توجه به اصلاح خود و بیداری دینی و علاقه مندی به خودسازی و نجات معنوی خود بزرگترین نعمتی است که خدای متعال به یک جوان عطا می کند.
قبل از ریشه یابی موضوع گناه خوب است به اثر گناه توجه کنیم. همانگونه که بدن ما باید رشد کند و برای این منظور نیاز به تغذیه دارد روح ما نیز باید به رشد و کمال خود برسد و نیازمند تغذیه است. غذای بدن جسمانی است و غذای روح معنوی و روحانی. غذای روحانی انسان از جانب خدای متعال تامین می شود و گناه نقش مانع را در این زمینه بازی می کند. گناه باعث می شود که انسان از رزق معنوی خودش محروم شود و رشد معنوی نداشته باشد یا دچار سوء تغذیه روحانی گردد و بیمار شود.
راه کلی مبارزه با نفس و ترک گناه حاکم ساختن عقل دینی است. البته معنویت و عشق هم در این زمینه موثر است ولی ابتدا باید انسان راه عقل را طی کند و عقلانیت خود را تقویت نماید تا بتواند با عقل قوی نفس خود را مدیریت نماید.
یکی از امور عقلانی این است که ببیند گناه با او چه می کند و چه محرومیتی ایجام می کند. گناه او را از خدا دور می کند و از رزق معنوی محروم می سازد و مانع رشد و کمال معنوی او می شود و راه های ریزی نفحات الهی و فیوضات ربانی را به روی انسان می بندد و این بدترین عارضه ای است که گناه برای او ایجاد می کند.
برای ریشه کن کردن گناهان باید ریشه آنها را شناخت.
بزرگترین ریشه گناهان یکی جهل است و دیگری حب دنیا و لذت های دنیوی.
اگر معصومین گناه نمی کردند به دلیل این بوده است که اولا عالم بودند و ثانیا حب دنیا نداشتند.
بنابراین برای ریشه کنی اولا باید به اطلاعات دینی خود درباره خودشناسی و خدا شناسی و معاد و نقش دین و ایمان در زندگی و هدف زندگی و تاثیر گناه و مسایلی از این قبیل بیافزایید و ثانیا تصمیم جدی برای تزکیه نفس داشته باشید.
در ادامه به این سوال و پاسخ توجه کنید
چرا گناه می کنیم, ریشه تمامى گناهان چیست؟
شما می دانید ترک کلی گناه، خاص افرادی است که به عنایت الهی دارای ملکه عصمت هستند و برای سایرین تنها ملکه عدالت که مرتبه ای پایین تر از عصمت است امکان پذیر است. تازه این صفت نیز از کمالاتی است که در نهایت تلاش اخلاقی و فعالیت خودسازانه قابل حصول است و دست یابی به آن نشان از موفقیت انسان در اصلاح نفس و رسیدن به صفت جامعی دارد که از کمالات نهایی انسان محسوب می شود.
در هر صورت برای گناه نکردن یا پیمودن راهی که به تدریج باعث استحکام صفت عدالت در انسان می شود، چاره ای جز این نیست که ابتدا با ریشه های تمایل انسان به گناه آشنا شویم و سعی کنیم این ریشه ها را در وجود خویش خنثی نماییم.
علت اصلی آلوده شدن به گناه این است که انسان اولا خود را نمیشناسد و به ارزش روح خود واقف نیست و ثانیا تاثیر گناهان بر روح خویش را نمی داند و ثالثا نیاز خود را به داشتن روحی سالم و پاک در آخرت درک نمی کند. بنابراین می توان گفت: علت کلی میل به گناه ناآگاهی و عدم باور عمیق به راهی است که دین برای سعادت انسان ترسیم می کند. دراین راستا گفتنی است: فرایندی که باعث می شود انسان گناه را ترک کند و به انجام عبادات و اعمال نیک دینی و اخلاقی رو بیاورد و آن را با انگیزه فراوان انجام دهد چند چیز است که عبارت اند از:
1- خود را بشناسد و بداند که حقیقت او روح و قلب معنوی او است و نه بدن و جنبه های طبیعی.
2- بداند که تمامی عوامل و عناصر دیدنی و شنیدنی و گفتارها و رفتارهایی که انجام می دهد مانند نهرهایی که به حوض واحدی می ریزند، به قلب انسان وارد می شوند و در آن تاثیر مثبت یا منفی ایجاد می کنند، شخصیت انسان حاصل تاثیر تمامی عوامل تربیتی و محیطی است.
3- تاثیر منفی گناه و همچنین آثار مثبت عمل صالح را در روح و قلب خود مورد مطالعه قرار بدهد و بداند که گناه و معصیت چه مقدار در روح او تاریکی و کدورت ایجاد می کند و به عکس عبادات و اعمال صالح چقدر به او توانایی معنوی و نورانیت می بخشد.
4- نیاز خود در دنیا و آخرت به عمل صالح برخواسته از ایمان را خوب بداند و درک کند که بعد از مرگ همین اعمال نیک یا بد او هستند که تجسم پیدا می کنند و سعادت و شقاوت و لذت و یا رنج او را رقم خواهند زد. اگر این گونه خودشناسی برای انسان پیدا بشود، آنگاه انگیزه بسیار قوی ای برای ترک گناهان و عمل و عبادت خواهد داشت و البته در این صورت خداوند نیز به انسان توفیق عمل خواهد داد.
ریشه یابی گناه:
در این زمینه گفتنی است: خدای متعال در فطرت همگان شناخت نیک و بد را قرار داده و توسط انبیای الهی انسان را از شیطان برحذر داشته است و بسیاری از مومنان نیز به تاثیر منفی شیطان و هوای نفس ایمان دارند، ولی در اثر وجود عواملی نمی توانند آنچنان که باید مقاومت نمایند و دچار لغزش و گناه می شوند.
در مورد ریشه های گناه به صورت خلاصه می توان گفت: گناه و تبعیت از شیطان ریشه در عوامل فراوانی دارد که برخی از این عوامل عبارتند از:
1. ضعف در خداشناسی و سستی در ایمان به خدا وپیامبر و قیامت و عدم رعایت دستورات دینی: به یقین کسی که خدای بزرگ را همواره حاضر و ناظر رفتارهای خودش ببیند و از معاد و قیامت و عدالت الهی هراس دارد، هرگز به خود اجازه نمیدهد، که در محضر او، دست به سوی گناه دراز کند. کسی که قیامت و حسابرسی اخروی را باور دارد،هیچگاه خود را گرفتار شهوترانی و شهوت پرستی نخواهد کرد.
2. ضعف در خودشناسی و نداشتن درک درست از خویشتن و فروکاستن ارزش انسانی خود تا سرحد حیوانات، کسی که به گوهر عظیم و گرانقدر خود واقف باشد و عظمت وجود انسانی را درک کند، هرگز حاضر نیست که وجود خود را با دنباله روی از شهوات و خواهشهای نفسانی تا سرحد حیواناتی چون خوک و خروس پایین اورد.بدون تردید، هیچ یک از کسانی که دنبال شهوترانی و ارضای خواهشهای پست حیوانی خود هستند، تصور درستی از وجود انسانی و فلسفه ی افرینش خویشتن ندارند. به راستی اگر یک دختر جوان، ارزش وجودی خود و هدف از افرینش خویشتن را بداند، ایا هرگز به ذهنش خطور می کند که خود را به شکل یک عروسک در اورده و همچون نمایشگاه سیاری از رنگ و لعاب خود را در معرض نگاههای الوده و مسموم دیگران قرار دهد؟و ایا یک پسر جوان قدر و قیمت انسانی خود را بداند ایا هرگز اجازه چشم چرانی و امثال ان را به خود می دهد؟
3. ضعف در شناخت حقایق امور و عدم شناخت پیامدهای ناگوار دنیوی و اخروی تبعیت از هوای نفس: پیروی از خواهشهای نفسانی، اثار زیانبار روحی و جسمی و اجتماعی فراوانی را در پی دارد که اگر انسان اندکی به انها توجه کند هرگز به دنبال شهوترانی نخواهد رفت. عامل اصلی مشکلات عصبی و بهداشتی و ناامنیهای اجتماعی و جنسی فراوانی که دامن گیر بشریت شده است، همین شهوترانی و عنان گسیختگی عده ای از انسان نمایان است، که البته نخستین قربانی این افزون طلبیها خود انان و خانواده شان هستند. کتاب ایین زندگی(اخلاق کاربردی) نوشته ی احمد حسین شریفی
4. جهل، غفلت و شهوت: کسى که به خدا و فرامین او آگاه نیست یا از روز جزا و کیفر گناه بىخبر است گناه مىکند همین طور کسى که به این امور آگاه است ولى دچار غفلت مىشود. انسان جاهل و غافل، عوامل بازدارنده از گناه را از دست مىدهد و مرتکب گناه مىشود. شهوت عاملى است که گناه را در دل و ذهن انسان زینت مىدهد و موجب فراموشى و غفلت مىگردد. کسى که در اثر شهوت، انگیزهاى قوى براى ارتکاب گناه یافته باشد، معرفت خود به خدا و قیامت و احکام الهى را مزاحم اطفاء شهوت خویش مىیابد و به طور ناخودآگاه آن معرفت را از ذهن خویش دور مىکند و ترجیح مىدهد به آن اندیشه نکند. رفته رفته حالت غفلت بر او عارض مىشود و به کمک توجیهات شیطانى، گناه بودن معاصى را انکار یا فراموش مىکند و رو به گناه مىآورد.
امیرمؤمنان على(ع) فرمودند: لا تکن ممن... ان عرضت له شهوة اسلف المعصیه و سوف التوبه، ان عرفه محنة انفرج عن شرایط الملة؛ (1) از آنان مباش... که چون شهوتى پیش آید گناه را مقدم مىدارد و توبه را به آینده وا مىگذارد و چون رنجى بدو رسد از راه شرع بیرون مىشود. این سخن امام على نشان مىدهد که حداقل برخى از گناهکاران به سبب ناشکیبایى در برابر خواستههاى نفسانى به گناه مبتلا مىشوند و کسى که تاب مقاومت در برابر شهوات راندارد، تاب رنجهاى دیندارى و تبعت از شرع را نیز ندارد.
5. وجود رزایل اخلاقی: رذایل اخلاقى هر یک منشأ گناه یا گناهانى هستند. امام امیرالمؤمنین(ع) فرمودهاند: الحرص و الکبر و الحسد دواع الى التقحم فى الذنوب؛ (2) حرص و خودبینى و حسد، انگیزههایى براى در افتادن به گناهان است. رذائلى از این دست خود ریشه در دنیا پرستى و سوءظن به خدا دارند. کسى که مىخواهد به گناه مبتلا نشود باید با ریشههاى آن مبارزه کند، یعنى ملکات ناپسند را از نفس خود بزداید، و مبارزه با ملکات نفسانى در سایه عقاید صحیح و ایمان حقیقى به خداوند و صفات نیکوى او امکانپذیر است. از سویى نادرستى رابطه معرفتى انسان با خدا منشأ رذایل مىشود و از سوى دیگر رذایل نفسانى موجب گناه مىشود و به رابطه انسان و خدا آسیب مىرساند. این رذایل بزرگترین اثر سوء را بر رابطه انسان با خدا مىگذارند. این تأثیر سوء ناشى از همین رابطه دو سویه است. رذایل نفسانى روابط دیگر انسان را نیز تضعیف مىکنند که درباره آنها سخن خواهیم گفت.
6. کوچک شمردن گناه: یکى از عومل بسیار مهم روى آوردن به گناه کوچک شمردن آن است. کسى که گناهى را کوچک مىشمارد بر انجام آن گناه جرأت مىیابد و به هنگام ارتکاب آن گناه دچار احساس گناه نمىشود. در نتیجه به انجام آن گناه عادت مىکند و هر بار که آن را مرتکب شو، آخرت خویش را تباهتر مىسازد از این روست که سختترین گناه آن است که گناهکار آن را کوچک شمارد: اشد الذنوب ما استهان به صاحبه (3) و بر گناه خرد خود ایمن مباش شاید که تو را بر آن عذاب کنند. کسى که گناهى را کوچک مىشمارد علاوه بر آن که احتمال تکرار آن را افزایش مىدهد، بىدلیل خود را از کیفر آن گناه در امان دانسته است و این با خوف مثبت و سازنده در تنافى است.
7. حب دنیا: رسول اکرم ( ص ) فرموه اند . حُبُّ الدُّنیا رَأس کَلِّ خَطِیئَه دنیا ریشه هر گناه است . شریعت مطلقا کسی را از حصول ثروت منع نکرده است بلکه فقط در فکر ترقی دنیا بودن ودنیا را مقصود با الذات قرار دادن ممنوع است .
برای فرق حب دنیا وکسب دنیا معیاری هست وآن این است که وقتی که مقابله دین و دنیا می آید انسان کدامیک را ترجیح می دهد ؟ اگر دین را پس پشت انداخته دنیا را ترجیح داد معلوم است که این حب ّ دنیا است . مثلا وقت نماز رسید ه ولی دکان باز است و در این موقع مشتری هم زیاد است پس خیال این به طرف نماز نمی رود .
و وقتی که از کارهای دنیا فارغ شد آنوقتیاد نماز می افتد و می گوید بروم نماز بخوانم . ولی اگر بعد از آمدن حکم شریعت تمام کارهای دنیا را رها کرده حکم الله تعالی را بجا آورد پس این حبّ دنیا نیست .
امروزه ما طوری در دنیا ودر حصول دنیا مصروف هستیم که گویا برای همیشه در دنیا ماندگاریم و قناعت پسندی ، زهد وتوکل بدای ما بی معنی شده اند حال انکه رسول اکرم ( ص ) می فرماید . مَالِی وَ لِلدُّنیا ؟ مرا با دنیا چه تعلقی است وفرمود : إِنَّما أَنا کَرَاکِبٌ إَستَظِلَّ تَحتَالشَّجَرَهِ ثُمَّ رَاحَ وَتَرَکَهَا
مثال من مانند مسافری است که برای مدت کوتاهی زیر سایه درختی آرام کرده وبعد آن را رها کرده به راه خود ادامه می دهد .
همین طور می فرماید : کُن فِی الدُّنیا کَأَنَّکَ غَرِیبٌ أَو عَابِرِ سَبِیل، در دنیا مانند مسافر ورهگذر زندگی کن .
8. عادت های مذموم: گاهی برخی عادت ها کار انسان را سخت می کنند و زمینه ساز گناه هستند. چشم چرانی از این عادت ها است. چشم چران کسی است که کنترل چشم خود را ندارد و به هر طرفی خیره می شود و چه بسا نگهداری چشم از اختیار او خارج شده و به صورت عادت در آمده است که ترک آن مشکل به نظر می آید.
چشم چرانی قبل از این که برای دیگران مزاحمت و ناراحتی ایجاد کند، برای خود شخص مضرّ است و موجب آشفتگی، اضطراب، عدم اعتماد به نفس، بی حالی و رخوت نسبت به معنویات، مخصوصاً نماز می گردد. خداوند سبحان زن و مرد را از چشم چرانی نهی نموده است. آن جا که فرموده است:
«قُل للمؤمنینَ یغُضّوا مِن ابصارِهِم... و قُل لِلمُؤمِناتِ یغضُضنَ مِن اَبصارِهنَّ...؛(4) به مردان بگو دیدگان خود را فرو خوابانند و.. . به زنان مؤمنه بگو دیدگان خویش را فرو خوابانند».
کسی که معتاد به چشم چرانی شد، فکر و خیال و قلبش مشغول دیده می شود و روحش آشفته و ذهنش مشوّش میگردد و هنگام عبادت، قوه خیالش با این آشفتگی به پرواز در می آید و به شاخه هایی پرواز می کند که با چشم خود مشاهده کرده است.
می توان گفت: سر چشمه همه گناهان ، یکی از این صفات چهار گانه است ....
یا تشبه به خدا
یا تشبه به شیطان
یا تشبه به حیوانات
و یا تشبه به درندگان است .
بنابراین علل گناهان یکی از این صفات چهار گانه است = یا صفت ربوبیت ، یا صفت شیطانیت ، یا صفت بهیمیت و یا صفت سبعیت .
1- گناهانی که مربوط به صفت ربوبیت و آقایی است مثل تکبر و تفاخر و تجبر و بزرگی و حب مدح و ثناء وحب عزت و بقاء
2- گناهانی که مربوط به صفت شیطانی است مثل ظلم و حسد و حیله گری و خدعه گری و غش و نزاع و جدال و أمر به فساد و منکرات و بدعتها و گمراهی ها .
3- گناهانی که مربوط به صفت بهیمیت و حیوانیت است مثل زنا و لواط و سرقت و حرامخواری و حرص و مانند اینها .
4- گناهانی که مربوط به صفت سبعیت و درندگی است مثل قتل و غضب و مانند اینها .
اینها ریشه گناهان و منبع آنها است که بعضی از آنها مربوط به قلب میشود و برخی مربوط به اعضاء و جوارح و عمده گناهان مربوط به زبان و گوش و چشم و دست و پاها است .
بویژه زبان که در روایات اهلبیت (ع) بسیار نکوهش شده است .
پیغمبر اکرم فرمود :کسی که دوری بجوید از شر ، قبقبش و ذبذبش و لقلقش ، از آتش جهنم به دور است .
قبقب یعنی شکم ، ذبذب یعنی فرج، لقلق یعنی زبان . امام سجاد میفرماید : زبان بنی آدم هر روز صبح به بقیه أعضاء و جوارح میگوید چگونه صبح کردید ؟ در جواب میگویند ما خوب هستیم اگر تو ما را رها کنی و میگویند بترس از خدا درباره ما ، و او را قسم میدهند و میگویند ثواب . عقاب ما بستگی به تو دارد .
دستور العمل کلی ترک گناه و زمینه های آن:
1- ترک زمینه گناه؛ این خود زیرمجموعهاى دارد که مهمترین آن عبارت از است:
کنترل چشم: دقیقا باید مواظب چشم خود بود که مبادا به نامحرم و کلاً هر آنچه که شهوتانگیز است، نگاه شود. امام صادق(ع) فرمود: نظر دوختن تیرى مسموم از تیرهاى ابلیس است و چه بسا نگاهى که حسرت درازمدتى را در دل به ارث بگذارد» تا حد امکان انسان از حضور در مجالس مختلط یا برخورد با نامحرم پرهیز نماید.
کنترل گوش؛ باید از شنیدنىهایى که ممکن است به حرام منجر شوند و زمینهساز حرام هستند پرهیز شود. مانند موسیقى حرام، صداى شهوتانگیز نامحرم و ترک مصاحبت با دوستان ناباب.
2- ترک فکر گناه؛ ترک زمینه گناه سهم به سزایى در ترک فکر گناه دارد ازاینرو هر چه بیشتر و دقیقتر زمینه گناه ترک شود فکر گناه کمتر به سراغ انسان مىآید. این فکر گناه است که شوق در انسان ایجاد مىنماید و بعد از شوق ارادهى عمل سپس خود گناه محقق مىشود، مسلما تا اراده و شوق و میل نسبت به کارى نباشد انسان مرتکب آن کار نمىگردد.
سعی نمایید فکر گناه را به یاد خدای تبدیل نمایید، زیرا یاد خدا عامل گناه زدایی از ذهن، ضمیر و عمل انسان خواهد شد و جدیت و موفقیت در این امر پیروزی بزرگی برای انسان است. یاد خدا در واقع دفع دشمن شیطان و نفس از همان خاکریز اول است . قرآن مجید در وصف پارسایان می فرماید: پرهیزگاران چون گرفتار وسوسه شیطان شوند هماندم متذکر (یاد خدا) شده و بصیرت یابند.
3- اشتغال به برنامه شبانهروزى؛ حتما باید شبانهروز خود را با برنامهریزى صحیح و متناسب وضع روحى و جسمى خود پر کنید و هیچ ساعت بیکارى نداشته باشید تا نفس شما را مشغول کند. در اوقات بیکارى وسوسههاى نفس و شیطان به سراغ انسان مىآید و او را به فکر گناه و سپس به خود گناه مىکشاند امیرالمؤمنین على(ع) فرمود: براستى و حقیقت که این نفس (انسانى) پیوسته و مرتب به بدى امر مىکند در نتیجه هر کس آن را به خود واگذارد (و به کارى نگمارد) نفس او را به سمت گناهان مىکشاند».
4- روزه گرفتن؛ روزه گرفتن قواى حیوانى و شهوانى انسان را تضعیف مىکند اگر قواى شهوانى ضعیف گشت قهرا فکر گناه هم کمرنگ مىشود. امام جعفر صادق (ع) فرمودند: هرگاه شکم پر شود طغیان مىکند. 10 مفهومش این است اگر شکم بر نشود طغیان نمىکند و بهترین قسم جوع و گرسنگى همان روزه گرفتن است.
تذکر این نکته بسیار ضرورى است که اولاً: روزه نباید براى بدن ضررى داشته باشد وگرنه شرعا حرام است. ثانیا: براى کارهاى روزمره مخل نباشد. ثالثا: اگر نه مضر بود ونه مخل فقط روزهاى دوشنبه و پنجشنبه باشد نه بیشتر، ولى در هر صورت اگر براى روزه گرفتن عذرى است مورد بعدى یعنى ورزش دو برابر شود.
5- ورزش؛ هر روز ورزش لازم است البته آن ورزشهایى باشد که براى بدن ضررى ندارد مثل نرم دویدن و نرم طناب زدن و انجام حرکتهاى کششى و اگر براى روزه گرفتن عذرى هست زمان ورزشى دوبرابر شود مثلاً از بیست دقیقه به چهل دقیقه افزایش یابد.
6- یاد مرگ و قیامت؛ یاد مرگ دل را از تعلق به شهوات جدا مىسازد و انسان را از گناه و فکر گناه باز مىدارد آنچه که بسیار مهم است این است که اولاً این فکر هر روز و مستدام باشد اگر شبانهروزى نیمساعت باشد کافى است ثانیا در مکان خلوتى باشد مخصوصا اگر آن مکان خلوت خود محیط قبرستان باشد به هر گونه که این فکر در مرگ با جان عجین شود و باور دل گردد بسیار مطلوب است مثلاً یکى از کیفیتهاى فکر در مرگ را یکى از بزرگان چنین مىفرمود: تمام خاطرات تلخ و شیرین گذشته را در حد امکان مثل یک فیلم از ذهن بگذراند و به خود بباوراند که همه اینها گذشت و چند روز باقى مانده عمر هم مىگذرد لحظات جان دادن، وقتى که خویشان و نزدیکان را رها مىسازد و از تمام تلخ و شیرینىها وداع مىکند و... همه و همه را به خوبى تأمل کند تا دل بلرزند و چشم بگرید.
امیرالمؤمنین على(ع) فرمود: یاد کنید (مرگ را) درهم کوبنده لذات را و تیره و تلخ کننده شهوات را و دعوت کننده جدایىها را». سخن آخر این است که این دستورات وقتى نتیجه مىبخشد که هر چه دقیقتر به آن عمل شود زمان نتیجه آن بستگى به شرایط و خصوصیات افراد دارد. در زمینه یاد مرگ مطالعه کتاب سیاحت غرب و فیلم آن بسیار تاثیر گذار است.
7- استفاده درست و مطلوب از اوقات فراغت.
8- بر خورداری از روابط سالم انسانی.
9- پرورش تقوا و معنویت در وجود خویش.
نکته پایانی: هر گناهی راهکار خاص خود را دارد لذا لازم است که با رعایت تمام نکات ریز و دقیق و کلی ترک گناه، ابتدا با به شکل کلی زمینه های ترک گناهان و معاصی را از بین ببرید و در مرحله بعد هر گناه را به طور مجزا و جدا شناخته و با شناخت راه مبارزه و ترک آن گناه، برای رهایی و دوری از معصیت برنامه ریزی کرده و تلاش کنید
---------
1 -نهجالبلاغه، کلمات قصار، 150.
2 -نهجالبلاغه، کلمات قصار، 371.
3 - همان، کلمات قصار، 348.
4- نور (24)، آیه 30 و 31.
در این زمینه ر.ک:
1-گناه شناسی/ محسن قرائتی.
2-گناهان کبیره/ شهید دستغیب.
3- شهید دستغیب، قیامت و قرآن (تفسیر سوره طور).
عناوین یادداشتهای وبلاگ
دسته بندی موضوعی
دوستان