غرور یا خودفریفتگی به این معنا است که انسان به آنچه دارد از کمالات و امکانات بسنده کند و خویش را کامل و رسیده بداند و از حرکت برای یافتن و دانستن و بکاربستن باز ماند و دچار سکون شود.
غرور به معنی فریفتگی به داشته ها و جذابیت های غیر حقیقی و علائق دنیوی است که باعث می شود انسان از یاد خدا غافل شود و معنویت و سرمایه های حقیقی سعادت خود را فراموش نماید و در نتیجه آن به انواع بیماری اخلاقی و روانی مانند عجب, تکبر, خودخواهی و مانند آن مبتلا گردد
این واژه به طور وسیعى در کلمات عرب مخصوصا در آیات قرآن مجید و روایات اسلامى به کار رفته و در گفتگوهاى روزمره فارسى زبانان نیز کم و بیش در همان معانى اصلى یا لوازم آن به کار مىرود.
«راغب» در کتاب «مفردات» واژه «غرور» (به فتح غین که معنى وصفى دارد) را به معنى هر چیزى که انسان را مىفریبد و در غفلت فرومىبرد خواه مال و مقام باشد یا شهوت و شیطان تفسیر مىکند.
در «صحاح اللغة»«غرور» به معنى امورى که انسان را غافل مىسازد و مىفریبد (خواه مال و ثروت باشد یا جاه و مقام یا علم و دانش و غیر آن) تفسیر شده است.
بعضى از ارباب لغت - به گفته «طریحى» در «مجمع البحرین» گفتهاند: «غرور فریفتگی به چیزى است که ظاهری جالب, و دوست داشتنى دارد, ولى باطنش ناخوشایند و مجهول و تاریک است».
در کتاب «التحقیق فى کلمات قرآن الکریم» بعد از نقل کلمات ارباب لغت چنین آمده است: «ریشه اصلى این واژه به معنى حصول غفلت به سبب تاثیر چیز دیگرى در انسان است و از لوازم و آثار آن جهل و فریب و نیرنگ و نقصان و شکست و... مىباشد».
در «المحجة البیضاء فى تهذیب الاحیاء» که از بهترین کتب اخلاق محسوب مىشود و تکمیل و تهذیبى استبراى «احیاء العلوم» «غزالى» چنین مىخوانیم: «غرور عبارت است از دلخوش بودن به چیزى که موافق هواى نفس و تمایل طبع انسانى است و ناشى از اشتباه انسان یا فریب شیطان است و هر کس گمان کند آدم خوبى است(و نقطه ضعفى ندارد) خواه از نظر مادى یا معنوى باشد و این اعتقاد از پندار باطلى سرچشمه بگیرد آدم مغرورى است و غالب مردم خود را آدم خوبى مىدانند در حالى که در اشتباهند بنابراین اکثر مردم مغرورند، هر چند شکل غرور آنها و درجه آن متفاوت است». (محجه البیضاء, جلد6، صفحه293)
در تفسیر نمونه در معنى این واژه چنین آمده است: «غرور» بر وزن(جسور) صیغه مبالغه به معنى موجود فوق العاده فریبنده است و شیطان را از این رو «غرور» مىگویند که انسان را با وسوسههاى خود فریب مىدهد و غافل مىسازد و در حقیقتبیان مصداق واضح آن است وگرنه هر انسان یا کتاب فریبنده، هر مقام وسوسهگر و هر موجودى که انسان را گمراه سازد در مفهوم وسیع «غرور» داخل است.
امام علی (علیه السلام ) در نکوهش فریفتگی و غفلت می فرمایند : طوبی لمن لم تقتله قاتلات الغرور خوشا به حال کسی که فریبهای کشنده او را نکشته باشد . و نیز می فرمایند سکر الغفلة و الغرور ابعد افاقة من سکر الخمور مستی غفلت و فریب , دیرتر از مستی مسکرات زایل می شود . حضرت در حدیثی دیگر می فرمایند : در غفلت و فریب خوردگی آدمی همین بس که به هر آنچه نفس در نظرش بیاراید اعتماد کند .
خداوند سبحان در باره ی مغرور شدن به خدا و طمع بیهوده بستن به او می فرماید : یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم الذی خلقک فسواک فعدلک فی ای صورة ما شاء رکبک ای انسان چه چیز تو را به پروردگار کریمت مغرور ( و دلیر ) کرده است . آن که تو را آفرید و اعضایت تمام گردانید و اعتدالت بخشید . و به هر صورتی که خواست تو را ترکیب داد . امام علی ( علیه السلام ) می فرمایند : پافشاری کردن بنده در معصیت و آرزوی آمرزش داشتن از خدا , مغرور شدن به خداست . در روایتی دیگر امام در خصوص فریب دنیا را خوردن می فرمایند : از فریب دنیا بپرهیزید ؛ زیرا دنیا هر خوبی و نعمتی که فریبکارانه به انسان دهد , همواره پس می گیرد و کسی را که به دنیا دل بندد و در آن جا خوش کند , کوچ دهد . و نیز در نهی از فریب نفس را خوردن می فرمایند : هر که فریب نفس خود را بخورد نفسش او را به دست هلاکتها سپارد .
خداوند منان در باره ی چیزهایی که نباید فریفته ی آن شد می فرماید : لا یغرنک تقلب الذین کفرو فی البلاد متاع قلیل ثم ماواهم جهنم و بئس المهاد (آل عمران /196 , 197 ) جولان کافران در شهرها تو را نفریبد . این برخورداری اندک است . پس از آن جایگاهشان جهنم است و جهنم بد آرامگاهی است . پیامبر خدا ( صلی الله علیه و اله ) میفرمایند : گناه کردن مردم تو را از گناهت غافل نکند و نعمتهای مردم تو را از نعمتهایی که خداوند ارزانیت داشته است دچار غفلت نسازد و مردم را از رحمت خدای عز و جل که تو خود بدان امید بسته ای , نومید مگردان .
شایسته است انسان واقع بین باشد و درباره خویش به انصاف قضاوت کند؛ یعنى، نه شایسته است که انسان خود را کمتر از آنچه هست بداند و نه زیبنده است که خود را بیش از آنچه هست، تلقى کند. هر دو آفت بوده و براى سرنوشت انسان مضر خواهد بود. به خصوص توجه داشته باشید که غرور، انسان را از اهداف عالى باز مىدارد. علت آن روشن است؛ چون انسان مغرور، به خودش اجازه مشورت و استفاده از نظرات و دیدگاههاى دوستان، اساتید و بزرگترها را نمىدهد و همین امر کافى است که او را از بسیارى از ارزشها عقب بیندازد. انسان مغرور، پیوسته نظر خود را بر دیگران ترجیح داده و استبداد رأى پیدا مىکند و در نتیجه از واقعبینى و حقیقتیابى به دور خواهد ماند. نکته دیگر این که مردم از افراد مغرور، متنفر و بیزارند؛ هم چنان که خود شما نیز از افراد مغرور خوشتان نمىآید.
درمان واقعی غرور این است که انسان با یک نگاه توحیدی تمام هستی و آنچه دارد را از خدای متعال بداند و خود را در مقابل خدای متعال چیزی به حساب نیاورد و کمالی را به خود نسبت ندهد و بداند که اگر خداوند بخواهد تمام آنچه را که به بنده خود داده باز خواهد ستاند و ما در برابر قدرت او هیچ توانی برای استقامت نداریم و هیچیم.
بهترین کتابی که تمام صفات و رزایل را از انسان می زداید و به انسان این نگاه را آموزش می دهد, قرآن کریم است. کتاب های اخلاقی نیز در این زمینه موثر هستند.
غرور بمعنای مثبت ( عزت نفس )
عزت نفس از دیدگاه اخلاق و روایات اسلامی بدین معنا است که انسان آنقدر خودش را عزیز و بزرگ انگارد که حاضر نشود تن به پستی گناه و افعال و رفتار مغایر با شان انسان و ایمان بدهد. عزت نفس، یعنی , آن که آدمی شرافت و ارزش خود را بشناسد تا در برابر حوادث و در شرایط مختلف خود را حفظ کند. اگر دیوانه ای الماسی گران قدر در دست داشته باشد آن را به مفت از دست خواهد داد ولی شخص خردمند آن را حفظ خواهد کرد و جز به بهای واقعی , آن را نخواهد فروخت . آدمی اگر قدر خود را بداند آن را ارزان نخواهد فروخت . به قول سعدی :
تو به قیمت ورای دو جهانی | چه کنم قدر خود نمی دانی |
نیکو نهاد باش که پاکیزه پیکری |
چندت نیاز و آز دوانبد به بر و بحر | دریاب وقت خویش که دریای گوهری |
گر کیمیای دولت جاویدت آرزوست | بشناس قدر خویش که گوگرد احمری |
ای مرغ پای بسته به دام هوای نفس | کی بر هوای عالم روحانیان پری ؟ |
عناوین یادداشتهای وبلاگ
دسته بندی موضوعی
دوستان