منیت همان خود خواهی به معنای خود پرستی، خود پسندی، خود بینی، است و به کسی که از خود راضی، خود بین وخود پرست باشد «خود خواه» می گویند. در متون اسلامی و اخلاقی از این صفت ناپسند بیشتر با عبارت هایی مانند عُجب،کبر و تکبر،وغرور یاد شده است، اگر چه تفاوت های ظریفی بین آن ها وجود دارد، ولی ریشه همه آن ها «حب ذات »یا حب نفس است.
ریشه خود خواهی، غرور و خودبینی، جهل و نا آگاهی از توانایی ها و استعداد های خویشتن خویش، عدم شناخت و آگاهی لازم از خداوند است؛ زیرا اگر به این نکته توجه شود که انسان یک موجود ممکن و ضعیفی است که از خودش چیزی ندارد و آن قدر ضعیف است که در قرآن هیچ موجودی با صفت ضعف یاد نشده مگر انسان: خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعیفا(1) هر گز آلوده به خود خواهی نمی شود. مثلا اگر انسان از این حقیقت آگاهی داشته باشد که اساس و خمیر مایه ی آفرینش او از مادّه ای پست و کم ارزش بوده است، دچار غرور و خود پسندی و خود خواهی که ریشه ی بسیاری از صفت های زشت و گناهان است، نمی شود.
از طرف دیگر اگر عظمت پروردگار عالم و این که هر چه هست، از اوست، روشن شود، دیگر جایی برای غرور و عجب باقی نمیماند؛ چون میفهمد که اگر علمی و دانشی دارد، از اوست و ابزار درک و فهم آن علم را خدا داده است. اگر قدرتی دارد، از اوست. اگر عبادت و نیایشی میکند، به توفیق اوست و... نیز اگر بداند که خداوند با اندک اشارهای میتواند همه سرمایهها و قدرتها را از انسان سلب کند و بگیرد، همیشه خودش را بدهکار او میبیند و عجب و غرور را از وجود خویش دور میکند. البته رسیدن به این مرحله از معرفت، کار سادهای نیست و مجاهده با نفس لازم دارد. دقت در آیات قرآن، سرنوشت انسانهای مغرور، (چون شیطان، قارون، فرعونها و...) نیز دقت در روایات و تاریخ اسلام، کمک خوبی برای شناخت راه درست و مبارزه با این صفت رذیله است. چون علت عُجب، جهل است. درمان آن نیز جز علم نیست، پس در هر نعمتی بایستی به دهنده نعمت و منبع آن توجه داشت تا موجب عجب وخود خواهی نگردد.
طلبگی یعنی یک شخصیت جامع، یک شخصیت همراه با ایمان، یک شخصیت خود ساخته، یک شخصیت پا روی نفس گذاشته. بشریت یک حسی دارد که این حس همان من (و منیّت) است. در هر کاری که دقت کنیم، می بینیم اول منیت، خودش را نشان می دهد. شخصی که احترام گذاشته به من و منیت، وقتی کمی لطمه بخورد از طرف دیگران، آن طرف را می کوبد.
در همه دنیا میزان برای نمره دادن، همین من و منیت است، ولی این در قواعد جنگل بُرد دارد و خوب است، اگر حیوانات این حالت را داشته باشند طوری نیست، ولی در انسان ها نباید این جوری باشد. بد نیست که قرآن را با نگاهِ من و منیت ببینیم. قرآن یک نفر را بزرگ کفر معرفی کرده و خیلی از او به بدی نام کرده، که او همان صاحب من و منیت است، یعنی فرعون، فرعون تمام حرفش همین بود، می گفتانا ربکم الاعلی فرعون خودش را مقابل حق تعالی قرار داد و این بدترین اسطوره باطل است که به درد شیطان می خورد و خداوند این رقم انا را قبول ندارد. در مقابل این راهِ فرعون، مسیر انبیاء است و همان راهی که ان شا الله ما می خواهیم برویم. این مسیر، مسیر تهذیبی است که انا در وجود خودشان را با حساب و کتاب و قواعد می کوبند، یعنی همه کارهایشان برای تقویت انا نیست. قرآن انبیاء را اینجوری معرفی می کند، در نماز و در تشهد (که دائم می خوانیم) می گوید: «اَشهَدُ اَنِّ مُحَمَداً عَبدُهُ وَ رَسُولُه» پیغمبر ما که بهترین پیغمبران است و بالاترین پیغمبرها و انبیاء است، او را به عبودیت تعریف می کند و تمجید می کند، نه به انا.
برخی از راههای درمان این رذیله عبارت است از:
1. تقویت خود شناسی و خداشناسی:
از آن جا که عجب و خودخواهی غالبا ناشی از نادانی خویشتن و قدر و جایگاه انسان در پیشگاه خدا است، نخستین گام درمان این بیماری اخلاقی شناخت خویشتتن و آشنایی با پروردگار است. چنانچه انسان پروردگار خود را بشناسد و بداند که عظمت و جلال و عزت تنها از اوست و آدمی و تمامی عبادت او در مقابل او حقیر و ناچیز است،دیگربه برخی رفتارها و کارهای خود افتخار نمیکند و خود را حقیر میشمارد.(2)
2- تقویت ایمان به خدا و معاد از راه عمل.
3- آگاهی از پیامدهای عجب و خود خواهی: چنانچه انسان از اثرات بد عجب یا هر رذیله اخلاقی آگاه باشد، از آن دست خواهد کشید. برخی از آفتهای خودبینی وخود خواهی عبارت است از: کبر، فراموشی گناهان، خودستایی، بازماندن از مشورت با دیگران و بهره بردن از خرد جمعی یا خودمحوری و یکدندگی، توقف از کمال، باطل شدن عبادت، ندامت و پشیمانی و...
4- آگاهی از تأثیر اعمال در یک دیگر:
از نظر شریعت اسلام اعمال ما به تنهایی ملاحظه نمیشود، بلکه همه با هم دیگر ملاحظه میشود. برای مثال، قبولی نماز مشروط به انواع شرایط است. هر یک از اعمال عبادی ما هزاران آفت دارد. اگر هر کسی به این امر آشنا باشد، هیچ موقع به عبادت خود نمینازد، چه بسا یک عبادت خوب از نظر ما، با یک غیبت یا خطای دیگری از بین برود.
5- گوش سپردن به موعظههای افراد وارسته:
تا انسان از خواب غفلت بیدار نشود، غیر ممکن است از صفات رذیله وگناهان دور گردد، چنان که درمناجات می خوانیم: الهی لم یکن لی حول فانتقل به عن معصیتک الا فی وقت ایقظتنی لمحبتک؛(3) خدای من! توان و قدرتی که با تکیه برآن بتوانم از گناه و معصیت دور گردم، در اختیار ندارم، مگر آن که مرا به محبت و لطف خود از خواب غفلت بیدار گردانی.
6- مبارزه با مظاهر خود خواهی:
اسلام با صفاتی از قبیل حسد،خود نمایی،جاه طلبی، کینه توزی، خود برتر بینی و... به شدت مبارزه می کند. از طرف دیگر، صفاتی چون خیر خواهی، فروتنی، عفو،گذشت را که در نقطه ی مقابل صفات خود خواهی قرار دارند،مورد تأکید قرار می دهد.و برای توضیح بیشتر می توانید به کتاب نقطه های اغاز در اخلاق عملی نوشته آیت الله مهدوی کنی مراجعه بفرمایید.
پی نوشتها:
1.نساء (4) آیه28.
2. آیت ا... ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج1،ص169، مدرسه الامام علی بن ابیطالب(ع)، چاپ دوم، سال1379.
3.شیخ عباس قمی(ره)، مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.
عناوین یادداشتهای وبلاگ
دسته بندی موضوعی
دوستان