زندگی ایده آل آن است که صرف رسیدن به ایده آل های واقعی زندگی انسان شود. زندگی ای ایده آل است که ما را در مسیر رسیدن به انسان ایده آل قرار دهد. انسان ایده آل از نظر دین و خدا چگونه انسانی است؟ اگر در مسیر رسیدن به این هدف حرکت کنید زندگی شما ایده آل خواهد بود. تمام هدف دین و انبیای الهی نشان دادن این راه به بشر بوده است. انسان ایده آل کسی است که به خدا نزدیک و مظهر جمال و کمال الهی باشد، زندگی ایده آل هم از نظر قرآن کریم صراط مستقیم عبودیت و بندگی است که انسان را به همان ایده آل و هدف زندگی نزدیک می کند.
برای توضیح بیشتر به چند نکته اشاره میکنیم :
1. شاید بتوان گفت که تمامی مکاتب فکری، اعم از الهی و الحادی، با همه تفاوتهایی با هم دارند، در پی تبیین و معرفی شاخصههای زندگی ایدهآل انسانی هستند. همه این مکتبها، چه آنها که هنوز هستند و چه آنها که دیگر جز در لابه لای کتابها نمیتوان از آنها سراغی گرفت، می خواستهاند و میخواهند اصول و شاخصههایی را به باورمندان خود ارائه کنند که آنان را به یک زندگی ایده آل و آرمانی در این دنیا برساند. مطالعه و تأمل در متون بر آمده از این مکاتب نشان می دهد که هرکدام از این مکتبها بر شاخصهای یا شاخصههایی محدود و معدود و عمدتا متعلق به دنیای ماده به عنوان مهمترین شاخصههای زندگی ایده آل انسانی تمرکز کرده و آن را چنان برجسته کردهاند که گویی با تحقق آن، بشر به همه آرزوها و خواستههای خود میرسد. یکی بر قدرت، دیگری بر آزادی، سومی بر لذتهای بدنی و مادی، چهارمی بر عقلانیت، پنجمی بر معنویت و... هرمکتبی در برههای از حیات خود، عدهای را امیدوار کرده و با وعدههای شیرین و زیبا تحقق چنان زندگیای را نوید داده است؛ اما با گذشت مدتزمانی، کم کم کاخ آرزوهای آنان را ویران کرده و همه رؤیاها و خیالپردازیهای آنان را به باد فنا داده است. به جرات میتوان گفت تنها و تنها، صدایی که پیامبران الهی و به پیروی از آنان عالمان ربانی و حکیمان الهی در دنیا افکندهاند و از آغازین لحظات تولد انسان بر کره خاکی با اولین پیامبر آغاز شده و تا پایان زندگیاش ادامه خواهد یافت، صدای ماندگار و پرصلابت بوده و خواهد بود. از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر/ یادگاری که در این گنبد دوار بماند
2. مهمترین ویژگی و خصیصه دعوت پیامبران الهی، انطباق آن با فطرت و گرایشهای اصیل انسانی و ناظر به تمامی نیازهای مادی و معنوی اوست؛ چیزی که هرگز در مکاتب فکری دیگر نمیتوان یافت. مکاتب فکری دیگر و به خصوص مکاتب مادی و غیر الهی، تنها به پارهای از نیازهای مادی و بدنی و احیانا معنوی بشر توجه کرده و تأمین آنها را موجب لذت و رضایت و سعادت او میدانند؛ اما مکتب پیامبران، دنیا و لذتهای آن را وسیلهای برای زندگی حقیقی و اصیل معرفی میکنند که زندگی دنیا با تمامی شگفتی و عظمتش تنها مقدمه و پیشدرآمد آن زندگی بیکران و ابدی است. در نگاه مکاتب مادی، زندگی دنیا خود موضوعیت دارد و باید برای خودش آن را خواست و برای ماندن و لذت بردن از آن تلاش کرد اما پیامبران به ما آموختند که دنیا مهمان خانه و ما مسافران و میهمانانی هستیم که دیر یا زود باید آن را به دیگرانی که از راه می رسند واگذار کرده و به خانه ابدی و اصلی خود کوچ کنیم. از دنیا باید به اندازه ای و به کونهای برداشت که برای زندگی ابدی و اصیل ما سودمند باشد. بر این اساس مکتب پیامبران در جهانبینی، نظام ارزشی و اخلاقی و رفتاری، تفاوتهایی بنیادین و عمیق با همه مکاتب دیگر بشری دارد که تشریح و تبیین آن مجال دیگری را میطلبد.
3. قرآن کریم به گونهای زیبا و کوتاه، شاخصههای یک زندگی ایده آل انسانی را این گونه ترسیم کرده است : زندگیای که بر محور ایمان به خدای یگانه و عبودیت او سامان مییابد و تمامی زندگی انسان را با گستره نامحدودش در بر میگیرد. «بسم الله الرحمن الرحیم؛ والعصر؛ ان الانسان لفی خسر؛ الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات وتواصوا بالحق وتواصوا بالصبر؛ سوگند به عصر، که تمامی انسانها در خسراناند، مگر آنان که ایمان آوردند و اعمال صالح کردند و یکدیگر را به حق و صبر سفارش نمودند.
در ادبیات دینی، میان ضرر و خسران تفاوت وجود دارد. ضرر، زیان در سود است و خسران، زیان در سرمایه. قرآن میفرماید: انسان، پیوسته در حال خسران و کاستی سرمایه وجودی خویش است. همه سرمایه آدمی در زندگی، عمر اوست که با هر نفسی که فرو میبرد، قدمی به پایان آن نزدیکتر میشود. این سرمایه، هرلحظه در حال کاستی و نابودی است مگر آن که آدمی از آن در جهت تجارتی پرسود و پدیدآوردن حیاتی طیبه و پایدار بهره برد.
قرآن کریم، شاخصهها و نشانهایی را برای این زندگی ماندگار و اصیل انسانی و الهی معرفی میکند :
شاخصه اول : ایمان به خدا؛ ایمان به خدا و همه حقایق هستی است که در جایی دیگر از آن با مفهوم غیب نام برده است. در شمار صفات متقین میفرماید: «الذین یؤمنون بالغیب» از نگاه قرآن حکیم، ایمان به خدا، محور و اساس یک زندگی مؤمنانه و زیست اصیل انسانی است و تمامی باورها، ارزشها، کنشها و واکنشهای اوست. سبک زندگی مؤمنانه انسان براین پایه استوار بوده و مدام از طریق این ریشه تغذیه میکند. براساس این آموزه محوری، نظام ارزشی خاصی سامان مییابد که بر همه افکار، عواطف و رفتارهای مؤمن تأثیرگذار است.
شاخصه دوم : عمل صالح؛ هرگونه رفتار ارادی انسان در جهت تحقق ارزشهای الهی و قرب الی الله، در آموزههای دینی، عمل صالح نام میگیرد. عمل صالح عملی است که هم خود شایسته و زیباست و هم با انگیزه زیبا و صالحی انجام می گیرد. هم حسن فعلی دارد و هم حسن فاعلی. از نگاه دین، عمل صالح میتواند گسترهای به گستره همه رفتارهای انسان در تمامی سطوح شخصیت او داشته باشد. حتی خوابیدن، خوردن و نازلترین رفتارهای طبیعی او را نیز در بر بگیرد، مشروط به آن که با انگیزه الهی انجام گیرد. انگیزههای خوب و تعالی بخش، برخاسته از شاکله شخصیتی سالم و صالح اند. انگیزه ها به طور کلی مولود تعامل پیچیده همه شخصیت انسان هستند و ذهن، بخشی از این شخصیت است نه تمام آن. در قرآن و روایات دینی، مرکز رویش و جوشش انگیزه ها قلب نام دارد که منظور، مرکز اصلی وجود آدمی است. قلب یعنی همه شخصیت و هویت حقیقی وجود انسان. وقتی دل انسان خدایی شد و عشق الهی قلب او را تسخیر کرد، تمامی رفتارهای او الهی و عبادت محسوب میشود، حتی خوابیدن و خوردن! اما اگر دل، دنیایی و دلبسته حیات مادی باشد، حتی نماز انسان هم دنیایی و ظلمانی است. برای صالح بودن عمل، زیبایی خود عمل کافی نیست بلکه زیبایی روحی که عمل را پدید میآورد هم لازم است. «و من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاتا طیبه ولنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون»؛ و هر کس چه زن و چه مرد هر گاه عمل صالحی را از سر ایمان انجام دهد او را (یا عملش را) حیاتی پاکیزه خواهیم داد و پاداش آنان را به نیکوترین صورتی که عمل کردهاند عطا خواهیم کرد(سوره مبارکه نحل، آیه شریفه 97).
شاخصه سوم : تواصی به حق؛ سبک زندگی مؤمنانه و زیستن در چارچوب ارزشهای الهی، در بسیاری از مواقع ممکن است با سلایق، جهالتها و بدفهمیها همراه باشد و افراد به خاطر علم اندک و چیرگی هوسها و حب و بغضها، در فهم حق و شناخت راه درست دچار خطا و گمراهی شوند و سخت نیازمند راهنمایی و هدایت از سوی کسانی باشند که حق و حقیقت را شناخته و مسیر صحیح را تشخیص دادهاند. در یک جامعه زنده و پویا و دیندار، انسانها تنها در پی سعادت و صلاح خویش نیستند بلکه خوبیها و سعادتها را برای خود و دیگر انسانها با هم طلب میکنند. وقتی حق را شناختند دیگران را نیز در شناخت حق و پیمودن راه درست هدایت و راهبری میکنند. قرآن شاخصه سوم زندگی ایده آل انسانی را تواصی به حق و حقیقت معرفی میکند؛ یعنی در یک جامعه انسانی و دینی همه اهل ایمان، خود را نسبت به سعادت و خوشبختی دیگر انسانها مسئول و متعهد میدانند. در جای دیگری قرآن کریم این تعهد دینی را به ولایت تعبیر کرده و میفرماید : والمؤمنون والمؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر؛ مردان و زنان مؤمن، اولیای هم و متعهد نسبت به سرنوشت نیک و بد یکدیگرند، به خوبیها دعوت و از بدیها نهی میکنند(سوره مبارکه توبه، آیه شریفه 71). قرآن کریم تواصی به حق را به سه شیوه حکمتآموزی، موعظه و جدال احسن پیشنهاد کرده و از مؤمنان میخواهد که همواره دیگران را با یکی از این سه روش به حق و حقیقت دعوت کنند.
شاخصه چهارم : آخرین شاخصه زندگی ایده آل انسانی از منظر اسلام عزیز، تواصی به صبر است. بدون تردید، پیمودن راه حق و حرکت در مسیر ارزشهای الهی، مغلوب هوسها و خواهشهای ناروای دل نشدن از یک سو و عدم تزلزل و سستی در برابر دشواریها و درشتیهای زندگی، بدخواهیها، دشمنیها و بدرفتاریهایی که کم و بیش در زندگی هر کسی وجود دارد، از سوی دیگر، نیازمند اراده استوار و شخصیت محکم و باثبات است. قوت نفسانی و ثبات شخصیتی هر فرد شدیدا تحت تأثیر نفوذ اجتماعی و تأثیر و تأثری است که در محیط اجتماعی و در تعامل با دیگران با آن مواجه میشود. وقتی جامعه، سالم و ارزشمدار و فضای کلی جامعه فضایی اخلاقی و ارزشی باشد، شخصیتی که در چنین جامعهای شکل میگیرد و به ثبات و بالندگی میرسد، خصیصههای جامعه را به خود گرفته و نشان میدهد. همچنانی که فرد میتواند تأثیری قابل توجه بر شخصیت جامعه و اخلاق عمومی داشته باشد. جامعه زنده و بالنده جامعهای است که اعضای آن همچون یک پیکر زنده و یکپارچه نسبت به یکدیگر احساس تعلق، محبت و غمخواری داشته باشند و همانگونه که برای خود دل میسوزانند و برای سعادت خویش تکاپو میکنند، به سعادت و سلامت دیگر اعضا نیز اهمیت داده و برای آن تلاش کنند. چنین جامعهای خصلتهای زیبایی چون ایثار، انصاف، تعاون، شفقت، مواسات و دیگر خصلتهای پرقیمت انسانی را در خود میپرورد و به بالندگی میرساند.
دل بیدار من بر مردم خوابیده میگرید بلی
فهمیده بر احوال نافهمیده میگرید
زچشم خویشتن آموختم رسم رفاقت را
که هر عضوی به درد آید به جایش دیده میگرید
یکی از خصلتهای نیکو و تأثیرگذار در حفظ سلامت شخصیتی و معنوی انسانها، همدلیها، همفکری ها، مشورتدادنها و بیم و امیدهایی است که از سوی دیگران دریافت کرده و اراده آنها را برای رویارویی حیکمانه و محکم با دشواریها و سختیها کمک میکند. همانگونه که گاهی نیاز است به فکر دیگران مدد کنیم تا بهتر بفهمند و روشنتر بشناسند، گاهی هم لازم است دل در دل آنها بگذاریم تا بهتر بایستند و قویتر عمل کنند. قرآن کریم از این خصیصه بسیار مهم با تعبیر ) وتواصوا بالصبر) نام میبرد؛ یعنی مؤمنان در جامعه ایمانی به شیوههای گوناگون، یکدیگر را در صبرورزی و شکیبایی یاری میکنند. تواصی به صبر گاهی با سخن و گاهی با یاری فکری یا عملی و حتی کمکهای مادی مثل انفاق، صدقه و مانند آن در جامعه میسر است. در جامعه آرمانی اسلام، همه چهرههای تواصی به صبر، در میان مؤمنان وجود دارد و مؤمنان حقیقی پیش از آن که با سخن و موعظه چنین یاریای را فراهم کنند، با عمل و رفتار در جهت تواصی به صبر کوشش میکنند. به عنوان مثال شاید برای تواصی به صبر یک جوان لازم باشد که مؤمنان شرایط یک ازدواج سالم را برایش مهیا کنند تا به گناه آلوده نشود. حکومت اسلامی و دیگر نهادها و گروههای اجتماعی و فرهنگی، هرکدام تکلیفی متناسب جایگاه خود برای مهیا کردن زمینههای تواصی به حق و صبر دارند. به نظر میرسد گستره ایجاد بسترهای فرهنگی تواصی به حق و صبر بسیار فراختر از آن چیزی باشد که میپنداریم. از جلسههای موعظه، حلقههای علمی و معرفتی، خلق آثار هنری همچون فیلم نامه، فیلم سینمایی و تلویزیونی و مانند آن گرفته تا فراهم آوردن زیرساخت های لازم جهت حداقل یک زندگی آبرومند و کم تنش برای این امر ضرورت دارد . انسان موجودی نیازمند است و پارهای از نیازهایش چنان قدرتمند و پرصلابتند که نوع آدمیان دربرابر تمایلات برخاسته از احساس آن نیازها، ضعیف و ناتوان ظاهر میشوند. جامعه آرمانی دینی، وظیفه دارد که برای اعضایش زمینههایی را فراهم کند که این نیازها در حد معمول و معقول ارضا شده و فرد بتواند با آرامش بیشتر با تمایلات هوسبازانه و زیادهطلبیهای نفس مبارزه کرده و صبوری ورزد. بی سبب نیست که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس ازدواج کند نیمی از دینش را کامل کرده است و در نیم دیگر تقوا بورزد. این سخن به خوبی نشان می دهد که مقصود از تواصی به صبر صرفا موعظه زبانی و دعوت گفتاری به خویشتن داری نیست، بلکه فراهم آوردن یک سبک زندگی است که فرد بتواند به صورتی زیبا و مطلوب صبوری ورزد.
در پایان این نوشتار، شما را به مطالعه کتاب های زیبا و سودمندی دعوت می کنم که خواندنش به بارور کردن اندیشه شما فراوان کمک خواهد کرد :
1. رشد، علی صفایی حایری، انتشارات لیله القدر، قم
2. صراط، علی صفایی حایری، انتشارات لیله القدر، قم
3. نامههای بلوغ، علی صفایی حایری، انتشارات لیله القدر، قم
4. رضایت از زندگی، عباس پسندیده، انتشارات دارالحدیث، قم