همانطور که خودتان می دانید اساسا کسالت یا تنبلی یکی از آسیب های اخلاقی و انسانی است که کوتاهی و ضعف همت از آثار و نتایج آن به شمار می رود. افراد تنبل واهمال کار که در واقع دچار یک آسیب روانی شده اند و به عادت ناپسند تعلل ورزیدن، سبک گرفتن و سهل انگاری در کارها و وظایف محوله خو کرده اند، معمولا از همت پایینی برخوردارند. این عادت که در نزد بیشتر مردم رایج است، یکی از آسیب های روانی محسوب می شود و بنا بر آماری که برخی از روان شناسان در این زمینه ارائه کرده اند 95 درصد مردم به نوعی به این مشکل مبتلا هستند (آلبرت آلیس و ویلیام جیمز، روان شناسی اهمال کاری، محمد علی فرجاد، تهران، مؤسسه امید، 1375، ص 9).
در آموزه های دینی ما نیز به مسأله تنبلی و اهمال کاری توجه خاصی شده است. امام باقر(ع) می فرماید: تنبلی و بی حالی به دنیا و آخرت شما ضرر می زند (بحار، ج 78، ص 180)و نیز در حدیث دیگر می فرماید: من از کسی که در کارهای دنیا تنبلی می کند، بدم می آید زیرا کسی که نسبت به کارهای دنیا تنبل باشد، نسبت به کارهای آخرت تنبل تر خواهد بود (فروع کافی، ج 5، ص 85). در حدیث دیگری امام علی(ع) می فرماید: هر کس سستی و اهمال کاری را پیشه خود کند وظایفی که بر عهده اش گذاشته شده ضایع می شود (بحار، ج 73، ص 160).
تنبلی و سستی در کارها آنچنان نکوهیده و زشت است که در دعاهای زیادی که از معصومین(ع) رسیده درمان آن از خداوند خواسته شده و از ما خواسته شده تا از شر آن به خدا پناهنده شویم (میزان الحکمه، ج 8، ص 396، باب 3491).
اما برای درمان این مشکل لازم است علل و ریشه های آن را بررسی کنیم؛ زیرا اگر بتوانیم ریشه مشکل را بیابیم درمان آن آسان خواهد شد. روان شناسان عوامل زیادی برای این آسیب روانی ذکر کرده اند که دردو دسته کلی قرار دارد:
الف) آسیب ها و ناهنجاری هایی که مربوط به درون شخص است مانند: خودکم بینی، توقع بیش از حد از خود، پایین بودن سطح تحمل، کمال طلبی وسواس گونه، اشتیاق به لذت جویی کوتاه مدت، فقدان قاطعیت و عدم اعتماد به نفس.
ب) آسیب هایی که در ارتباط با دیگر اشخاص و یا محیط اطراف فرد خود را نشان می دهد مانند نارضایتی از وضع موجود، عدم تسلط بر کار، نگرش منفی به کار، نگرش غیر واقع بینانه از دیگران، احساس عدم مسؤولیت در برابر دیگران، لجبازی با دیگران، اهمال کاری و پرخاشگری انفعالی و برچسب زدن به این و آن (دکتر مرتضی آقا تهرانی، مجله معرفت، ش 64 ، ص 40).
عوامل فوق کما بیش در افراد اهمال کار و تنبل به چشم می خورد که افراد باید به تدریج سعی در رفع آنها نمایند. ما در اینجا با توجه به این عوامل به بعضی از راهکارهای نظری و عملی برای درمان تنبلی اشاره می کنیم :
1- قدرشناسی از فرصت های به دست آمده: گاهی افراد اگر گذر زمان و فرصت های پیش آمده را درک نکنند و به ارزش بی بدیل وقت توجه نکنند، به راحتی آن را از دست می دهند. به طور مثال کسب علم و دانش و بالا رفتن از نردبان ترقی همیشه برای انسان میسر نمی شود. پس اگر شخصی فرصت آن را پیدا کند ولی به اهمیت و ارزش واقعی آن واقف نباشد، ممکن است آن را با تنبلی و بی حالی به راحتی از دست بدهد و زمانی حسرت آن را بخورد که هیچ سودی نداشته باشد که فرمودند: ضایع کردن فرصت ها نتیجه ای جز غصه ندارد(بحار، ج 71، ص 217). مسلما فهم و درک ارزش وقت و فرصت های به دست آمده، افراد را از تنبلی و اهمال کاری باز می دارد.
2- تلاش در ایجاد انگیزه: بسیاری از موارد تنبلی و اهمال کاری به خاطر نداشتن انگیزه کافی است و همین مسأله باعث بی حالی و تنبلی شخص در انجام کارها و وظایف محوله می شود. اگر انگیزه کافی در ما وجود نداشته باشد در انجام وظایف واجب هم سستی می کنیم. بنابراین بر ما لازم است با توجه به نتایج و ثمراتی که ازانجام کارهایمان به دست می آوریم در خود ایجاد انگیزه کنیم، به طور مثال در آموزه های دینی نکات جالبی برای ایجاد انگیزه در افراد نسبت به انجام وظایف شرعی بیان شده است. مثلا در روایتی آمده است که شما خود را در دنیا مانند غریقی بدانید که برای نجات خود تلاش می کند (بحار، ج 90، ص 307). یقینا کسی که دنیا را چون دریایی پرتلاطم می بیند و ساحل نجات را ایمان به خدا و انجام دستورات دینی می داند، هرگز تنبلی و سستی در کارش پیدا نمی شود.
3- تعیین وقت معین برای هر کار: افراد باید برای هر کاری قبل از انجام آن وقت معینی در نظر بگیرند تا در آن وقت و فاصله زمانی کار انجام شود. اگر وقت هر کاری از قبل مشخص نشود، ممکن است انسان در انجام آن امروز و فردا کند. مثلا یک کشاورز اگر نداند زمان کاشت، داشت و برداشت محصول محدود است، یا به آن بی توجه باشد، هرگز نمی تواند محصول خوبی به دست آورد.
4- تعیین دقیق تاریخ تحویل: برای انجام هر کاری لازم است شخص با توجه به امکانات خود تاریخ دقیق پایان کار را مشخص کند.
5- استفاده از فن جزء جزء کردن: کار خود را به بخش های کوچکتر تقسیم کنید تا بتوانید بر آن مسلط شده و از عهده انجامش برآیید. به عنوان مثال، هر پنج صفحه مقاله خود را بخشی به حساب آورده و پس از انجام هر بخش، پاداشی مناسب برای خود در نظر بگیرید سپس به انجام مسایل بخش ها بپردازید.
6- اولویت بندی کارها: اشخاص برای خود وظایف گوناگونی را در نظر می گیرند. هر کس باید بتواند کارهای با اهمیت تر را با اولویت اول ا نجام دهد. این تقسیم بندی شما را مقید خواهد کرد تا به کاری که فوریت بیشتری دارد بیندیشید در این مورد اگر به طور جدی در انجام آن تسریع نکنید، اهمال کاری شما در سایر امور نیز تأثیر خواهد گذاشت.
7- اقدام به کار در حد توان: گاه انسان به کاری مبادرت می کند که از حد توان و طاقت او به مراتب فراتر است. در اینجا شخص با انتخاب غلط، زمینه اهمال کاری خود را فراهم ساخته است. بنابراین هر کس اول باید توان خویش را در انجام کارها درست برآورد کند و سپس کاری در خور و مناسب با توانش بپذیرد.
8- تغییر محیط: گاهی تنبلی و اهمال کاری به خاطر شرایط محیطی خاصی است که فرد در آن قرار گرفته است. تغییر و تحول در این شرایط می تواند تنبلی و بی حالی را از افراد دور کند.
9- استفاده از عهد و پیمان: گاهی لازم است برای درمان تنبلی با خود عهد ببندیم که در انجام آن کار کوتاهی نکنیم و در صورت شکستن عهد و پیمان برای خود تنبیهی در نظر بگیریم. در علم اخلاق این شیوه را مشارطه گویند که شخص برای اصلاح نفس خویش هر سحرگاه با خود شرط و قراردادی مجدد می بندد تا که به سوی کمال سیر کند. در گفتاری حکیمانه از امام امیرالمؤمنین علیه ا لسلام در آثار پیمان آمده است: با نماز پیمان وفا ببند تا این که بر آن مواظبت کنی(نهج البلاغه، خطبه 199، ص 418).
10- هر یک از راهکارهای فوق را نوشته و خود را به انجام آن مقید سازید و به هر بار عمل امتیاز و به هر بار تخلف نیز کارت قرمز دهید بعد ببینید طی یک روز امتیازها بیشتر است یا کارتها سعی کنید روز به روز به تعداد امتیازها بیافزایید.