تفکّر موجب کشف اسرار می شود/ محرم شدن با عالَم
... «تفکّر» قوّه ی خیال را از پراکندگی و افسار گسیختگی نجات می دهد.
چه خوب است که انسان در اوایل کار وقتی را برای تفکّر در نظر بگیرد و در اطوار وجودی خود و موجودات عالم به فکر بنشیند. این کار باعث حشر پیدا کردن و محرم شدن انسان با عالم می شود. اگر انسان با نظام عالم محرم شود، دوست هرگز سرّ خود را پنهان نمی دارد. ...
... ما وقتی به ظاهر به زمین و آسمان نگاه می کنیم، فکر می کنیم تمام حقیقت آن ها همین است که می بینیم و حال این که آن ها در واقع اسراری دارند و ما از آن ها غافلیم. به تعبیر جناب مولوی :
ما سمیعیم و بصیریم و هُشیم
با شما نامحرمان ما خامشیم
ما خیال می کنیم که سنگ و چوب و گل، خاموشند و نمی بینند و نمی شنوند و نمی فهمند. امّا در واقع این سنگ است که به ما می گوید: شما نمی بینید و نمی شنوید و نمی فهمید. زیرا ما در حال حرف زدن و دیدن هستیم.
نامحرم بودن شما با ما باعث شده نه گوش تان بشنود و نه چشم تان ببیند. هم چنان که خودتان نیز در بین یکدیگر اگر نامحرمی پیدا کنید، او را از خودتان دور می کنید و حرفش را نمی شنوید و اسرار خود را برای او فاش نمی کنید.
تفکّر در نظام هستی، باعث محرمیّت انسان با عالم می شود و موجب می شود که موجودات عالم اسرار خود را برای انسان بنمایانند. چگونه است که دستگاه ضبط تشکیل یافته از چند سیم و لحیم، می تواند حرف ما را بگیرد و پس دهد، امّا زمین با این عظمت توان این یک ضبط را نداشته باشد.
در روایتی یکی از صحابه ی رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم می فرماید: روزی با ایشان از بیابانی عبور می کردیم، ناگهان دیدیم تمام موجوداتی که در آن جا هستند اعم از سنگ و چوب و خاک و درخت و... همه به حضرتش عرض می کنند: «السّلام علیک یا رسول الله».
در این جا محدّث محقّق میرداماد می فرماید: باید دید آیا پیغمبر در سنگ و چوب معجزه کرد و آن ها را به سخن درآورد؟ یا این که ایشان گوش صحابه را با معجزه ی خود شنوا گردانید؟! و در ادامه می فرمایند: حق این است که حضرت، گوش اصحاب را شنوا کردند تا صدای سنگ و چوب را بشنوند وگرنه سنگ و چوب همیشه در حال گفتن و شنیدن هستند، تمام موجودات بینا و شنوا و آگاه هستند.
اگر کسی با یک تکّه سنگ یا چوب حشر پیدا کند و محرم شود، می تواند تمام اسرار عالم را بیابد. زیرا سنگ می تواند هر چه اسرار و اخبار در عالم شنیده، بازگو کند. همانند این که این ساختمان حسینیّه می تواند سالیان سالیان بعد به آیندگان بگوید، چه افرادی را دیده و چه جلساتی را شاهد بوده و چه حرف هایی را شنیده است!
موجودات عالم اسرار انسان های اوّلین و آخرین و موجودات دیگر را ضبط می کنند و در اختیار محرمان خود قرار می دهند.
به تعبیر شریف حضرت آقا؛ اگر می فرمایی چنین نیست و نخواهد بود، فقط کافی است که دست خود را به اهل فن بدهی تا ببینی که می شود و انجام می گیرد. تنها مشکل، نامحرم بودن خود ما است.
یکی از عزیزان و سروران من فرمایشی داشتند که من از آن بهره ی بسیار بردم. ایشان فرمودند: در شب عاشورای سال گذشته، اهل منزل در کنار حوض خانه مشغول شستن ظروف شام بودند و من نیز در کنار حیاط قدم می زدم. وقتی شیر آب را باز کردند، ناگهان دیدم که آب به حرف زدن در آمده و می گوید: « من به کربلا رفتم و سعی کردم خود را به اباعبدالله برسانم، امّا خدا لعنت کند کسانی که مانع رسیدن من به حسین علیه السّلام شدند». خیلی تعجّب کردم! جلو رفتم و از همسرم پرسیدم: آیا صدای صحبت آب را می شنوی؟! گفت: نه من جز شر شر آن چیزی نمی شنوم.
ما سمیعیم و بصیریم و هُشیم
با شما نامحرمان ما خامشیم
تفکّر؛ موجب جاری شدن فیض حق می گردد. تفکّر از بهترین کدهای کشف اسرار عالم است.
علاّمه ی طباطبایی علیه الرّحمه (عارفی قوی، عالمی زبر دست، مفسّر کبیر قرآن، مهندسی زبر دست و باغ داری قوی بود که ده سال هم در تبریز باغ داری کرده بودند. در باغبانی آن چنان مهارت داشتند که هیچ کدام از باغبانان آن زمان، به پای ایشان نمی رسیدند. در مهندسی بسیار کارآمد بودند. حتّی نقشه ساختمان مدرسه ی حجّتیّه ی قم را ایشان رسم کرده بودند.) می فرمودند: روزی در باغ بودند و ناگهان متوجّه شدم تمام کلاغ های روی درخت یکپارچه «الله» «الله» می گویند.
این است که اگر گوش جان باز شود، انسان می تواند حقائق را بشنود.
(مجلس پانزدهم: تفکّر موجب کشف اسرار می شود)
برگرفته از کتاب شریف «شرح مراتب طهارت»؛ از رساله ی وحدت از دیدگاه عارف و حکیم حضرت علاّمه حسن زاده ی آملی حفظه الله/ شارح: استاد صمدی آملی حفظه الله / نشر رَوح و ریحان