معمولا ثمره توکل برخدا«آرامش»و ثمره بی اعتمادی به خدا «اضطراب » را به دنبال دارد! پیشنهاد ما این است که در مورد هرکدام از این دو،یعنی: «آرامش با خدا بودن» و «اضطراب ووحشت » بیشتر بررسی شود:
قرآن کریم کاملترین نسخه برای آرامش روح است. از این رو برآنیم تا با نگاهی اجمالی دیدگاه قرآن را در مورد آرامش روحی وروانی و راههای رسیدن به آن را مورد بررسی قرار دهیم.
- درسوره توبه آیه 103 چنین آمده:خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ از اموالشان زکات بگیر، تا بدین وسیله پاکشان کنى و (اموالشان را) نمو دهى، و در باره آنان دعاى خیر کن که دعاى تو مایه آرامش آنان است، و خدا شنوا و داناست
و کلمه صل از صلاة و به معناى دعا است، و از سیاق استفاده مىشود که مقصود از این دعا، دعاى خیر به جان و مال ایشان است، هم چنان که از سنت چنین به یادگار رسیده که آن جناب در برابر کسى که زکات مىداده چنین دعا مىکرده که: خدا به مالت خیر و برکت مرحمت فرماید.
و در جمله إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ کلمه سکن به معناى چیزى است که دل را راحتى و آرامش بخشد، و منظور این است که نفوس ایشان به دعاى تو سکونت و آرامش مىیابد، و این خود نوعى تشکر از مساعى ایشان است، هم چنان که جمله وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ مایه آرامشى است که دلهاى مکلفینى که این آیه را مىشنوند و یا مىخوانند بوسیله آن سکونت مىیابد. در مجمع نقل نموده که وقتى قومى صدقه خودشان را نزد پیغمبر (ص) مىآوردند میفرمود :«خدایا رحمت کن بر آنها»
عوامل آرامش و دلگرمى ازمنظرقرآن
دستیابى به اطمینان و آرامش مىتواند عوامل گوناگونى داشته باشد، ولى در رأس آنها:
- آگاهى و علم جلوه ویژهاى دارد؛ کسى که مىداند ذرّهى مثقالى از کارش حساب دارد، «مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ»«1» نسبت به تلاش و فعّالیّتش دلگرم است.
- کسى که مىداند بر اساس لطف و رحمت الهى آفریده شده، «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ» «2» امیدوار است.
- کسى که مىداند خداوند در کمین ستمگران است، «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ» «3» آرامش دارد.
- کسى که مىداند خداوند حکیم و علیم است و هیچ موجودى را بیهوده خلق نکرده است «عَلِیمٌ حَکِیمٌ» خوشبین است.
- کسى که مىداند راهش روشن و آیندهاش بهتر از گذشته است، «وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقى» «4» قلبش مطمئن است.
- کسى که مىداند امام و رهبرش انسانى کامل، انتخاب شده از جانب خداوند و معصوم از هر لغزش و خطاست، «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» «5» آرام است.
- کسى که مىداند کارِ نیک او از ده تا هفتصد بلکه تا بىنهایت برابر پاداش دارد ولى کار زشت او یک لغزش بحساب مىآید دلخوش است. «مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ» «6»
- کسى که مىداند خداوند نیکوکاران را دوست دارد، «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» «7» به کار نیکش دلگرم مىشود.
- کسى که مىداند کار خیرش آشکار و کار شرّش پنهان مىماند، «یا من اظهر الجمیل و ستر القبیح» شاد است.
عوامل اضطراب و نگرانى
یکى از شایعترین بیمارىهاى قرن حاضر اضطراب و افسردگى است. براى این بیمارى که داراى علائمى همچون انزواطلبى، در خود فرورفتن، خودکمبینى و بیهوده انگارى است، دلایل بسیارى را ذکر کردهاند، از جمله:
- شخص افسرده از اینکه همه چیز را مطابق میل خود نمىبیند داراى افسردگى شده است، در حالى که ما نباید بخاطر اینکه چون به همه آنچه مىخواهیم نرسیدیم، از مقدار ممکن آن هم دست برداریم و تسلیم شویم.
- شخص افسرده با خود فکر مىکند که چرا همه مردم مرا دوست ندارند، و حال آنکه این امر غیر ممکنى است و حتّى خدا و جبرئیل هم دشمن دارند. لذا انسان نباید توقّع داشته باشد که همه او را دوست بدارند.
- شخص افسرده گمان مىکند که همه مردم بد هستند، در صورتى که چنین نیست و خداوند به فرشتگانى که این توهّم را داشتند پاسخ داد.
- شخص افسرده گمان مىکند که همه ناگوارىها از بیرون وجود اوست، در حالى که عمده تلخىها عکس العمل و پاسخ خصلتها و کردارهاى خود ماست.
- شخص مضطرب از شروع در کارها نگران است و احساس ترس و تنهایى مىکند. حضرت على علیه السلام براى رفع این حالت مىفرماید: «إذا خفت من شىء فقع فیه» «8» از هر چه مىترسى خود را در آن بینداز، که ترس هر چیز بیش از خود آن است.
- شخص مضطرب نگران آنست که آینده چه خواهد شد. این حالت را مىتوان با توکّل بر خدا و پشتکار درمان کرد.
- چون در بعضى کارها ناکام شده است، نگران است که شاید در تمام امور به این سرنوشت مبتلا شود.
- چون بر افراد و قدرتهاى ناپایدار تکیه دارد، با تزلزل آنها دچار اضطراب مىشود.
- و خلاصه امورى همچون عدم قدردانى مردم از زحمات آنها، گناه، ترس از مرگ تلقینهاى خانواده به اینکه نمىدانى و نمىتوانى، قضاوتهاى عجولانه، توقّعات نابجا و تصوّرات غلط، علت بسیارى از افسردگىها و اضطرابها مىباشد که با یاد خدا و قدرت و عفو و لطف او مىتوان آنها را به آرامش و شادابى مبدل ساخت.