دوست گرامی. انسان ذاتا بنده خدا است یعنی مخلوق خدا است و همه چیزش از خدا است, در این دنیا هم آمده تا با اختیار خودش بنده خدا شود زیرا هدف زندگی همین است و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون - در صورت بندگی به رشد و کمال خود می رسد و سعادت دنیا و آخرتش در گرو همین بندگی است. .در میان تمام رفتارهای عبادی انسان نسبت به مولای خویش نماز مهمترین عملی است که نشانگر بندگی ما نسبت به خدا است. نماز اظهار بندگی و پیمان بندگی است و کسی که نماز نمی خواند از دایره بندگان خدا خارج است و معلوم ا ست که چنین شخصی صید شیطان می شود و عاقبت بدی دارد.
شاید ریشه مشکل عدمعلاقه به نماز، در این است که ما خود و هدف از خلقتمان را درست نمی شناسیم؛ زیرا هر کس خودش را به صورت حقیقی بشناسد و به کمال و سعادت خود علاقه مند باشد و با فلسفه و هدف خلقتش آشنا باشد، می داند که تمام سعادت انسان در گرو ارتباط با خداوند و طلب سعادت از او است.
اگر کسی چنین شناختی از خود و هدفش داشته باشد، چگونه ممکن است به نماز، -که بهترین وسیله ارتباط با خدا و نزدیک شدن به او و رسیدن به خواسته های مادی و معنوی انسان در دنیا و آخرت است- بیعلاقه باشد.
در حقیقت نماز پل ارتباطی میان خالق و مخلوق است. نماز، ریسمانی است که بندگان را به سعادت ابدی می رساند و بی توجهی نسبت به آویختن به این ریسمان، او را در قعر چاه طبیعت ماندگار خواهد کرد.
سر اصلی نماز و هر عبادتی در فعلیتبخشی به نیروی «ولایت» در انسان است. یک مسلمان عمیقا باید بداند و باور کند که قدرت انسان از طریق ارتباط با خداوند که منبع تمامی قدرتها است تامین می شود. انسان که در استعداد خود خلیفه و ولی خدا است، تنها از طریق نماز و عبادت است که می تواند قدرت ولایت خویش را فعلیت بخشیده و جلوهگر سازد و به مقام خلافت خداوند در زمین که شایسته انسان است بار یابد.
کسی که نماز نمی خواند انسان ضعیف، بی اراده و بی خاصیتی است. انسان های مومن و متقی و اهل عبادت انسان هایی هستند که گاهی ممکن است در اثر عبودیت و قرب به خداوند، با یک کلام ملتی و تاریخی را عوض کنند.
سر نماز و عبادت در قدرت ولایتی انسان است. همانگونه که انسان برای رسیدن به قدرت اقتصادی تلاش اقتصادی می کند تا قوی باشد، برای رسیدن به قدرت معنوی نیز لازم است تلاش معنوی انجام بدهد و بداند که در صورت ترک این گونه تلاش ها آدمی ضعیف و بی مقدار خواهد بود.
دوست عزیز؛
اگر به نماز اینگونه بنگریم که در بالا عرض شد، براستی آیا باز هم سستی می کنیم؟ حال آنکه خدای حکیم و مهربان از ابتدا حس رسیدن به کمال و قدرت ولایت و نیاز به چنگ زدن به این ریسمان را در نهاد هر انسانی سرشته است؛ یعنی خداپرستی و تقرب به خداوند یک گرایش فطری است و انسان به حسب فطرت خود طالب پرستش خدا و کرنش و خضوع و تسلیم در برابر اوست. (1)
البته موانعی وجود دارد که با برداشتن آنها نه تنها میل و گرایش به نماز در انسان ایجاد خواهد شد، بلکه کم کم حب و علاقه ی به آن نیز بوجود خواهد آمد.
از جمله موانع سستی در نماز عبارتست از:
1– مهمترین عامل بی توجهی به نماز، گناه است.
حضرت حق (جل و علا) دستور فرمودند که با شیطان طرح دوستی نریزید و از دستورات او پیروی نکنید؛ چرا که مطیع شیطان، از خدا اطاعت نمی کند. وقتی انسان، آلوده ی به گناه میشود، یا اصلا به سمت نماز و نیایش با خدا نمی رود و یا از نماز و عبادت خویش حظ و بهره ای نخواهد برد و بطور طبیعی هر فردی به چیزی گرایش دارد که از آن لذت برد!
بنابراین چون فرد گناهکار از نمازش لذت نمی برد ممکن است کم کم نماز را ترک کند و شیطان را به هدفش برساند. بدون شک اگر مدتی در ترک گناهان بکوشیم موفق به انجام عبادات شده و لذت و شیرینی آنرا نیز خواهیم چشید.
2– حب دنیا
محبت و علاقه ی قلبی به دنیا، ریشه ی همه ی خطاها و گناهان است؛ لذا در اثر این محبت، انواع گناهان از انسان سر خواهد زد و به همان وضعی که در بالا اشاره کردیم گرفتار می شود؛ چرا که «حب الدنیا رأس کل خطیئه». از علاقه ی قلبی به دنیا و متعلقات دنیاست که حتی در نماز هم، تمام توجه محب دنیا به سمت دنیاست و هیچ لذتی از نماز نمی برد و کم کم کاهل نماز شده و چه بسا نماز را ترک کند و به خسران ابدی گرفتار شود.
3– عدم معرفت نسبت به خالق یکتا و حقیقت نماز
مهمترین مشکل ما با نماز اینست که خود را نیازمند به نماز خواندن، نمی دانیم بلکه تنها به چشم یک تکلیف به آن نگاه می کنیم؛ تکلیف هم همانطور که از لفظ آن معلوم است، یعنی کاری که با مشقت و سختی انجام پذیرد. همهی اینها به این خاطر است که نسبت به خالق خویش، معرفت صحیحی نداشته و از اسرار نماز آگاه نیستیم. اگر پی به عظمت خدای یکتا ببریم و بدانیم که او خالق هستی است و بی نیاز مطلق است؛ او قادر و حکیم و عالم بر همه چیز است و... بدانیم که چنین خدای با عظمتی، به انسان فقیر سراپا تقصیر بی چیز و نیازمند، امر کرده که بیا و با من همنشینی کن و با من حرف بزن! چرا که تنها من می توانم احتیاجات تو را برآورده کنم و تو در اثر انس با من می توانی از دیگران بی نیاز شوی و... آیا باز هم در امر نماز کوتاهی می کنیم؟ آیا نعوذ بالله او نیاز به هم صحبتی با ما دارد؟! یا این عبد آلوده ی جاهل و نیازمند است که محتاج راهنمایی و یاری و کمک خالق خویش است؟
انبیاء الهی و اولیاء خدا چون عظمت حق تعالی را درک کرده بودند نماز را نور چشم خود می دانستند و ندا در می دادند که «کفی بی عزا ً ان اکون لک عبدا ً و کفی بی فخرا ً ان تکون لی ربا ً» (2) برای من همین عزت، که عبد تو باشم و برای من همین فخر، که تو رب من باشی کفایت می کند و اینان همانها هستند که قرآن در وصفشان فرمود: «یخرون للاذقان سجداً» (3)
در محجة البیضاء آمده است که خداوند فرمود: یا داوود: اگر آنان که روی از من گردانیده اند می دانستند انتظار و شوق مرا به ترک معصیتشان و مدارائیم را با ایشان، هر آینه از شوق، جان رها می کردند و در اثر محبت و عشق، بند بندشان از هم میگسست. (4)
ندهی اگر به او دل، به چه آرمیده باشی؟ نگزینی ار غم او چه غمی گزیده باشی؟
نظری نهان بیفکن، مگرش عیان ببینی گرش از جهان نبینی زجهان چه دیده باشی؟
سوی او چو نیست چشمت، چه در آیدت به دیده سوی او چو نیست گوشت چه سخن شنیده باشی؟ (فیض کاشانی)
4– عدم صبر بر طاعت
انجام هر تکلیفی در آغاز راه، صبوری می خواهد و استقامت. امام خمینی (رحمة الله علیه) در توضیح صبر در اطاعت فرموده اند: [یعنی] انسان در فرمانبرداری حق تعالی، خوددار باشد و نفس اماره، عنان از دست انسان نگیرد، و افسار گسیخته نکند. (4) در حدیثی از امام علی (علیه السلام) آمده است که فرمودند:... کسی که بر اطاعت صبر کند خداوند برای او ششصد درجه بنویسد که فاصله ی هر درجه از پایان زمین تا عرش می باشد... (5)
ای عزیز!
آگاهی بر برخی از خصوصیات نماز، در مواظبت بر آن و شوق به انجام آن کمک کننده است:
1– نماز ستون دین است.
امام باقر (علیه السلام) فرمودند: نماز ستون دین است؛ مثل آن، مثل ستون خیمه است که اگر ستون، محکم باشد میخها و طنابها محکم می مانند و اگر ستون کج شود و بشکند، نه میخی استوار می ماند و نه طنابی (6)
2– نماز انسان را از فحشا و منکر باز می دارد.
خداوند تعالی در قرآن کریمش فرموده: «اتل ما اوحی الیک من الکتاب و اقم الصلوة ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر» (7) آنچه را که از کتاب به تو وحی شده است بخوان و نماز را بر پا دار، که نماز از کار زشت و ناپسند باز می دارد. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) درباره ی مردی که با آن حضرت نماز می خواند و در عین حال مرتکب کارهای زشت میشد فرمود: نمازش روزی او را از زشتکاری باز خواهد داشت. پس دیری نگذشت آن مرد توبه کرد. (8)
3– نماز گناهان را فرو می ریزد.
امام علی (علیه السلام) درباره ی نماز چنین سفارش می کند: نماز گناهان را فرو می ریزد، همچون ریزش برگ از درختان و آنها را از گردن بندگان باز می کند، همچون باز کردن رسن از گردن چهار پایان. رسول خدا نماز را به چشمه ی آب گرمی تشبیه فرمود که جلو در خانه ی مردمی باشد و شبانه روزی پنج مرتبه خود را در آن بشوید. آیا بر بدن چنین کسی چرک و کثافتی باقی خواهد ماند؟ (9)
4– نماز اول چیزی است که در قیامت از آن سؤال می شود.
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: در روز قیامت نخستین عمل بنده که به آن رسیدگی می شود نماز است؛ اگر پذیرفته شد به سایر اعمال رسیدگی می شود و اگر پذیرفته نشد به هیچ یک از اعمال دیگر او رسیدگی نمی شود. (10)
5– کسی که نماز را سبک بشمارد از اهل بیت (علیهم السلام) نیست.
امام باقر (علیه السلام) فرمودند: نمازت را سبک مشمار؛ زیرا پیامبر (صلی الله علیه و آله) هنگام رحلتش فرمود: از من نیست کسی که نمازش را سبک بشمارد.
و احادیث فراوان دیگری که در ارزش نماز و مذمت ترک نماز آمده است که هر یک برای تنبه انسان کافی است.
پرسشگر گرامی؛
بدان که آرامش حقیقی در ذکر و یاد خداست؛ چرا که «الا بذکر الله تطمئن القلوب». امام سجاد (علیه السلام) در مناجات نیمه ی شعبان می فرمایند: پروردگارم آرامش دلهای دل دادگان به تو آرامد، خردهای پریشان با معرفت تو جمع آیند، قلوب را آرامشی جز در یاد تو نیست و جانها جز در منزلگاه دیدار تو آرام نیابند (11)
و در تورات موسی (علیه السلام) چنین آمده: ای فرزند آدم! تنها به عبادت من پرداز تا دلت را از بی نیازی پر کنم و نسبت به خواسته هایت تو را به خود وا نگذارم. بر من است که نیازمندی تو را از تو بردارم و دلت را از ترس خود پر کنم و اگر برای عبادتم خود را فارغ نسازی، دلت را مشغول دنیا سازم و دیگر در نیاز را به رویت بندم و تو را با خواسته هایت وا گذارم (12)
با همه ی توضیحات داده شده، باید توجه داشت که ابتدا باید با پای تکلیف حرکت کرد! یعنی اگر شوق به نماز نداریم باید تا مدتها سر تسلیم در مقابل حضرت حق فرود آورده و امر الهی را در بجا آوردن نماز اطاعت کنیم، تا به حول و قوه ی الهی کم کم شور و شوق به نماز نیز در ما ایجاد شود.
عشق و علاقه ی به نماز از مراتب عالیه ای است که تنها کسانی که تقوا پیشه کنند و در انجام فرامین الهی، راه استقامت را بپیمایند به آن می رسند؛ پس در کسب تقوی بکوش و از حضرت حق، در مناجاتها و دعاهایت عبادتی عاشقانه را طلب کن.
ای دل اگر نخواندت ره نبری بکوی او بی قدمش کجا توان ره ببری به سوی او؟
گر نروی به سوی او، راست بگو کجا روی؟ هر طرفی که رو کنی ملک اوست کوی او
پیروز باشید.
---------------------------------------------------
(1) مشکات/ مجموعه آثار آیت الله مصباح/ ص 45
(2) مفاتیح الجنان از مناجات امیرالمؤمنین (علیه السلام) بعد از مناجات منظوم
(3) سوره ی اسراء/ 107
(4) شرح حدیث جنود عقل و جهل/ ص413
(5) اصول کافی/ ج 2/ ص 75/ باب الصبر
(6) میزان الحکمه/ ج 7/ ص 3097
(7) سوره ی عنکبوت/ 45
(8) میزان الحکمه/ ج 7/ ص 3097
(9) میزان الحکمه/ ج 7/ ص 3099
(10) میزان الحکمه/ ج 7/ ص 3101
(11) ساغر سحر/ استاد کریم محمود حقیقی/ به نقل از بحار الانوار/ 94
(12) اصول کافی/ 3: 131