیگری، حکم حرمت آزار شخص مؤمن را دارد و به شدت از آن نهی شده و حرام است. وقتی احترام مؤمن برتر از کعبه بر شمرده شده، به خوبی روشن میشود که اهانت و تحقیر او، چه اندازه نکوهیده است. ( اخلاق الهی، ج5، ص256 ـ 257 ).
قالبهای نشاط و شادی و عوامل آن نیز باید در شأن مقام انسان و آرمانهای والای او باشد; زیرا گاه محتوایی مفید، در قالبی نامناسب، نتیجه ای معکوس دارد و به همین دلیل در روایات، قهقهه از شیطان تلقی و تبسّم بهترین خنده دانسته شده است. (کافی، ج2، ص664/غررالحکم، ص222) زمان و مکان شادی نیز باید با آن متناسب باشد; زیرا اگر این تناسب برقرار نباشد، بسیار ناپسند و زشتخواهد بود.
مزاح و بذلهگویی در مراسم سوگواری و مکانهای مقدس نامطلوب است(اخلاق الهی، ج5، ص258 ـ 259)و در خصوص مکان و زمان خنده از رسول اکرم(ص) نقل شده است: «کسی که بر جنازهای بخندد، خداوند در روز قیامت پیش چشم همه، به او اهانت میکند و دعایش اجابت نمیشود و کسی که در گورستان بخندد، باز میگردد، در حالی که سختی بزرگی همانند کوه احد، برای او است». (همان)
بر این اساس پارهای از روایات ـ که شادی و عوامل آن را نکوهش کردهاند ـ ناظر به نشاط و عواملی است که از مرز و حدود شادی مطلوب از دیدگاه اسلام پا را فراتر نهاده و به افراط و تفریط در غلتیدهاند، وگرنه اسلام اصل شادی را نه تنها ناپسند نشمرده؛ بلکه آن را تایید و توصیه کرده است.