سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غرور چیست؟ آیا غرور صفت خوبی است یا بد؟ غرور در انسان چگونه باید باشد؟

غرور یا خودفریفتگی به این معنا است که انسان به آنچه دارد از کمالات و امکانات بسنده کند و خویش را کامل و رسیده بداند و از حرکت برای یافتن و دانستن و بکاربستن باز ماند و دچار سکون شود.
غرور به معنی فریفتگی به داشته ها و جذابیت های غیر حقیقی و علائق دنیوی است که باعث می شود انسان از یاد خدا غافل شود و معنویت و سرمایه های حقیقی سعادت خود را فراموش نماید و در نتیجه آن به انواع بیماری اخلاقی و روانی مانند عجب, تکبر, خودخواهی و مانند آن مبتلا گردد
این واژه به طور وسیعى در کلمات عرب مخصوصا در آیات قرآن مجید و روایات اسلامى به کار رفته و در گفتگوهاى روزمره فارسى زبانان نیز کم و بیش در همان معانى اصلى یا لوازم آن به کار مى‏رود.
«راغب‏» در کتاب «مفردات‏» واژه «غرور» (به فتح غین که معنى وصفى دارد) را به معنى هر چیزى که انسان را مى‏فریبد و در غفلت فرومى‏برد خواه مال و مقام باشد یا شهوت و شیطان تفسیر مى‏کند.
در «صحاح اللغة‏»«غرور» به معنى امورى که انسان را غافل مى‏سازد و مى‏فریبد (خواه مال و ثروت باشد یا جاه و مقام یا علم و دانش و غیر آن) تفسیر شده است.
بعضى از ارباب لغت - به گفته «طریحى‏» در «مجمع البحرین‏» گفته‏اند: «غرور فریفتگی به چیزى است که ظاهری جالب, و دوست داشتنى دارد, ولى باطنش ناخوشایند و مجهول و تاریک است‏».
در کتاب «التحقیق فى کلمات قرآن الکریم‏» بعد از نقل کلمات ارباب لغت چنین آمده است: «ریشه اصلى این واژه به معنى حصول غفلت ‏به سبب تاثیر چیز دیگرى در انسان است و از لوازم و آثار آن جهل و فریب و نیرنگ و نقصان و شکست و... مى‏باشد».
در «المحجة البیضاء فى تهذیب الاحیاء» که از بهترین کتب اخلاق محسوب مى‏شود و تکمیل و تهذیبى است‏براى «احیاء العلوم‏» «غزالى‏» چنین مى‏خوانیم: «غرور عبارت است از دلخوش بودن به چیزى که موافق هواى نفس و تمایل طبع انسانى است و ناشى از اشتباه انسان یا فریب شیطان است و هر کس گمان کند آدم خوبى است(و نقطه ضعفى ندارد) خواه از نظر مادى یا معنوى باشد و این اعتقاد از پندار باطلى سرچشمه بگیرد آدم مغرورى است و غالب مردم خود را آدم خوبى مى‏دانند در حالى که در اشتباهند بنابراین اکثر مردم مغرورند، هر چند شکل غرور آنها و درجه آن متفاوت است‏». (محجه البیضاء, جلد6، صفحه‏293)
در تفسیر نمونه در معنى این واژه چنین آمده است: «غرور» بر وزن(جسور) صیغه مبالغه به معنى موجود فوق العاده فریبنده است و شیطان را از این رو «غرور» مى‏گویند که انسان را با وسوسه‏هاى خود فریب مى‏دهد و غافل مى‏سازد و در حقیقت‏بیان مصداق واضح آن است وگرنه هر انسان یا کتاب فریبنده، هر مقام وسوسه‏گر و هر موجودى که انسان را گمراه سازد در مفهوم وسیع «غرور» داخل است.
امام علی (علیه السلام ) در نکوهش فریفتگی و غفلت می فرمایند : طوبی لمن لم تقتله قاتلات الغرور خوشا به حال کسی که فریبهای کشنده او را نکشته باشد . و نیز می فرمایند سکر الغفلة و الغرور ابعد افاقة من سکر الخمور مستی غفلت و فریب , دیرتر از مستی مسکرات زایل می شود . حضرت در حدیثی دیگر می فرمایند : در غفلت و فریب خوردگی آدمی همین بس که به هر آنچه نفس در نظرش بیاراید اعتماد کند .
خداوند سبحان در باره ی مغرور شدن به خدا و طمع بیهوده بستن به او می فرماید : یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم الذی خلقک فسواک فعدلک فی ای صورة ما شاء رکبک ای انسان چه چیز تو را به پروردگار کریمت مغرور ( و دلیر ) کرده است . آن که تو را آفرید و اعضایت تمام گردانید و اعتدالت بخشید . و به هر صورتی که خواست تو را ترکیب داد . امام علی ( علیه السلام ) می فرمایند : پافشاری کردن بنده در معصیت و آرزوی آمرزش داشتن از خدا , مغرور شدن به خداست . در روایتی دیگر امام در خصوص فریب دنیا را خوردن می فرمایند : از فریب دنیا بپرهیزید ؛ زیرا دنیا هر خوبی و نعمتی که فریبکارانه به انسان دهد , همواره پس می گیرد و کسی را که به دنیا دل بندد و در آن جا خوش کند , کوچ دهد . و نیز در نهی از فریب نفس را خوردن می فرمایند : هر که فریب نفس خود را بخورد نفسش او را به دست هلاکتها سپارد .
خداوند منان در باره ی چیزهایی که نباید فریفته ی آن شد می فرماید : لا یغرنک تقلب الذین کفرو فی البلاد متاع قلیل ثم ماواهم جهنم و بئس المهاد (آل عمران /196 , 197 ) جولان کافران در شهرها تو را نفریبد . این برخورداری اندک است . پس از آن جایگاهشان جهنم است و جهنم بد آرامگاهی است . پیامبر خدا ( صلی الله علیه و اله ) میفرمایند : گناه کردن مردم تو را از گناهت غافل نکند و نعمتهای مردم تو را از نعمتهایی که خداوند ارزانیت داشته است دچار غفلت نسازد و مردم را از رحمت خدای عز و جل که تو خود بدان امید بسته ای , نومید مگردان .
شایسته است انسان واقع بین باشد و درباره خویش به انصاف قضاوت کند؛ یعنى، نه شایسته است که انسان خود را کمتر از آنچه هست بداند و نه زیبنده است که خود را بیش از آنچه هست، تلقى کند. هر دو آفت بوده و براى سرنوشت انسان مضر خواهد بود. به خصوص توجه داشته باشید که غرور، انسان را از اهداف عالى باز مى‏دارد. علت آن روشن است؛ چون انسان مغرور، به خودش اجازه مشورت و استفاده از نظرات و دیدگاه‏هاى دوستان، اساتید و بزرگ‏ترها را نمى‏دهد و همین امر کافى است که او را از بسیارى از ارزش‏ها عقب بیندازد. انسان مغرور، پیوسته نظر خود را بر دیگران ترجیح داده و استبداد رأى پیدا مى‏کند و در نتیجه از واقع‏بینى و حقیقت‏یابى به دور خواهد ماند. نکته دیگر این که مردم از افراد مغرور، متنفر و بیزارند؛ هم چنان که خود شما نیز از افراد مغرور خوشتان نمى‏آید.
درمان واقعی غرور این است که انسان با یک نگاه توحیدی تمام هستی و آنچه دارد را از خدای متعال بداند و خود را در مقابل خدای متعال چیزی به حساب نیاورد و کمالی را به خود نسبت ندهد و بداند که اگر خداوند بخواهد تمام آنچه را که به بنده خود داده باز خواهد ستاند و ما در برابر قدرت او هیچ توانی برای استقامت نداریم و هیچیم.
بهترین کتابی که تمام صفات و رزایل را از انسان می زداید و به انسان این نگاه را آموزش می دهد, قرآن کریم است. کتاب های اخلاقی نیز در این زمینه موثر هستند.
غرور بمعنای مثبت ( عزت نفس )
عزت نفس از دیدگاه اخلاق و روایات اسلامی بدین معنا است که انسان آنقدر خودش را عزیز و بزرگ انگارد که حاضر نشود تن به پستی گناه و افعال و رفتار مغایر با شان انسان و ایمان بدهد. عزت نفس، یعنی , آن که آدمی شرافت و ارزش خود را بشناسد تا در برابر حوادث و در شرایط مختلف خود را حفظ کند. اگر دیوانه ای الماسی گران قدر در دست داشته باشد آن را به مفت از دست خواهد داد ولی شخص خردمند آن را حفظ خواهد کرد و جز به بهای واقعی , آن را نخواهد فروخت . آدمی اگر قدر خود را بداند آن را ارزان نخواهد فروخت . به قول سعدی :

تو به قیمت ورای دو جهانی چه کنم قدر خود نمی دانی
  نیکو نهاد باش که پاکیزه پیکری
چندت نیاز و آز دوانبد به بر و بحر دریاب وقت خویش که دریای گوهری
گر کیمیای دولت جاویدت آرزوست بشناس قدر خویش که گوگرد احمری
ای مرغ پای بسته به دام هوای نفس کی بر هوای عالم روحانیان پری ؟

حال باید خود را شناخت . آدم خلیفه خدا بر زمین و مورد تکریم خداوند و... در حرکت به سوی کمال نامتناهی , »و ان الی ربک الرجعی «. چنین موجودی را نسزد که سر بر آستان مخلوقی فرود آورد و دست نیاز نزد این و آن دراز کند و یا خود را به ذلت معصیت و هوای نفس گرفتار سازد. آری راه تحصیل عزت شناخت ارزش وجودی انسان و کمال او و مسیری است که باید طی نماید.
مهمترین عامل ایجاد این احساس خود شناسی و درک موقعیت ممتاز انسان و خود در هستی و همچنین درک استعداد بی نظیر انسان در قرب به خدا و خلافت او در زمین و همچنین قرب عملی به خدای متعال با عبادت و اطاعت است.
انسان های عالم و مومن و متقی معمولا بسیار بزرگوار و با شخصیت هستند و افراد جاهل، گناه کار و خطا پیشه دارای شخصیتی متزلزل و حقیر می باشند.
شاید مهمترین اثری که گناه بر شخصیت انسان می گذارد، احساس حقارت و ذلت است. زیرا گناه ریشه در حب دنیا دارد و دنیا با همه عظمت اش در پیشگاه خداوند و عوالم دیگر هستی کوچک و حقیر است و باعث حقارت اهل دنیا می شود.
همنشینی با گناه کاران و انسان های حقیر و پست در این زمینه موثر است و در مقابل همنشینی با عالمان و بزرگان دینی و شخصیت های بزرگ علمی و دینی احساس کرامت و بزرگی را در انسان تقویت می نماید.
کسی که بر این اعتقاد است که باید به مقام عالی انسانی برسد هرگز به خود اجازه ی گناه نمی دهد. کسی که خود را بزرگوار می انگارد هرگز به کارهای پست تن در نمی دهد. پستی و رفتار ناهنجار معمولا از کسانی صادر می شود که برای خود ارزشی قایل نیستند. علی (ع) در روایت فرموده است: من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیه. کسی که خودش را بزرگ می انگارد, خویش را با گناه خوار و خفیف نمی سازد. غررالحکم, حدیث 8730
على علیه السلام به فرزندش امام مجتبى سلام الله علیه فرمود: نفس خویش را عزیزبشمار و به هیچ پستى و دنائتى تن مده گرچه عمل پست، تو را به تمنیاتت‏ برساند،زیرا هیچ چیز با شرافت نفس برابرى نمى ‏کند و (به جاى عزت از دست داده) عوضى‏همانند آن نصیبت نخواهد شد، و بنده دیگران نباش که خداوند تو را آزاد آفریده‏است. و نیز فرمود: کسى که فرومایه و دنى النفس است از کارهاى پست جدایى ندارد. امام على (ع): «النفس الدنیه لاتنفک عن الدنائات‏».
عزت نفس یعنی عزت و بزرگی و عظمت نفس خود را حفظ کردن و تن ندادن به ذلت و اموری که شأن انسان را به پایین می آورد.
به طور خلاصه علم و عمل به شخصیت انسان بزرگی و عزت می دهد و در مقابل نادانی و گناه باعث حقارت نفس آدمی می شود. انسان های بزرگ به خصوص معصومین(ع) از بالاترین درجه عزت نفس برخوردار بوده اند و هر کسی به مقدار عظمت و بزرگی شخصیت اش عزت نفس دارد و تن به هر کار پستی نمی دهد.
شهید مطهری ( ره ) در کتاب انسان کامل در بحث عزت نفس می فرمایند : گاهی در مکتب تصوف ... برای اینکه نفس را رام و ذلیل کرده ... مثلا شخصی در جایی می تواند از حیثیت خودش دفاع کند , ولی دفاع نمی کند , چیزی که ما اسمش را عزت مومن می گذاریم , در بعضی از مکتبهای تصوف معنا ندارد ....ابراهیم ادهم از مشایخ تصوف است می گوید : من در عمرم هیچ وقت به اندازه ی سه موضع خوشحال نشدم : یکی آنکه وقتی مریض بودم و در مسجدی افتاده بودم و نمی توانستم بلند شوم , خادم مسجد آمد و گداها و فقیرها را که خوابیده بودند , بلند کرد . به من هم که رسید با عتاب گفت : بلند شو و چند لگد با پایش به من زد , و من هم نمی توانستم بلند شوم . همه رفتند و من تنها بودم . بعد خادم پایم را گرفت و مرا مثل یک لاشه از مسجد بیرون انداخت . خیلی خوشحال شدم , چون دیدم این نفس در اینجا دارد حسابی کوبیده و ذلیل و خوار می شود و.... شهید مطهری بعد از اشاره به مورد دوم و سوم بیان می دارند که اسلام به هیچ وجه اجازه ی خواری و ذلت را نمی دهد ایشان در ادامه میفرمایند اسلام می گوید نفس مومن عزیز و محترم است ؛ مومن باید از شرافت خود دفاع کند و نیز در ادامه می فرمایند :
در اسلام با همه ی اینها که نهی النفس عن الهوی هست , ان النفس لامارة باسوء هست , قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها هست , موتوا قبل ان تموتوا هست , در عین حال روی عزت نفس هم تکیه شده است . قرآن می فرماید : و لله العزة و لرسوله و للمومنین ( منافقون / 8 ) نمی گوید عزت نفس , خود پرستی است . پیغمبر فرمود : اطلبوا الحوائج بعزة الانفس . بشر به بشر حاجت پیدا می کند . فرمود : اگر حاجتی دارید هیچوقت پیش کسی با ذلت حاجت نخواهید , با عزت نفس بخواهید ؛ یعنی عزت خودتان را لکه دار نکنید ...اگر حاجتی پیش کسی داری , با عزت نفس حاجت خود را از او بخواه و بگیر .
کتابهای زیر جهت مطالعه معرفی می گردد .
1- اخلاق اسلامی - محمد علی سعادت
2- اخلاق در قرآن (3 جلد ) - مصباح یزدی
3- خودسازی برای خود شناسی - مصباح یزدی
4- انسان کامل - مرتضی مطهری
پیروز باشید .


نظر() فضایل و رذایل اخلاقی ،

 گامها و...   

مشخصات مدیر وبلاگ

ویرایش

لوگوی دوستان



ویرایش

طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ