کار اصلی روحانیت، انسان سازی است :
((... یکی از وظائف ماها این است که به دنیای شما مشغول نشویم، ما از شما به دنیای تان رنگ نگیریم، ما محکم بایستیم بگوئیم ؛ آقا آمدیم برای جان شما، ما خواهان جان شما هستیم، ما می خواهیم شما رشد کنید. این استدعا را هم ما از هم لباسی های خودمان هم داریم که هرگز خودمان را مقیّد نکنیم که خود را با دنیای شما وفق بدهیم. ))
(( نخیر )) ؛ (( آن عزّت عِمامه و لباس پیغمبر و اهل بیت را هرگز به دنیای شما نفروشیم، نه ؛ آمدم آقا ؛ برای تعالی جان شما آمدم. ))
(( جوانان منطقه !
یک روحانی که رفت یک جائی، آقا ، بگوید : جوان ها، عزیزان، مردم، من برای رضای خدا آمدم.
آمدم در خدمت تان باشم، مرا یک استاد الف ب ت تان حساب کنید، یک بابا آب داد، یک مامان آش پخت یک هم چین چیزی، حدّاقل مرا به حساب بیاورید.
چه جور کلاس یک پیش استاد رفته بودید تا کم کم یک الفبائی یاد گرفتید، حدّاقل این مقدار من را بپندارید. من آمده ام برای جان شما تا آن جائی که من می توانم چهار تا احکام به شما یاد می دهم. احکام که مسلّط شدید قوی شدید، چهار تا مسائل اخلاقی را به شما یاد می دهم. یک مقداری دست تون را می گیرم. اگر دیدید عُرضه دارم، می توانم، به دل تان نشست و می توانم بالاترتان ببرم در خدمت تان هستم تا هر کجائی که توانستم شما را ارتقاء بدهم،
وقتی از آن به بعد ببینم از دستم بر نمی آید دیگه خودم بهتون می گویم : آقا جوان ؛ بله، شما دیگر الحمدلله خیلی قوی شدی، شما دیگر باید بروید پیش فلانی، بروید بالاتر از این جا، بروید کلاس بالاتر، بروید نزد اساتید بالاتر و اگر یک هم چون روندی را اجتماع در پیش بگیرد، این قدر این مسائل حاشیه ای جنجالی و گرفتاری اجتماع و بگیر و ببند ها به کار اصلی روحانیت گره نخواهد خورد. ))
(( آقا ؛ کار اصلی روحانیت، انسان سازی است این کار اصلی است. ))
(( روحانیت هم باید بیدار باشد، بداند کارش چیست؟ بداند شغل او چیست؟
به تعبیر حضرت امام، شغل انبیاء است، شغل آدم سازی است، شغل انسان سازی است. ))
(( بالاخره شما از روستای تان دانشجوی راه و ساختمان فرستادید، دانشجوی بهداشت دارید، دانشجوی دندان پزشک، معدن، کامپیوتر دارید، یک دانشجو هم برای جان خودتان فرستادید، خوب آن دانشجو را هم حالا روی بزرگواری تان، روی دعای تان، روی صفای پدر و مادرمان بود، این که من را فرستادند بروم قم، نجف و حوزه تا چهار تا کلمه یاد بگیرم، اکنون من هم برگشتم و دانشجوی جان شما هستم. ))