در پاسخ به این سوال نکات ذیل را تقدیم می کنیم:
الف) ریاضت در لغت عرب به معنی تمرین و ممارست است و مرتاض یعنی اهل ریاضت؛ یعنی رضایت کش. ریاضیّات را هم ریاضیّات گفته اند از ان جهت که ذهن را تمرین می دهد. ورزش را هم ریاضت می گویند. همان گونه که در بدن آدمی قابلیّتهایی طبیعی وجود دارند که با ورزش و تمرین فعّال می شوند، و فرد با تمرین تبدیل می شود به کشتی گیر و زیبایی اندام و رزمی کار و ژیمناست و ... ، یا ذهن آدمی در اثر تمرین، قدرتهایی خاصّ به دست می آورد، نفس آدمی نیز در اثر تمریناتی خاصّ می تواند به توانایی های خاصّ برسد. این توانایی ها در مرتاضان، در حدّ توانایی های مثالی، آن هم در سطوح پایینش می باشند؛ امّا در عرفای حقیقی توانایی های فرامثالی و در عارفان واصل و علمای ربّانی به حدّ قوای الهی و فوق مَلکی می رسد.
ب) آنگونه که شما نیز اشاره فرمودید، از یک چشمانداز مىتوان ریاضت را به دو نوع کلی تقسیم کرد:
1. ریاضت به صورت مطلق و قطع نظر از آموزههاى دینى؛ و آن عبارت است از اینکه انسان از هر راه ممکن، جسم خود را به مشقّت بیندازد تا مهارتها و توانمندىهایى را در بعد روحى به دست آورد؛ چه چنین عملى از نظر احکام شرعى و مبانى دینى صحیح باشد یا نباشد. و نیز فرقى نمىکند این کار با کرامت انسانى سازگار باشد یا نباشد؛ مانند بسیاری از ریاضت های غیر شرعی مرتاضان هندی و یا اعمال بسیاری از گروه های صوفیه.
برای نمونه: روش یوگا، هیپنوتیزم، مرتاضی که می توان به تواناییهای خاص روحی دست یافت و مانند مرتاضان، در اثر ریاضتهای خاص، قدرتهایی را پیدا کرده و چیزهای عجیبی که نمونه هایش را شنیده ایم انجام داد. ولی این نوع کارها موجب کمال و ترقی انسان نمی تواند باشد، مثلاً بعضی از مرتاضان، بر اثر تمرینهای فراوان و ریاضتهای عجیب، مانند: خوابیدن چند ساعت یا چند روز، روی میخهای آنچنانی، اذیتهای طاقت فرسا به بدن و ...، حبس کردن نفس را یاد گرفته و با این گونه ریاضتهای بی ارزش، خود را در معرض نمایش مردم قرار می دهند، مدتها نفس خود را در سینه حبس می کنند؛ حتی گاهی، مردم برخی از آنان را در تابوت گذاشته دفن می کنند و بعد از یک هفته یا ده روز، قبر را شکافته و آنان را زنده می یابند!به این نوع اشخاص نمی توان گفت که به کمال معنوی رسیده اند؛ زیرا همه انسانها بدون استثنا؛ حتی بدترین و شقی ترین افراد و کافر مطلق هم می توانند بر اثر تمرین و ریاضت نَفْس به چنین کارهایی دست یابند. این نوع کارها فقط برای سرگرم کردن مردم ساده لوح است و الاّ هیچ گونه جنبه کمالِ معنوی و قرب الهی ندارد.
2.ریاضت براساس معیارهاى شرعى
ریاضت شرعی همان ورزیدگی روحی، جهاد اکبر و خودسازی است. امام علی علیه السلام در نامه معروف به عثمان بن حنیف می نویسد: «وَ إنَّما هِی نَفسی أَرُوضُها بِالتَّقوی؛و جز آن نیست که نفس خویش را با پرهیزکاری ریاضت می دهم.» ( نهج البلاغه، نامه 45)
در ریاضتهاى دینى مانند صوم یا روزه، هرگز فرد از چارچوب شریعت خارج نمىشود و هر قدرت و نیرویى براى او مطلوب نیست. او براساس احکام الهى روزه مىگیرد؛ زیرا اعمال احکام دینى، براى این است که انسان را در حوزه عبودیت خدا قرار دهد و او را به مقام قرب الهى برساند. پس نتیجه واثر ریاضتهاى شرعى و غیرشرعى کاملاً با هم متفاوت است.
باید توجه داشت که صحیح ترین شیوه کسب تواناییها و پرورشِ استعدادهای روحی و ارزش آن، در صورتی است که این امور، در راستای اطاعت از امر پروردگار و کسب رضایت خداوند و تقرب به او بوده و در نهایت، موجب کمال و سعادت معنوی انسان گردد.
به عبارت دیگر، مطمئن ترین راه برای به فعلیت رساندن قوای روحی، همان ریاضتهای شرعی است که از طریق تعالیم اولیای الهی و معصومین علیهم السلام ترسیم شده و از هر گونه افراط، تفریط، گوشه نشینی و انزوا منزه است.
در واقع، همه انبیا و ائمه علیهم السلام ، برای شکوفا ساختن و از قوه به فعل رساندن همین استعداد شگفت انگیز انسانی و هدایت صحیح آن مبعوث شده اند. اساسا برنامه ها و تعالیم دین مقدس اسلام، برای تربیت و توانمند ساختن بعد روحانیِ بشریت می باشد و هدف نهایی از توانمند ساختن روح انسانی، تقرب معنوی به خداوند است و این تقرب، فقط با ریاضتهای شرعی امکان پذیر است.
ج) همانگونه که اشاره شد، آموزهها و منابع اسلامى بر ریاضت شرعی مهر تأیید زده و انسانها را به مجاهدت با هوا و هوس و تعدیل قوای جسمی تشویق کرده اند که عبارتند از:
1. قرآن کریم: به منظور بیرون آوردن انسانها از حجابهاى ظلمانى، جهاد با نفس که جهاد اکبر است را به آنان توصیه مىکند و براى آنکه در میدان موفق باشند، به صبر و استقامت و استعانت از حضرت حق دعوت مىفرماید: «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا و آنان که در راه ما مجاهده و کوشش کردند، به راه خویش هدایت مىکنیم» (عنکبوت:69) «وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ؛ و هر که بکوشد، تنها براى خود مىکوشد؛ زیرا خدا از جهانیان سخت بىنیاز است»(عنکبوت:69).
2. روایات موجود ما از معصومین (ع) نیز آکنده از تأکید بر مجاهده و مبارزه با نفس است. در کلمات حضرت علی (ع) ریاضت به عنوان یک امر مهم تلقی شده است؛ مانند: «من استدام ریاضة نفسه انتفع؛ کسی که مداومت بر ریاضت نفس داشته باشد، بهرهمند خواهد شد» (غرر الحکم، ص .238). برای مطالعه بیشتر در این مورد نگا: میزانالحکمة، ج2، صص139 - 141
البته در منابع اخلاقی، عرفانی و ادبی ما که برگرفته از منابع اصیل و جامع «کتاب الله و عترت» است، به این امر مهم نیز توجه ویژه شده است؛ مانند کتاب مثنوی معنوی مولوی، که می گوید:
مردن تن در ریاضت زندگى است رنج این تن روح را پایندگى است
پس ریاضت را به جان شو مشتری چون سپردی تن به خدمت جان بری
د) ریاضت شرعی ـ دینى با ریاضت غیرشرعی ـ غیردینى، تفاوت های بسیار دارد از جمله:
1. بر اساس قاعده کلى «لاضرر و لا ضرار فى الاسلام؛ ضرر رساندن و ضرر دیدن در اسلام و احکام آن، قرار داده نشده است» و همچنین بر اساس قاعده «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها؛ خداوند براى هیچ کس بیشتر ازتوانایىاش تکلیف نمىکند» (بقره: 286)؛ دین، به انسان اجازه ضرر زدن به خود یا به دیگرى را نمىدهد و اعمال او همواره باید فایده عقلایى داشته باشد. براى مثال روزه عمل واجبى است که افراد مکلّف، باید آن را بگیرند. اما همین روزه اگر در جایى موجب آسیب شدید جسمانى،یا بیمارى و یا تشدید آن گردد، حکم آن لغو مىشود و چنین فردى نباید روزه بگیرد. در حالى که مرتاض در ریاضت غیرشرعی خود، ممکن است عملى را به این جهت انجام دهد که موجب تقویت اراده شود و کارى ندارد به اینکه این عمل ممکن است براى او ضرر داشته باشد یا نه.
اساساً اسلام با برنامه «سختی دادن به تن» مخالف است و میگوید بدنت بر تو حقی دارد و لذاست که پیامبر (ص) از عمل عدهای که خواستند ریاضت های شاقه را بر خود وارد کنند نهی فرمود.
حتی اسلام می گوید که برنامه «بر خلاف میل نفس رفتار کردن» اگر چه کار خوبی است اما متاسفانه عدهای مبارزه با نفس را مبارزه با این خود (خود واقعی) هم انگاشتند مثلا نفسی که خواهان آبرو را کاری کردند تا بیآبرو شود! عدهای از صوفیه به نام ملامتیه به همین بهانه، حاضر شدند که دیگران شخصیت و کرامت آنها را لگدمال کنند! آنها برای مبارزه با غرور، تظاهر به فسق و فجور میکردند! در صورتی که اسلام با همه اینها مخالف است و امیرالمومنین علی (ع) میفرماید: «عز المومن غناه عن الناس» (جلوههای حکمت موضوع 146 ح .8).
2. در ریاضتهاى الهى، قصد و انگیزه الهى است؛ ولى معلوم نیست در ریاضت های غیرشرعی چنین هدفى دنبال شود. پس فرق دیگر مربوط به انگیزه و هدفى است که در ریاضت دنبال مى شود. اگر از مرتاض سؤال شود انگیزه و هدف تو از این عمل چیست، ممکن است بگوید: براى تقویت روح، یا به جهت تقویت اراده، یا به دلیل اینکه بتوانم توانایى به دست آورم. اما نخستین شرط روزه این است که روزهدار، باید نیّت و قصد «قربت» کند: «انما الاعمال بالنّیات» ( مستدرک الوسایل، ج 1، ص 90).
3. تفاوت دیگر در بکارگیرى محصولات و نتایج ریاضت است. یک انسان مؤمن - که در قالب عمل به احکام الهى به کمالاتى دست مىیابد هرگز حاضر نیست از این کمالى که به دست آورده، سوء استفاده کند و در راه حرام، آن را به کار گیرد. اما مرتاض ممکن است در اثر ریاضت، توانمندىهایى به دست آورد و در راه غیرصحیح و غیرمشروع از آن استفاده کند.
ن ـ) برخی از بزرگان وادی معرفت، ریاضت را دارای چهار رکن اساسی دانسته اند:
1.سکوت: یعنی بسته شدن هم زبان، لب و دهان انسان از یاد هر کس و هرچیزی که غیر از خدا باشد و نیز سکوت دل که به آن جز یاد خدا امری راه نیابد. سکوت زبان از مدارج اهل دل است و سکوت دل از صفات مقربین واهل کشف وشهود. علامه حسن زاده آملی به زیبایی می فرماید: «از خاموشی گفتار زاید»(نامه ها، برنامه ها).
2.عزلت یا گوشه گیری از هیاهوی دنیا: عزلت مایه سکوت سالک است. در این مرتبه است که سالک از خلط و آمیزش و موانست و معاشرت با مردم بیخبر خودداری می کند و در حال خلوت به دنیا و مافیها وقعی نمی گذارد.
3.گرسنگی (صوم؛ روزه): برای تسلط بر نفس شهوانی و قوای حیوانی، گرسنگی بهترین توشه هر رهروی است. پرخوری دلیل بر دوری و محروم شدن از انوار الهی و بی نصیب ماندن از خیر و برکت است.
گرسنگی، خشوع و خضوع، مسکنت و احساس فقر و سکون و آرامش را به همراه می آورد و رقت وصفا را در سالک برمی انگیزاند و موجب می گردد که به اخلاق الهی متخلق گردد. گرسنگی باید با همت مردانه سالک توام باشد چه در غیر این صورت ثمری ندارد.
4.بیداری (یقظه): بیداری مایه خودشناسی است که مقدمه خداشناسی است و هر گاه سالک از هیاهوی مردم دنیازده دوری گزید و به خدا مشغول شد و هنگامیکه غفلت زدگان به خواب فرو می روند، بیداری کشید و ارکان ریاضت را به جا آورد، از دایره محدود بشریت خارج می شود و به عالم ملکوت راه می یابد. بیداری بر دو نوع است یکی بیداری دل و دیگری بیداری چشم. (حق الحقیقه، کاشف دزفولی صدرالدین، از صفحات آخر کتاب)
و.) اهداف ریاضت شرعی
«ریاضت» برای به دست آوردن سه هدف است
1. دورکردن غیر حق از سر راه: هدف اول از ریاضت، این است که عارف، برای رسیدن به حق، هر گونه مانعی را از بین ببرد که در اصطلاح «تزکیه» یا «تخلیه نفس» نامیده می شود؛ یعنی باید تلاش کرد تا هر آنچه که غیر از خدا در دل وجود دارد، از آن بیرون و دل را تخلیه کرد.
2. مطیع ساختن نفس اماره: از آنجا که انسان ترکیبی از عقل و شهوت است، برای اینکه بتواند بدون مزاحم و مانع، به سوی خدا سیر کند، باید کاری کند که نفس اماره را مطیع و تسلیم نفس مطمئنه سازد. در نتیجه، نفس شیطانی را تحت امر و اختیار نفس رحمانی قرار دهد.
3. لطیف و رقیق کردن روح: یعنی انسان به کمک این دو مورد یاد شده، با زهد در عمل و حضور قلب در عبادت، روح خود را برای قبول انوار الهی آماده سازد.( ر،ک: شیخ ابو علی سینا، الاشارات والتنبیهات، نمط نهم، مرحله اول و دوم سیر و سلوک.)
خلاصه سخن
هر چند از راه های غیردینی، مثل روش: «یوگا» یا «مرتاضی» انسان می تواند به بعضی از تواناییهای روحی دست یابد، ولی این نوع تواناییها موجب معرفت، کمال و تقرب به خداوند نمی گردد؛ زیرا مقصود از ریاضت شرعی و دینی آن است که انسان، برخلاف هواها و خواسته های نفسانی خویش عمل کند و نفس خود را به اطاعت خداوند وادار سازد.
مقصود از این نوع ریاضتها (یوگا و مرتاضی) معمولاً برای تشخص، جلب توجه مردم به سوی خود و یا ارتزاق می باشد، لذا این نوع ریاضتها، نوعی پیروی از هوای نفس و دوری از خداوند است، ولی در مقابل، از راه ریاضتهای شرعی می توان به بالاترین درجه کمال و معرفت و در نتیجه، تقرب به خداوند نایل گشت.(ر.ک: اسد علیزاده اکبر، کسب تواناییهای روحی از راه ریاضت ، مبلغان ش 61 )
بنابراین، اکثر ریاضتهای مرتاضانه از نظر شرعی حرام می باشند. عرفای حقیقی ریاضتی جز انجام واجبات و ترک محرّمات و عمل به مستحبّات و ترک مکروهات ندارند. زمانی به آقا سیّد علی قاضی عرض شد: فلان مرتاض هر روز فقط یک بادام می خورد. ایشان فرمودند: وی از سختی به آسانی پناه برده. گفتند: چگونه؟ فرمود: اگر می تواند، یک روز گناه نکند.
این جمله ی آن ولّی خدا بسیار عمیق می باشد. چون ماها سر تا سر عمرمان در حال گناه می باشیم جز مواقعی اندک. چون اسراف از گناهان کبیره است؛ و با ارزشترین سرمایه ی انسان عمر است. پس آنکه لحظه به لحظه از عمر خود درست استفاده نمی کند، در بزرگترین متاع خویش اسراف می کند. لذا اگر کسی بخواهد اصلاً گناه نکند، باید حتّی یک ثانیه از عمر خود را هم صرف غیر خدا نکند. علّامه حلّی فرموده اند: من یازده سال با خواجه نصیرالدین طوسی زندگی کردم و در این مدّت حتّی یکبار هم ندیدم که او کار مباحی انجام دهد.
شگفتا! این مرد الهی نه تنها حرام و مکروه مرتکب نمی شده، حتّی کار مباح هم نمی کرده، بلکه هر چه می کرده یا واجب بوده یا مستحبّ؛ یعنی حتّی خوابیدن و خوردن او نیز برای خدا بوده است. سیّد احمد خمینی فرمودند: پدرم حتّی آب هم که دست فرزندانش می دادند قربة الی الله بود.
یکی از مراجع نیز در مورد امام خمینی(ره) و آیة الله بهجت(ره) فرمودند: این دو بزرگوار در عمر خود بازی نکردند.