یکی از ضروری ترین ارکان زندگی ،«روزی» ، معیشت و یا «اقتصاد خانواده» است ، در ذهن هر انسانی درمورد «رزق » و«روزی » همه ویا برخی از سؤالات زیر به ذهن می آید : فلسفه ی وسعت روزی و رفاه بعضی خانواده ها و کمی رزق و سختی زندگی برای بسیاری دیگر چیست؟ رابطه ی بین رزاقیت خداوند تعالی وسرنوشت و تقدیرچیست ؟ روزی برای هر فرد با تدبیر، تلاش و آینده نگری چیست؟ عوامل افزایش روزی خانواده ها و اسباب تنگی معیشت چیست؟ آیا تملق و چرب زبانی مغازه داران نسبت به مشتری و یا تندی و بدزبانی نسبت به همکاران جهت خودنمایی در برابر مردم موجب افزایش روزی خواهد شد؟ دعا چه تأثیری در بارش برکات بیشتر در زندگی ما دارد؟ انواع رزق کدامند؟ و بهترین و برترین روزی ها چیست؟ و...
پیش از پرداختن به یکایک پرسش ها، از معنای رزق و مصادیق آن آگاه می شویم و درباره ی رزاقیت خداوند در جلوه های گوناگون، از معارف ناب استفاده می کنیم. امیدآنکه، مطالعه ی این نوشتار، پاسخگوی بسیاری از پرسش های فکری فرهنگی ما باشد.
رزق چیست؟
راغب در مفرات گفته است : رزق بخشش مدام و پیوسته است که گاهى دنیوى و زمانى اخروى است و گاهى نصیب و بهره را هم رزق گویند و همچنین به چیزى که به معده مىرسد و با آن تغذیه مىشود. در صحاح ، رزق را عطا و آنچه از آن نفع برده می شود معنى کرده است. و در قاموس قرآن گفته است : رزق عطائى است که از آن منتفع می شوند خواه طعام باشد یا علم و یا غیر آن.
در قرآن مجید گذشته از معناى مشهور، به نبوت نیز رزق گفته شده «یا قَوْمِ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَ رَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً ...» هود: 88. و ایضا به امنیت رزق گفته شده « آنها گفتند: ما اگر هدایت را همراه تو پذیرا شویم، ما را از سرزمینمان مىربایند. آیا ما حرم امنى در اختیار آنها قرار ندادیم که ثمرات هر چیزى(از هر شهر و دیارى) بسوى آن آورده مىشود؟! رزقى است از جانب ما؛ ولى بیشتر آنان نمىدانند»( القصص : 57).
و گاهى رزق ، فقط به خوراک اطلاق شده مثل « ... وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ ... ـــ ... بر آن کس که فرزند براى او متولّد شده(پدر)، لازم است رزق (خوراک) و پوشاک مادر را به طور شایسته بپردازد. ...» بقره: 233. در این آیه شریفه کسوت (پوشاک ) را از رزق جدا کرده است. در آیه 5 نساء نیز رزق فقط به خوراک اطلاق شده است. در قرآن کریم به باران و چهارپایان اهلی نیز رزق اطلاق شده است.
از نگاهی ، رزق بر دو گونه است. رزق مقسوم که ثابت است و به صاحبش می رسد؛ و رزقی که با تلاش به دست می آید. اوّلی ربطی به تلاش ما ندارد؛ و از راههای مختلف می رسد. اکثر مردم دنیا بی آنکه کار کنند رزق می خورند؛ مثلاً یک نفر کار می کند و چند نفرعائله ی او می خورند حال آنکه کاری برای آن نکرده اند. یا مثلاً طفل بی آنکه تلاشی کند شیر در سینه ی مادرش فراهم می شود. امّا برای رزق افزونتر از رزق مقسوم باید تلاش نمود و دعا کرد. همچنین رزق مقسوم با دعا ممکن است زیادتر شود. چون دعا در گیرنده ایجاد ظرفیّت می کند؛ و با بالا رفتن ظرفیّت گیرنده، امید است که دهنده نیز افزونتر دهد.
رزّاق کیست؟
رازق تمام مخلوق اوّلاً و بالذّات خداوند است چنانکه فرموده است:«إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ» (ذاریات:58 ) ؛ مقدم شدن «هو» دلیل حصر است. و ایضا فرموده است.« وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فی کِتابٍ مُبین ـــ هیچ جنبندهاى در زمین نیست مگر اینکه روزى او بر خداست. او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را مىداند؛ همه اینها در کتاب آشکارى ثبت است. »( هود: 6) بنا بر این ، غیر خدا فقط در حدّ واسطه فیض در روزی رساندن به مخلوقات نقش دارند.
چرا روزی مردم یکسان نیست؟
شکی در این نیست که تلاش افراد در مقدرا روزی آنها دخیل است. یعنی اگر افراد دنبال روزی خود نروند در موارد بسیاری از آن محروم می شوند. درست است که خداوند متعال روزی رسان است ؛ ولی چنین نیست که خدا روزی هر کسی را در دهانش بگذارد. بلی ، افرادی هستند که خداوند متعال بی واسطه یا باواسطه روزی آنها را بدون اینکه تلاشی برای کسب آن بکنند می رساند. مثل کودکان شیر خوار و غیر شیر خوار و از کارافتادگان ؛ و بلکه اکثر مردم روی زمین . چرا که تنها عدّه اندکی از افراد بشر کار می کنند و افراد تحت تکفّل آنها از دست رنج آنها روزی می خورند.
ولی به هر حال خداوند متعال روزی همه را چنین قرار نداده و روزی تعدادی از انسانها و افراد تحت تکفّل آنها را در گرو تلاش خود آنها قرار داده است. چرا که اگر چنین نمی کرد کمتر کسی حاضر می شد مسئولیتهای اجتماعی خود را انجام دهد. کار از نظر اسلام علّت کسب روزی نیست بلکه یک وظیفه شرعی است. و هر کسی مؤظّف است برای بقاء اجتماع بشری تلاش کند. لکن اگر خدا روزی مردم را به کار آنها گره نمی زد کمتر کسی حاضر می شد به این وظیفه شرعی خود عمل کند.
بنا بر این ، تلاش برخی افراد برای رسیدن به روزی لازم است ؛ ولی چنین هم نیست که هر کس بیشتر تلاش نمود حتماً روزی بیشتری نیز به چنگ آورد. این امری است که نیاز به اثبات ندارد چرا که با اندک توجّهی به جامعه انسانی می توان این حقیقت را دریافت که گاه برخی افراد که هم اهل تدبیر و حساب و کتابند ، هم اهل تلاش و کوشش ، در کسب روزی بیشتر شکست می خورند ؛ و در مقابل افرادی بدون کمترین تلاش و یا حتّی بدون هیچ تلاشی به ثروتهای هنگفت می رسند. و این نشان می دهد که دست دیگری نیز در کار است. و اساساً یکی از حکمتهای تفاوت ارزاق نیز همین است که انسانها از این راه متوجّه خدا شوند و بدانند که همه امور به دست اوست.لذا امیرالمومنین(ع) فرمود:« عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَمِ ــ خدا را از راه به هم خوردن تصمیمها ، گشوده شدن گرهها و نقض شدن اراده ها شناختم.»(نهج البلاغه/ حکمت 250)
به تصریح قرآن کریم توسعه و تنگى روزى در دست خداست «إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبِیراً بَصِیراً ــ پروردگار تو روزى را براى هر کس از بندگانش بخواهد گسترده مىکند، و براى هر کس بخواهد محدود مىسازد؛ همانا خداوند نسبت به بندگانش خبیر و بصیر است.» اسراء: 30. از ذیل آیه به دست می آید که قبض و بسط روزی ، روى عللى بوده و بی حکمت نیست ، که خدا به بندگان دانا و به صلاح آنها عالم است مشابه این آیه در رعد: 26 ، قصص:82 ، عنکبوت: 62، سباء: 36، زمر: 52 ، نحل: 71 نیز آمده است.
البته تلاش انسان و وارد شدن از راههاى صحیح در کثرت روزى بى تأثیر نیست ؛ ولى به عنوان جزئی از علّت و حتّی از آن هم کمتر و فقط به عنوان علّت معدّ (علّت زمینه ساز) که قابلیت قابل را تتمیم می کند. برای خوردن یک لیوان آب از شیر لوله کشى شهر ، حرکت شخص لازم است ؛ ولی این حرکت در مقابل هزاران و بلکه میلیاردها عاملی که به اذن خدا باعث شده اند تا این آب به لوله های خانه انسان برسد چه قدری دارد. یا انسان برای رسیدن به نان باید گندم بکارد. ولی نقش انسان در روییدن گندم همین است که گندم را برزمین بپاشد و در وقت درو آن را برداشت کند. آنکه یک گندم را صد گندم می کند خداست. لذا فرمود:« آیا هیچ درباره آنچه کشت مىکنید اندیشیدهاید؟! آیا شما آن را مىرویانید یا ما مىرویانیم؟! »(واقعه/64 و 63) بنا بر این در هر کاری میلیاردها شرائط و مقدمات لازم است که جور کردن همه آنها در اختیار بشر نیست لذا قبض و بسط روزی در دست خدا است و کار و تلاش بشر تنها یکی از آن عوامل است.
بنا بر این ، طبق مفاد آیات ، هیچ موجودی محروم از روزی مکفی نیست. لکن در مواردی ، یکی از شروط رسیدن به روزی تلاش خود افراد است. و مراد از تلاش نیز صرفاً کار کردن نیست ؛ بلکه گاهی تلاش به این است شخص یا جامعه حقّ خود را از دیگران بگیرد. مقدار غذا و پوشاک و وسائل راحتی که بر روی زمین وجود دارد چندین برابر نیاز بشر موجود است. لکن تنبلی ، بی تدبیری ، و کج فهمی عدّه ای از مردم باعث شده است که حدود هشتاد درصد ثروت روی زمین در دست بیست درصد مردم قرار گیرد. آیا اگر این هشتاد درصد محروم برای احقاق حقّ خود قیام کنند نمی توانند حقّ خود را از آن بیست درصد مردم بگیرند؟! روشن است که اگر بخواهند می توانند ولی نمی خواهند. آیا اگر مردم فلسطین ، مردم عراق ، مردم افغانستان و مردم دیگر ممالک گرفتار فقر ، یکپارچه برخیزند نمی توانند از عهده اسرائیل و آمریکا و دیگر کشورهای جهانخوار بر آیند؟! اگر بخواهند می توانند ؛ ولی اختلافات فکری ، مذهبی ، تنبلی ها ، ترسها و اندیشه های نادرست اجازه چنین کاری را نمی دهد.
انبیاء(ع) آمده اند تا بشر را با هم یکرنگ کنند تا در سایه یکرنگی ، همه از مواهب خدادادی عادلانه استفاده کنند. لکن مردم تن به این تعالیم نمی دهند ؛ و تا مردم تن به تعالیم الهی ندهند ، این بی عدالتی در تقسیم رزق ، همواره خواهد بود. این سنّت خداست که هر کس آخرت را رها کرده و فقط دنیا را بخواهد به آن می رسد. و هر کس برای آخرتش تلاش کند و مجری احکام خدا باشد او هم به اندازه کفاف به دنیا می رسد هم به آخرت. « آن کس که(تنها) زندگى زودگذر(دنیا) را مىطلبد، آن مقدار از آن را که بخواهیم-و به هر کس اراده کنیم- مىدهیم؛ سپس دوزخ را براى او قرار خواهیم داد، که در آتش سوزانش مىسوزد در حالى که نکوهیده و رانده(درگاه خدا) است. ـــ و آن کس که سراى آخرت را بطلبد، و براى آن سعى و کوشش کند-در حالى که ایمان داشته باشد- سعى و تلاش او، (از سوى خدا) پاداش داده خواهد شد. »( الإسراء : 18و 19 ) « کسى که زراعت آخرت را بخواهد، به کشت او برکت و افزایش مىدهیم و بر محصولش مىافزاییم؛ و کسى که فقط کشت دنیا را بطلبد، کمى از آن به او مىدهیم امّا در آخرت هیچ بهرهاى ندارد»( الشورى : 20 )
این دو آیه شریفه مربوط به فرد است ؛ یعنی اگر فردی فقط به دنبال دنیا باشد ، و آخرت را رها کند دچار سنّت استدراج می شود و خدا او را غرق در خواسته هایش می کند و در نهایت او را وارد جهنّم می کند. و اگر کسی طالب آخرت باشد و در راه آن تلاش کند او نیز به آخرتش می رسد و از دنیا نیز بی بهره نمی ماند. امّا اگر یک جامعه در مسیر خدا و آخرت قرار گیرند ، نه تنها آخرت مردم آن جامعه تأمین می شود ، در دنیا نیز غرق در نعمت می شوند. و از آفات آسمان و زمین ایمن می شوند. خداوند متعال می فرماید:« و اگر اهل شهرها و آبادیها ، ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشودیم؛ ولى(آنها حق را) تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم. »(الأعراف : 96)
بنا بر این ، یکی دیگر از از عوامل ازدیاد رزق دینداری یا عدم دینداری است. اگر اجتماع متدینین حقیقتاً از دین تبعیت کنند نعمات الهی به آن جامعه سرازیر می شود و همه به اندازه کفاف از نعمات دنیایی بهره می برند. امّا اگر جامعه ای ادّعای دینداری کند ولی دیندار واقعی نباشد ، برکت از آن جامعه برداشته می شود ؛ و در چنین فضایی فقط کسانی به ثروت می رسند که فقط طالب دنیا هستند و اگر از دین هم حرفی می زنند فقط برای این است که به دنیا برسند. و این از یک طرف مجازات خود آن شخص است که گرفتار سنّت استدارج شده است. و از طرف دیگر مجازات جامعه مدّعی دینداری است. چون در ادّعای خود صدق تامّ ندارند.
حکمت تفاوت در میزان ارزاق.
1. تفاوت در رزق باعث می شود که عدّه ای کارفرما و عدّه ای کارگزار و کارگر شوند ؛ و به این وسیله چرخ زندگی اجتماعی می چرخد. در واقع خداوند به هر کسی استعدادهای خاصّی را روزی کرده است. یکی از روزی سلامتی و قدرت بدنی برخوردار است و دیگری از روزی هوش و ابتکار و سومی از مال و منال دنیوه بهره بیشتر برده است ، و چهارمی از حس هنری خوبی دارد و... و همه اینها از سنخ روزی است. لذا همه از روزی برخوردارند لکن سنخ روزیها متفاوت است ؛ و همین امر باعث می شود که همه مردم به همدیگر محتاج باشند. و این احتیاجهای متقابل باعث پدید آمدن اجتماع و بقاء آن می شود. خداوند متعال می فرماید:«أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ. ــــ آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم مىکنند؟! ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میانشان تقسیم کردیم و بعضى را بر بعضى برترى دادیم تا برخی ، بعضی دیگر را در خدمت گیرند ؛ و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمعآورى مىکنند بهتر است.»(الزخرف : 32)
2. گاه تفاوت در رزق برای امتحان برخی بندگان است. تا از این راه استعدادهای فطری افراد شکوفا شود. خداوند متعال می فرماید:« امّا انسان هنگامى که پروردگارش او را براى آزمایش، اکرام مىکند و نعمت مىبخشد(مغرور مىشود و) مىگوید: «پروردگارم مرا گرامى داشته است. و امّا هنگامى که براى امتحان ، روزیش را بر او تنگ مىگیرد ، مىگوید: پروردگارم مرا خوار کرده است. »( الفجر : 15و 16)
3. گاه تفاوت رزق برای این است که خداوند متعال حضور خویش را در تدبیر عالم به بندگانش نشان دهد. و بفهماند که کثرت مال دنیا ، ارزش نبوده و علامت عنایت خاصّ خدا به کسی نیست. خداوند متعال می فرماید:« [روزى قارون] با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که خواهان زندگى دنیا بودند گفتند: اى کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم . به راستى که او بهره عظیمى دارد. ـــ اما کسانى که علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند: واى بر شما ثواب الهى براى کسانى که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام مىدهند بهتر است، اما جز صابران آن را دریافت نمىکنند. ـــ سپس ما، او (قارون ) و خانهاش را در زمین فرو بردیم، و گروهى نداشت که او را در برابر عذاب الهى یارى کنند، و خود نیز نمىتوانست خویشتن را یارى دهد. ــــ و آنها که دیروز آرزو مىکردند بجاى او باشند(هنگامى که این صحنه را دیدند) گفتند: واى بر ما! گویى خدا روزى را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش مىدهد یا تنگ مىگیرد! اگر خدا بر ما منّت ننهاده بود، ما را نیز به قعر زمین فرو مى برد. اى واى گویى کافران هرگز رستگار نمىشوند. »(قصص/79 ــ 82 )
و می فرماید: « و هنگامى که رحمتى به مردم بچشانیم، از آن خوشحال مىشوند؛ و هر گاه رنج و مصیبتى بخاطر اعمالى که انجام دادهاند به آنان رسد، ناگهان مأیوس مىشوند. ــ آیا ندیدند که خداوند روزى را براى هر کس بخواهد گسترده یا تنگ مىسازد؟!در این نشانههایى است براى گروهى که ایمان مىآورند. ــ پس حقّ نزدیکان و مسکینان و در راهماندگان را ادا کن .این براى آنها که رضاى خدا را مىطلبند بهتر است، و چنین کسانى رستگارانند. »(روم/36ــ 38) ( )
4. روزی افزون، گاه از باب مجازات الهی است. یعنی خداوند متعال کسانی را که خدا را فراموش کرده و دنیا چسبیده اند با امور دنیایی مشغول می کند تا بدون اینکه خود بدانند ناگهان خود را در آتش جهنّم ببینند. خداوند متعال می فرماید:« خدا روزى را براى هر کس بخواهد(و شایسته بداند) وسیع، براى هر کس بخواهد(و مصلحت بداند،) تنگ قرار مىدهد؛ ولى آنها[ کافران] به زندگى دنیا، شاد(و خوشحال) شدند؛ در حالى که زندگى دنیا در برابر آخرت، متاع ناچیزى است! »(الرعد/26)« آن کس که(تنها) زندگى زودگذر(دنیا) را مىطلبد، آن مقدار از آن را که بخواهیم-و به هر کس اراده کنیم- مىدهیم؛ سپس دوزخ را براى او قرار خواهیم داد، که در آتش سوزانش مىسوزد در حالى که نکوهیده و رانده(درگاه خدا) است. ــ و آن کس که سراى آخرت را بطلبد، و براى آن سعى و کوشش کند-در حالى که ایمان داشته باشد- سعى و تلاش او، (از سوى خدا) پاداش داده خواهد شد.»( الإسراء : 18و 19)
5. گاه تنگ نمودن روزی برای این است که بنده خدا طغیان نکند. یعنی همانطور که خدا روزی برخی افراد فاسق را از باب مجازات افزایش می دهد ، روزی برخی افراد مومن را هم کاهش می دهد تا همواره خود را محتاج خدا ببیند و راه طغیان پیش نگیرد. همچنین اگر همه در یک سطح بودند به استخدام همدیگر در نمی آمد ، لذا افراد برای این که داشته های دیگران استفاده نمایند متوسل به زور می شدند ، همان گونه که کشورهای ثروتمند سعی می کنند با افزایش قدرت نظامی خود دیگر کشورهای ثروتمند را مطیع خود کنند یا خود را از تجاوز آنها در امان نگه دارند. بین کمپانیهای ثروت و سرمایه داران نیز چنین رقابتها سخت و گاهاً خونبار وجود دارد. خداوندت متعال می فرماید:« چنین نیست(که شما مىپندارید) به یقین انسان طغیان مىکند. ــ از اینکه خود را بىنیاز ببیند. »(علق/6و7 ) و می فرماید:« بخورید از روزیهاى پاکیزهاى که به شما دادهایم؛ و در آن طغیان نکنید، که غضب من بر شما وارد شود و هر کس غضبم بر او وارد شود، سقوط مىکند. »( طه : 81) و ایضاً ««وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَ لکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ ــــ اگر خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد، در زمین طغیان و ستم مىکنند؛ از این رو بمقدارى که مىخواهد(و مصلحت مىداند) نازل مىکند، که نسبت به بندگانش آگاه و بیناست»( شورى: 27) همچنین فرمود:« اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که در راه خدا گام مىزنید(و به سفرى براى جهاد مىروید)، تحقیق کنید! و بخاطر اینکه سرمایه ناپایدار دنیا(و غنایمى) به دست آورید، به کسى که اظهار صلح و اسلام مىکند نگویید: «مسلمان نیستى» زیرا غنیمتهاى فراوانى(براى شما) نزد خداست. شما قبلاً چنین بودید؛ و خداوند بر شما منّت نهاد(و هدایت شدید). پس، (بشکرانه این نعمت بزرگ،) تحقیق کنید! خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است. »( النساء : 94)
به داستان «ثعلبه» توجه کنید:
او فقیر و تهیدست بود و هر روز در مسجد رسول الله (ص) حاضر می شد. پشت سر آن حضرت به نماز جماعت می خواند و به سخنان دلنشین و روح افزای پیامبر گوش می داد. وی روزی از رسول خدا تقاضای دعا برای بهبود وضع مالی خود کرد، اما رسول الله (ص) با جمله ای کوتاه، وی را منصرف کرد که: «ثعلبه!صلاح تو نیست وضع مالی و دارایی ات خوب شود. مصلحت نیست». اما فردای آن روز و فرداهای دیگر اصرار و پافشاری ثعلبه استمرار یافت تا آنکه پیامبر به او فرمود: «ثعلبه! باز هم می گویم مصلحت تو در همین زندگی است که در آن به سر می بری. در آمدی- هرچند اندک - کسب می کنی و به عبادات خود دل می سپاری. این نیز غنیمت است. پیش از این مخواه و خود را اسیر حرص و طمع مکن.» دلدادگی ثعلبه و فریفتگی او به رفاه و لذات زندگی با اصرار بیشتر ادامه یافت تا آنکه پیامبر (ص) دعا کرد و دو درهم نیز به او داد تا با آن تجارت کند. دو درهم رسول الله در اثر خرید و فروش چهار درهم شد و دو گوسفند ثعلبه، چهار گوسفند. فردا و هفته های بعد، رزق بیشتر و درآمد سرشارتر، ثعلبه را دل مشغول و شادمان کرده بود، به گونه ای که در اثر خستگی کار، از یک وعده ی نماز خود پشت سر رسول الله کاست و با این توجیه که نماز را می شود خواند، اما مشتری از دست می رود، وقت فضیلت نماز جماعت را از دست داده، به خرید و فروش مشغول می شد.
بارش برکات الهی بر او بیشتر از گذشته می شد، تا آنکه تعداد دام و گله های گوسفند، وی را مجبور به خارج شدن از مدینه ساخت. در این هنگام، صبح و ظهر و شب فرصت حضور در جماعت مسلمانان را از دست داد و تنها روزهای جمعه برای نماز جمعه حاضر می شد. چندی بعد که مأمور زکات از طرف رسول خدا (ص) به سوی او رفت، ثعلبه به حکم زکات اعتراض نموده، از دادن آن خودداری کرد و پرداخت زکات را همانند باج دادن تلقی کرد! وقتی خبر به رسول خدا(ص) رسید، چندین بار فرمود: «وای بر ثعلبه، وای بر ثعلبه ،وای بر ثعلبه!» جبرئیل امین آیه ای در مذمت ثعلبه و ثعلبه صفتان نزد رسول الله آورد و ضمن نکوهش زیبا سخنان زشت کردار و دین باوران دوران فقر و دین فروشان هنگام غنا و بهره مندی، سخن خداوند را ابلاغ کرد که: «و منهم من عاهد الله لئن آتانا من فضله لنصدقن و لکنونن من الصالحین فلماء اتاهم من فضله بخلوا به و تولوا و هم معرضون»؛(-سوره ی توبه، آیه ی 75 و 76.) و از آنان کسانی اند که با خدا عهد کرده اند که اگر از کرم خویش به ما عطا کند، به یقین صدقه خواهیم دادو از شایستگان خواهیم شد. پس چون از فضل خود به آنان بخشید، بدان بخل ورزیدند و به حال اعراض روی برتافتند. خبر نزول آیه که به ثعلبه رسید، دوان دوان و هراسان خدمت رسول الله آمد و حاضر شد تمام دارایی خویش را بدهد، اما آیه درباره ی او نباشد. رسول خدا (ص) نگاهی به او کرده، فرمود: ثعلبه!دو درهمی را که روز نخست به تو دادم، بازگردان! ... و از آن لحظه دارایی و ثروت ثعلبه کم و کمتر شد تا آنکه همانند دوران تنگدستی و فقر خود گردید(25)، اما با خسارتی اینچنین! و سقوطی آنچنان! پس آزمایش و ابتلا، حکمت دیگری در کاستی رزق یا فزونی روزی است، تا ناخالصی ها نمایان و انسان های پایدار و راست قامت در عرصه های مختلف فقر و غنا مشخص شوند. این نکته ای است که در قرآن با این بیان، آمده است: «ولیبتلی الله ما فی صدورکم و لیمحص ما فی قلوبکم»؛( سوره ی آل عمران، آیه ی 154؛ المیزان، ج 18، ص 88.)تا خدا آنچه در سینه ها پنهان دارید، بیازماید و آنچه در دل ها نهان کرده اید، آشکار سازد.
حاصل کلام:
1. رزق فقط شامل خوراک و پوشاک و مسکن و امثال آن نیست. بلکه هر چیزی که بشر از آن سود می برد جزء رزق است. لذا وجود ، انسان بودن ، سلامتی ، دین ، علم ، امنیت ، انبیاء و ائمه(ع) ، استعدادها و ... همه جزء رزق محسوب می شوند.
2. با تعریف فوق از رزق ، همه موجودات از رزق الهی بهره دارند ؛ و موجودی نیست که از خدا دم به دم روزی نگیرد. در بین انسانها نیز همه از روزی الهی بهره دارند. ولی روزیهای گوناگون به صورت متفاوت بین مردم تقسیم شده تا انسانها محتاج یکدیگر باشند و در نتیجه اجتماع انسانی شکل گیرد ؛ و در متن اجتماع استعدادهای فطری انسانها شکوفا شود. امّا این مطلب را که چه چیزی به نفع شخص خاصّی است فقط خدا می داند چرا که او خبیر و علیم است. چه بسا انسان با علم ناقص خود چیزی را به ضرر خود بداند و حال آنکه نفع او در همان است. خداوند متعال می فرماید: «... وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ . ــــ چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا مىداند، و شما نمىدانید.»( البقرة : 216 ) و ایضاً « فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیرا .ـــ چه بسا چیزى خوشایند شما نباشد، در حالی که خداوند خیر فراوانى در آن قرار مىدهد »( النساء : 19)
3. تفاوت رزق افراد دارای حکمتهای فراوانی است که انسانهای اهل ایمان و فکر به آنها پی می برند ؛ در نتیجه بر قوّت ایمانشان افزوده می شود.
4. رزّاق بودن خدا به صرف روزی رساندن به بندگان تحقق می یابد. لذا تفاوت روزی افراد خدشه ای به رزّاقیت او نمی رساند. بلکه خود همین تفاوت ، روزی دیگری است برای همه انسانها و بلکه برای همه موجودات. چون بقاء نظام عالم و نظام اجتماع به این تفاوتهاست. لذا از این تفاوتها می توان به حکمت خدا پی برد.
5. روزی فقط و فقط به دست خداست ؛ و تلاش انسان فقط معدّ است. رزق از سنخ مخلوق است و هیچ انسانی قادر به خلق روزی نیست. کار و تلاش فقط راهی است برای رسیدن به روزی که خدا خلق نموده است. لذا ربط علّی و معلولی بین کار و تلاش و روزی وجود ندارد. ولی یک نحوه ارتباط بین آن دو وجود دارد. و خدا به خاطر مصالحی ، این دو را در موارد زیادی به هم گره زده است.
6. مقدار رزقی که خدا آفریده فراتر از نیازهای بشر موجود است. لذا فقر موجود در انسانها معلول علل انسانی است. یعنی خود انسانها نمی گذارند روزی افراد به آنها برسد یا خود افراد دنبال گرفتن روزی خود نیستند. خداوند متعال در این مورد نیز راه را از طریق شریعت نشان داده است لکن مردم ، ایمان لازم به احکام خدا را ندارند.