برداشت ما از روح داغ زندگی شاداب و بانشاط و برخورد های اجتماعی شاد است. با عمل به راهکارهایی که در پاسخ ارائه شده, امید است که ریشه ناهنجاری هایی که عامل سردی روح می شود مرتفع شده و حال بهتری پیدا کنید. در حال حاضر یکی از مطالب مجله پرسمان را برایتان انتخاب نموده ایم که مطالعه خواهید نمود. برخی راهکارهای ارایه شده در این نوشته برایتان مفید خواهد بود.
عوامل زندگی شاداب و بانشاط:
بسیارى از افراد مفهوم زندگى را پیچیده مى پندارند و گمان مى کنند براى نیل به پیروزى هاى چشمگیر باید پیوسته جان فشانى کرد . زمین و آسمان را به هم پیوست تا شاید به اندکى از موفقیت دست یافت . اما گروهى زندگى را ساده و نیل به خوشى ها و کامیابى هایش را دستیافتنى تر مى دانند . به اعتقاد اینان براى این هدف بیشتر باید هوشیارانه با اصول و قوانین دستگاه آفرینش همنوا شد; آن هم نه اصول و قوانین مرموز و دست نیافتنى، بلکه آنچه به آسانى در اختیار ماست، گر چه کمتر بدانها توجه مى کنیم . این کم توجهى سبب شده است که بپنداریم قوانین آفرینش بسیار پیچیده و آرمانى و دور از دسترس است که جز افرادى کم شمار بدان آگاه نمى شوند .
آنچه شما را در به دست آوردن پیروزى، موفقیت و نشاط یارى مى رساند تنها داشتن امکانات مادى و توانایى سرشار جسمى نیست . شما مى توانید با تکیه بر برخى اصول روانشناسى، با صرف نیرویى کمتر و در زمانى کوتاهتر به موفقیتهاى چشمگیر دست یابید . پیوسته با نشاط بوده، از چیزى نهراسید و خود بزرگترین تشویق گر و امداد رسان خویش باشید . بدین منظور مى توانید از آنچه در این گفتار ارائه مى شود بهره گیرید و به اهداف خود نایل شوید .
یک - شادمانى به کسى هدیه نمىشود
اگر منتظرید تا کسى نشاط و شادمانى را به شما هدیه کند بدانید که آن فرد نخست خودتان هستید . فهرستى از همه آنچه تاکنون شما را شادمان نموده است تنظیم کنید و عامل یکایک آنها را برشمرید، تا مطمئن شوید که بیشتر آنها را خود فراهم کرده اید، موفقیت تحصیلى، دیدار دوستان، آشنایى هاى با اهمیت، سفرهاى شادى آفرین و . . . امورى است که بیشتر با اقدامات خود ما پدید مى آیند . شادى ها نیز انواع گوناگون اند . بعضى زود گذر و برخى پایدارند . شمارى نماى شادى دارند و در حقیقت تباهى آورند، مانند پارهاى از گناهان; و تعدادى لباس زحمتبه تن دارند ولى زمینه ساز خوشى هاى فراواناند، مانند کوششهاى دوره تحصیل .
شور و هیجان در انجام فعالیتها و عشق در زندگى از مهمترین عواملى است که شادمانى هاى تازهاى را براى شما به ارمغان مى آورد . اگر شما خود از درون احساس درماندگى و کسالت کنید و بى روح و دلمرده باشید چه کسى خواهد توانست شور و اشتیاق و شادمانى را به شما بازگرداند؟ در میان اطرافیان هیچ کس براى ما دلسوزتر از خود ما نیست . زمانى که ما خود براى نیل به اهدافمان در خویش انگیزه و شوقى نداشته باشیم چه کسى خواهد توانست آن را در وجود ما پدید آورد؟ !
اگر براى فعالیتهاى خود شوق و انگیزه کافى ندارید مطمئن شوید که مهمترین علت، روشن نبودن هدف و ناتوان دیدن خود است . بدین منظور باید همیشه در هر فعالیت، هدفتان را کاملا روشن کنید . پس از آن به اشتیاق و علاقه درونى خود در اعماق وجودتان مراجعه کنید و آن را روز به روز بیشتر کنید و امیدوار به آینده، به توانایى خود ایمان آورید . سپس خواهید دید که در مدتى کوتاه انگیزه کافى براى انجام و ادامه آن فعالیت در شما پدید خواهد آمد .
دو - منتظر اقبال نباشید
در زندگى بسیارى از افراد تحولات یک باره و چشمگیر گاه مهمترین علت موفقیت آنان بوده است . امید به زندگى روشنتر، عامل دوام و کامیابى زندگى است . تلاش براى دستیابى به رفاه و پیروزى امرى نکوهیده نیست و اعتقاد به خداوند و پاداشهاى دنیوى خیلى از کارها، امید آفرین و عامل رشد و موفقیتهاى تازهتر است; اما این همه هیچ یک بدان معنا نیست که در زندگى همیشه منتظر باشیم روزى اقبال به سوى ما رو کند و در یک نیم روز تحول چشمگیرى در زندگىمان پدید آید . کسانى که همیشه در انتظار روزى به سر مى برند که رویدادها به طور اتفاقى به زندگى شان هیجان و تحول ببخشد معمولا آن روز را مشاهده نکرده، زندگى را بدرود گفته اند .
بخت و اقبالى که باید به انتظارش نشست و فرد را از حرکت و تلاش باز مى دارد بیشتر نکبت آور و کسالت آفرین است . زیرا عادتش آن است که کمتر به سراغ کسى رود و افراد را بیشتر در رخوت و دلسردى فرو مى برد . امید به هر چیز زمانى سرنوشت ساز و تحول آفرین است که منشا حرکت باشد، نه عامل سکون و ضعف .
بنابراین در انجام هر فعالیت، آنچه در توان دارید به جاى آورید و منتظر فرشته خوشبختى نباشید . آن فرشته خود شمایید که باید براى خودتان آشکار شوید ونیرویتان را براى نیل به اهداف به کار گیرید . اوقات خود را هدر ندهید و به استخدام کارهاى بى نتیجه و تباهى آور در نیایید . با جدیت تصمیم بگیرید به هیچ کارى رو نکنید مگر نتیجه دلخواه و مفیدى برایتان داشته باشد . تا زمانى که در وجود شما چنین قاطعیتى مشاهده نشود هیچ چیز به نفع شما تغییر نمى کند . قرآن را خوانده اید که مى فرماید: ان الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم» (رعد ، آیه 11).
دستگاه آفرینش نیز از خداوند فرمان مىگیرد و تا در درون چیزى تحول پدید نیاید، تغییرى در آن پدید نمى آورد .
سه - خود، ارزیاب کارهاى خویش باشید
اگر از فعالیتها یا رفتارهاى خود نتیجه دلخواه را به دست نمى آورید به جاى دلسردى و ملامت خود و دیگران، جزئیات عملکردتان را با ژرف نگرى بررسى کنید تا دریابید که عیب کارهایتان کجاست . بدون شناخت عوامل بى توفیقى و درمان آن، در انتظار کسى نباشید که به عیوب کارهاى شما بنگرد و آنها را برطرف سازد و نشاط و توفیق را تقدیم شما کند . به واقع آیا رواست که منتظر باشید کسى از غیب به سوى شما آید تا بنیان اشتباهات شما را بر کند و کسالت و ضعف و شکست را از شما دور سازد . آنها که پیوسته از میان عوامل موفقیت آفرین، بدون تلاش و شکیبایى انتظار کامیابى را پیشه خود مىکنند و از پیشامدها توقع دارند که یکباره به کمک ایشان بشتابد و به زندگى آنان رونق تازه دهد، امروز خویش را به امید فرداى بهتر سپرى خواهند کرد و به موفقیتى دست نمى یابند .
چهار - درس شهامت آفرینى را خوب حفظ کنید
ما از آغاز کودکى تا پایان جوانى همواره مشغول درس آموزى و تحصیل هستیم ولى «درس شهامت آفرینى» را کمتر فرا مى گیریم . بیشتر مخترعان، سیاستمداران موفق و جنگجویان برجسته از آنانند که از نعمت شهامت چیزى کم نداشته اند . به خود امیدوار باشید و از هیچ چیز جز گناهانتان نهراسید . این سفارش مردى است که آدمى نظیر وى کم دیده است . در فرمودهاى از امام على (ع) مى خوانیم: هر گاه کسى زمین را گردش کند تا به این چند حکمت دست یابد، هر چند گردش کند موفق نخواهد شد: نخست آن که آدمى نباید از هیچ چیز جز گناه خود هراس داشته باشد .
ترس و خیالات واهى نیروهاى درونى شما را بى اساس، مرموزانه هدر مى دهد و زندگى پرهیجان را از شما دریغ مى دارد . براى اهداف خود با استمداد از پروردگار به سوى آن گام بردارید و مطمئن باشید اگر از درون یاس و بى توفیقى را باخود زمزمه کنید گویا همه چیز این زمزمه را زودتر از شما مى شنود و یکایک توفیقات از شما سلب مى شود و کمترین تغییرى در وضعیت زندگى شما به وجود نمى آید . به خود تلقین کنید که توان و شجاعت هر کارى را دارایید . در غیر این صورت رکود و افسردگى و ناتوانى، نشانى شما را بسیار زود خواهد یافت و به سراغتان مى آید .
به اهداف مورد نظرتان فکر کنید، موانع موفقیت را بر شمرید و راه چیرگى بر آن را دریابید و سپس براى حرکت آماده شوید . باخود فکر کنید اگر کمى شهامت و حوصله داشته باشید ممکن استبه چه مراتبى دست یابید .
درنگ در مرداب یکنواختى و سکون، کسى را از غرق شدن نجات نمى دهد، حرکت به سمت تکیه گاه مطمئن است که نجات آور است . همه ماتنها زمانى از توان نهفته در وجود خود آگاه مىشویم و از آن سود مى جوییم که اهریمن ترس را شکست دهیم .
شعاع دوستى خویش را توسعه دهید و رفقاى صمیمى، آگاه و با شهامت و پاکدامنى را که در همه جا کم نیست، بیابید و نظرات و مقاصد خود را با آنها در میان گذارید تا احساس ترس را در شما کاهش دهند . یقین کنید وقتى انسان در مورد هدفى با افراد مطمئن به رایزنى مى پردازد ترس وى از اقدامات بزرگ کاهش مى یابد .
پنج - از اظهار دلتنگى پرهیز کنید.
هیچ یک از ما نمى تواند ادعا کند که عوامل دلتنگى آور پیرامون او وجود ندارد. دلتنگى گاه علت آشکار دارد و زمانى ناآشکار. با علتهاى آشکارش مى توان مبارزه کرد ولى عوامل ناآشکار، شناخته نمى شود تا برطرفشان کرد. دلتنگى از یک نظر عامل اندیشه در کارها، یقین به بى ارزشى دنیا و فریفته نشدن به آن است؛ اما زمانى که از حالت زود گذر به شکل پایدار در آید، پدیدهاى ویرانگر است. سفارش به انجام دعا و تعقیب نمازها یکى بدان سبب است که معانى آن دعاها، مانع از پایدارى دلتنگىهاى ویرانگر است. نمازگزارى که در پى عبادت خود چنین زمزمه کند، با دلتنگى انسى نمى یابد: خدایا به درستى که آمرزش تو امیدبخشتر از کردار من است و رحمتت وسیعتر از گناه من. بار خدایا، اگر من اهل و شایسته براى دریافت رحمت و مواهب تو نیستم، رحمت تو بسى اهل و شایسته است که مرا فرا گیرد. اى پوشنده عیبها و اى شنونده شکوهها! اى آن که درگاهش براى جویندگان گشاده است! اى مهربان، روزى بخش، دادرس، یکتاى بى همتا، رفیق همراه و...!
آن دلتنگى که از حالت زود گذر به شکل پایدار چهره تغییر می دهد، نوعى است که فرد خود آغازگر و تقویت کننده آن است. بدین شیوه که پیوسته از درون به خرده گیرى از خویش مى پردازد و یکایک قوایش را به محاکمه مى گیرد؛ خود را براى هر کار ناموفقش ملامت مى کند و نارسایى و ناکامى اش را بزرگ جلوه مى دهد. به همین سبب همیشه پیرامونش را تار و سرانجام کارهایش را تباه و بى نتیجه مى پندارد.
بدانید که آغاز بیشتر افسردگى هاى مرموز، دلتنگى هاى ساده بوده است. پس تصمیم بگیرید تا آن جا که ممکن است ذهن و اعصاب خود را در اختیار دلتنگى قرار ندهید که پس از مدتى در اعماق جانتان لانه مى کند و آنگاه دیگر به سادگى شما را ترک نمى کند تا آرام آرام یکایک نیروهایتان را مرموزانه فرسوده کند.
گرفتارى ها و مشکلات را ورزشگاه پرورش نیروهاى نهفته خود قرار دهید نه سببى براى تعطیل کردن فعالیتها. تا شما در مسیر خود با موانع و مشکلات روبه رو نشوید، بخش عمده قدرت تجزیه و تحلیل مغزتان به کار نمىافتد و درون مایه شکیبایى و دوراندیشى تان هویدا نمى گردد. زمانى که شما در هر گفتوگوى دوستانه یا خانوادگى از مشکلات و کاستى ها و ناکامى هایتان سخن مى گویید، افزون بر این که دیگران را دلسرد و دلتنگ مى کنید، از درون به جنگ سلولهاى مغز و اعصابتان رفته اید و آنها راخسته و فرسوده کرده و توان انجام کار را، با رفتار خود، از دست داده اید.
شش - رویدادها را خود رقم زنید.
آیا شما فکر مى کنید زندگى سراسر تحمل دشوارى است؟ آیا هیچ کس شما را دوست ندارد؟ آیا شما در کارهایتان پیوسته دچار بد اقبالى مى شوید؟ آیا گمان مى کنید به سبب نوعى ناتوانى جسمى یا ذهنى پیشرفتى نخواهید کرد؟
پاسخ این پرسشها را جز شما کسى تعیین نمى کند. تصمیم با شما است که براى این پرسشها چه پاسخى آماده کرده باشید. گزاف نیست اگر بگوییم ما هر طور مى اندیشیم، برایمان رخ خواهد داد. هر چند هیچ نمى توان سهم عوامل جانبى تأثیر گذار بر زندگى ما را نادیده گرفت، مهمترین سهم را ذهن خود ما رقم مى زند. همه رفتارهاى ما از ذهن فرمان مى گیرد. کسى که از درون ذهن خویش، براى خود موفقیتى را روا نمى داند، عوامل بیرون از وجودش براى نیل او به موفقیت کمکى به وى نمى کند. اگر زمینهاى نیز براى او فراهم شود، ناپایدار است. گویا همه عوامل بیرونى منتظر خود مایند که به آنها چه فرمانى مى دهیم. اگر کسى زندگى را «سراسر تحمل دشوارى» تعریف کند یا بپندارد که همیشه دچار بد اقبالى است، گویا همه پدیده ها همین گونه که او مىپندارد تنظیم مى شود؛ درست همانند ساعتى که آن را براى زنگ زدن در ساعت معین، تنظیم مى کنند.
وقتى شما به سبب نوعى ناتوانى جسمى یا ذهنى راه بسیارى از موفقیتها را بر خود بسته بدانید، گویا همه چیز همان طور خواهد شد که شما احساس مى کنید. روان شناسان این پدیده را «جادوى ذهن» مى خوانند. آن خوشبینى که در گفتار پیشوایان آسمانى مورد سفارش جدى قرار گرفته است تنها ویژه «خوشبینى به رفتار دیگران» نیست. همه ما باید به استعدادهاى درونى خویش خوشبین باشیم. خود راناتوان از به دست آوردن هیچ موفقیتى نپنداریم. با تخیّلات منفى، سد راه موفقیت خود نباشیم و بىسبب عوامل بیرونى تأثیرگذار بر موفقیتهاى خود را، با افکار اشتباه و مأیوسانه، بر ضد خود بسیج نکنیم.پس تصمیم با خود شما است که چگونه آینده را رقم زنید.
هفت - در هر موقعیت که قرار گرفتید قدرشناس آن باشید.
به درستى معلوم نیست چرا گروه بى شمارى از مردم همیشه در جست وجوى لذتهایى هستند که قرار است به احتمال در آینده بدان دست یابند. آنها خود را مسافرِ مقصدى مى دانند که لذت هایش را فقط در مقصد به مهمانانش هدیه مى کند. غافل از آن که لذت سفر، در طول سفر است نه فقط هنگام رسیدن به مقصد؛ به ویژه آن که در خیلى از سفرها در مقصد لذتى نهفته نیست و شادکامى هاى بین راه است که مسافرت را لذت بخش مى کند.
پس بیایید در هر موقعیت که قرار گرفته اید قدرشناس آن باشید. همه شادىها در آینده موهوم جاى ندارد. امروز نیز آینده دیروز است که باید سپاسگزار نعمت هایش بود. اگر در کنار پدر و مادر زندگى مى کنید یا میان دوستان، در سالهاى آغاز تحصیل هستید یا پایان آن، موقعیت اقتصادى متوسطى دارید یا ندارید، همه را آن گونه که انتظار مىرود قدر بدانید. اگر قدرشناسى بخشى از جهان بینى شما قرار گیرد، خواهید دید که همه چیز برایتان دلچسب و شادى آور مى شود. مطمئن باشید، با وجود این خصیصه، عوامل ناخوشایند زندگى بر شما پیروز نمى شود و به تدریج خواهید دید که در همه زمینهها تحولات چشمگیرى برایتان پدید خواهد آمد.
هرگز این قانون طبیعت را از یاد نبرید که «در زندگى سپاس هر نعمت را که به جاى آورید، بیشتر در خدمتتان قرار مى گیرد و آنگاه با نیروى آن بهتر مى توانید با ناملایمات مبارزه کنید یا دست کم با آنها به سازگارى برسید.» از وضع خود و خانواده و محیط و استاد گله مند نباشید. کوشش براى بهتر سازى این امور به مفهوم گلهمندى از آنها نیست. پدیدههاى پیرامون ما نیز، همانند اشخاص، خوب در مى یابند که شما سپاسگزار وجود آنهایید یا ناسپاس. به فرموده خداى متعال: اگر شیوه سپاسگزارى پیش گیرید، بر [نعمتهاى] شما افزوده مى گردد و اگر ناسپاس باشید، عذاب الاهى شدید است ( با استفاده از سوره ابراهیم، آیه 7).
بیشتر افراد از احسان و محبت به کسى که قدرشناس محبت نیست، دریغ دارند؛ هر چند وى از دیگر امتیازات اخلاقى برخوردار باشد. به عکس به فردى که از میان همه امتیازات فقط قدرشناسى را پیشه خود کرده است، خرسندترند و از هر گونه احسان و محبت به وى دریغ نمى ورزند.
عناوین یادداشتهای وبلاگ
دسته بندی موضوعی
دوستان