معلوم است که نه لازم نیست! همانطوری که در متن کتاب آمده است « حظوظ نفسانی ولذات حیوانی ... حلال ومباح است» واگر معصومین علیهم السلام از آن پرهیز می کردند نه به این جهت باشد که ارتکاب چنین مواردی حرام وگناه باشد خیر، ارتکاب این موارد برای ایشان قابل قبول نیست چون ایشان از خواص هستند وچنین مواردی را برخود ، خود حرام کرده اند! راجع به لذت حرام وحلال ، به بررسی زیر توجه کنید:
بررسی مقایسه ای میان «لذت حلال» و «لذت حرام»:
میل به لذت طلبی، در نهاد آدمی قرار داده شده است و در بسیاری از موارد، جهت گیری فعالیت های انسان بر اساس «لذت» پایه ریزی می شود. در این میان باید توجه داشت که لذت، هم می تواند جنبه ی حلال و مشروع داشته باشد و هم جنبه ی حرام و نامشروع. از آنجا که غالب گناه ها برای رسیدن به لذت حرام انجام می شود و از سوی دیگر بی معرفتی نسبت به لذت حلال هم وجود دارد.به دو روایت زیر دقت کنید:
- مِنْهُ قَوْلُ النَّبِیِّ ص الصَّوْمُ فِی الشِّتَاءِ الْغَنِیمَةُ الْبَارِدَةُ یَا عَلِیُّ لَا یَنْبَغِی لِلْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ ظَاعِناً إِلَّا فِی ثَلَاثٍ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ أَوْ تَزَوُّدٍ لِمَعَادٍ أَوْ لَذَّةٍ فِی غَیْرِ مُحَرَّم(منلایحضرهالفقیه 4 356 )
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند :روزه در زمستان غنمیتی است خنک ،یا علی : سزاوار نیست که مومن در غیر این سه حالت اوقات خود را سپری کند :یا مرمت و بهسازی زندگی ،یا خوشه چینی برای آخرت ،یا لذت در غیر حرام
- امام صادق علیه السلام فرمودند : (الکافی 5 87 ) در حکمت آل داود نوشته شده است که مسلمان عاقل باید در یک از سه حالت زیر دیده شود : یا مشغول بهسازی و اصلاح زندگی خود باشد ،یا مشغول خوشه چینی برای معاد باشد ،یا مشغول به لذتی باشد که حرام نیست و سزاوار است مسلمان عاقل ساعتی را برای امور بین خود و خدای خود اختصاص دهد وساعتی را برای دیدار با برادرانش که با هم در امور اخروی گفتگو کنند .ساعتی را برای لذتهایی که در غیر حرام هستند قرار دهد وبدانید که لذات حلال زمینه را برای رابطه با خدا و برادران و دوستان فراهم میکند
- یکی از بزرگواران پرسیده بودند که، از نظر عرفانی، انسان تا چه اندازه شایسته است از نعمتهای حلال استفاده کند؟ آیا سالک برای اینکه آلوده به دنیا نشود و دچار غفلت نگردد و رشد معنوی پیدا کند باید لذتهای حلال دنیوی را کناربگذارد؟ پاسخ این است که از دیدگاه عارفان حقیقی:
1- دنیا و نعمتهای دنیوی در ذات خود بد نیست بلکه اگر سبب غفلت انسان شود و انسان به آنها اصالت بدهد در آن صورت انسان کار نابجایی کرده است ؛و اگر از آنها در مسیر تعالی و رشد معنوی خود بهره ببرد بسیار پسندیده است.
2- جسم آدمی ،مرکب روحش است و جسم انسان به اموری نیاز ضروری دارد به طوری که برای زنده ماندن و برای اینکه توان انجام کارهای خداپسندانه و معنوی را داشته باشد باید به جسم و نفس خود رسیدگی کند همان طور که یک سوارکار در عین حال که باید اسب خود را مهار و تربیت کند تا از او فرمان ببرد باید نیازهای ضروری مرکب خود را فراهم کند تا از مرکب خود بتواند در مسیر مورد نیاز خود بهره برداری کند،اما باید مراقب باشد که مرکب نفسش زیاده طلبی نکند و به گونه ای رفتار نکند که مهار و کنترل نفسش را از دست بدهد و چنان سرکش شود که او را به هر جا که خواست بکشاند و آدمی اسیرنفسش شود.
3- نفس آدمی ، به طور طبیعی دچار خستگی و ملالت خاطر می شود و نیاز به استراحت و نشاط دارد. از این رو در تعالیم پیشوایان دین نیز آمده است که بخشی از ساعات روزانه خود را به لذتهای حلال بپردازید تا بتوانید فعالیتهای جدی خود را بعد از آن با نشاط و جدیت ادامه بدهید. البته افراد بر اساس سلایق شخصی خود به تفریحات و لذتهای حلال گوناگونی تمایل دارند . برخی دیدن فوتبال برای آنها لذتبخش است . برخی دوست دارند خودشان فوتبال بازی کنند. بعضی به پارک رفتن را بیشتر دوست دارند و ....
- کسی که میل به تفریح را در خود به طور کلی سرکوب می کند و از تفریحات سالم پرهیزمی کند و خیال می کند که دائما باید مشغول عبادت و دعا و ... باشد :
الف- این افراد تدریجا دچار افسردگی و ملالت خاطر می شوند و ممکن است که به سبب این افراط کردن دچار دلزدگی از عبادت و دعا شوند.
ب- این افراد در زمانی که مشغول عبادت و دعا هستند معمولا نشاط و تمرکز لازم در عبادت و دعا ندارد
ج- افرادی که همواره مشغول عبادت و دعا هستند و از تفریحات حلال استفاده نمی کنند اغلب دچارخود بزرگ بینی و کبر هستند ؛چون آگاهانه یا ناخود آگاه خودشان را برتر از مؤمنانی می دانند که تفریح هم می کنند. خداوند در قرآن کریم کبر را از گناهان بزرگ شمرده است و جایگاه متکبران را دوزخ می شمارد.
نتیجه بحث این شد که هر کس باید به اندازه نیاز خویش از لذتهای حلال دنیوی استفاده کند اما سالک مدام به خود یادآوری می کند که این نعمتها از خداست و او در هر نعمتی خدا را می بیند و نیت خود را نیز این قرار می دهد که از این نعمتها و انرژیهای حاصله از این نعمتها در راه انجام کارهای خداپسندانه استفاده کند و دنیا را برای دنیا نخواهد .
- ناگفته نماند اگر می بینیم که بزرگان ویا معصومین علیهم السلام، روزه های مستحبی زیاد می گرفته اند یا کم خوری و... داشته اند ، اولا: آنها به میزان توان خود چنین می کرده اند و هر کس باید توان خودش را در روزه و کم خوری و ... در نظر بگیرد و ثانیا : این گونه نبوده که آنها اصلا تفریحی نکنند .آنها نیز تفریحهایی متناسب با وضع و حال و سلیقه خود داشته اند. وثالثا : پیامبر اکرم وائمه معصومین علیهم السلام چون باطن امور را می دیدند برای ایشان کم خوری ویا روزه ویا استفاده کم از لذات دنیایی ، لذت بخش تر بوده وآرامش وشادی روحشان در ترک این گونه امور بوده است!
باتوجه به آنچه گذشت ،نکات زیر استفاده می شود:
نکته اول:اسلام با اصل لذت بردن انسان مخالف نیست بلکه اسلام انسان را دعوت به لذت بیشتر و بهتر و سالم تر می کند و از لذتهای کاذب منع می کند
نکته دوم: لذت حلال و حرام دارای مراتب و درجات است. امکان دارد کاری در نزد انسانی لذت حلال داشته باشد ولی همان کار در نزد مقربان و خاصان درگاه الهی ناگوار و غیرلذیذ به حساب آید.چنانکه از معصومین روایت شده که: هر لذتی هر چند حلال هم باشد اگر در راه قرب حق و یاد او و انس با او نباشد، آن را گناه دانسته و از خداوند درخواست آمرزش می کنند.( منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح، مقدمه2، ص: 44)
نکته سوم: امیرمؤمنان(ع) در حکمت 390 از نهج البلاغه می فرماید:اوقات مؤمن سه بخش است:بخشی برای عبادت و ارتباط با خداوند و بخشی برای اداره معاش و تأمین مخارج زندگی و بخشی برای تأمین لذت های حلال و مطلوب و غیر حرام.
نکته چهارم: لذت و شادمانی واقعی در هر چه بیشتر نزدیک شدن به هدف والای آفرینش و آراسته شدن به خو و خصلت های انسانی و الهی است. پس هر لذتی که انسان را از خدا دور کند مورد قبول اسلام نیست
نکته پنجم:مراد از لذت حرام این است که انسان از راههایی که شرع اجازه نداده است غرایز خودش را ارضاء نماید ارضای تمایلات و خواهش های دل به هر صورت و در هر شرایط شادی آور نیست. گاه پرهیز از لذت حرام، لذت بخش تر از رسیدن و نیل به آن لذت است.
نکته ششم:امیرمؤمنان(ع) در حکمت 121 از نهج البلاغه در این باره می فرماید: «شتان ما بین عملین:عمل تذهب لذته و تبقی تبعته و عمل تذهب مؤونته و یبقی اجره» ؛ «چقدر فاصله بین دو عمل دور است:عملی که لذتش می رود و کیفر آن می ماند و عملی که رنج آن می گذرد و پاداش آن ماندگار است».
نکته هفتم: هر لذتی که در شرع مقدس حرام شده ظاهرش لذت و خوشی ولی باطن و سرانجام آن عذاب و رنج است فرض کنید پزشکی مهربان و دلسوز مریض را از خوردن غذایی لذیذ که به حال او زیان بخش است منع و محروم کرده آیا مانع لذت بردن و شادمانی بیمار گشته و یا زمینه بهبودی و سلامتی او را فراهم آورده است؟
نکته هشتم: برای تشخیص لذت حلال از حرام باید با دستورات دین اسلام آشنا بود از مقایسه ی بین «لذت حلال» و «لذت حرام» فهمیده می شود: کسی که از راه حرام به لذت جویی می پردازد در واقع، خود را از لذت آخرت، محروم می کند چراکه لازمه ی لذت حرام، انجام گناه است و گناه هم باعث مجازات اخروی است اما در مقابل، کسی که فقط به لذت حلال، رو می آورد و از لذت حرام، دوری می کند در واقع، زمینه ی برخورداری از لذت جهان دیگر را نیز برای خود فراهم می کند. خلاصه اینکه لذت حرام، محدود به دنیاست اما اکتفا به لذت حلال، باعث برخورداری از آن در هر دو جهان است.