سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقش ارتباط با خداوند و معنویت و پرستش در زندگی:
1. یافتن پاسخی مطمئن برای زندگی و چرایی آن؛
2. یافتن تکیه‏گاهی مطمئن در دنیای متغّیر و پرشتاب؛
3. برآورده کردن نیازهای معنوی از طریق ارتباط با کمال مطلق (خداوند)؛
4. غلبه بر احساس بیهودگی و پوچی؛
5. وا داشتن روح به تفرّج و نشاط مناسب،
6. سپاسگزاری و ستایش از ولی‏نعمت.
در آموزه‏های اسلامی و دینی، تنها راه برآورده شدن خواسته‏های جوانان، ارتباط با خالق متعال و عبادت پروردگار معرفی شده است. قرآن کریم در آیة 56 سورة ذاریات می‏فرماید: «جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا عبادت کنند».( ما خَلَقْتُ الجنَّ والإنسَ إلاّ لِیَعْبُدُون. ) تنها راه هدایت و رستگاری و سیر در صراط مستقیم، اطاعت از خالق متعال و تسلیم شدن در برابر اوامر اوست.
اگر انسان در خیمة اطاعت‏کنندگان پروردگار و بندگان مطیع الهی قرار گیرد، به اهداف بلندی که همان سعادت و کمال و بالندگی مادی و معنوی است، نایل خواهد آمد. اگر کسی به خیمة الهی وارد نشود، باید به خیمه شیطان و ابلیس وارد شده، جزو مریدان او شود؛ چون جز این راهی ندارد. اگر چنین بشود، زندگی و آینده‏ای تاریک و سرشار از بدبختی در انتظارش خواهد بود؛ زیرا شیطان دشمن قسم‏خوردة انسان است و تمام تلاشش را برای گمراهی انسان‌ها به ‏کار می‏گیرد.
آثار یاد خداوند:
الف) برطرف‏کنندة اضطراب و نگرانی؛ یاد و ذکر خداوند و ارتباط با او، باعث آرامش دل و روح است و انسان‏ها با یاد پروردگار به اطمینان و ثبات قلبی می‌رسند. قرآن کریم در این زمینه می‏فرماید: « الا بذکراللّه‏ تطمئن القلوب ؛ بدانید و آگاه باشید که یاد خدا و ذکر او باعث آرامش دل‏هاست» (رعد، 25).
پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد(صلی الله علیه و آله )می‏فرمایند: « مَثَل البیت الّذى یذکراللّه‏ تعالى فیه و البیت الّذى لا یذکراللّه‏ فیه کمثل الحىَّ والمیّت؛ مَثَل خانه‏ای که در آن از خدا، یاد می‏شود و خانه‏ای که در آن ذکری از خدا به میان نمی‏آید، مَثَل زنده و مرده است»؛( حسن‌بن‌فضل طبرسى، مکارم الاخلاق، ص311). یعنی خانه و دلی که مرکز یاد خدا و ارتباط معنوی با اوست، آباد و آرام است و خانه و دلی که از یاد خدا و ارتباط با او تهی است، ویران و تاریک است و اندوه و نگرانی آن را فراگرفته است.
از طریق ذکر و ارتباط با خالق جهان، همة بیم‏ها از میان برمی‏خیزد و همة ناراحتی‏ها از انسان ستانده می‏شود. آن‌گاه که شخص به یاد خدا و در ارتباط با اوست، قلبش با طمأنینه آباد می‌شود و سرشار از رضایت و خشنودی می‏گردد. قلب و دلی که پیش از این بدون یاد و ذکر او، ویران و تیره گشته بود و در سختی و گرفتاری به‌سر می‏برد «و َمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکرى فانَّ لَهُ معیشةً ضنکا؛ آن‏که از یاد من روی‌گردان است، زندگى سخت و غیرقابل تحملی خواهد داشت» (طه، 124).
با ارتباط و مناجات با او، به نورانیت و روشنی می‏رسد. فرد با نیایش و ارتباط با خدا می‏تواند به گنج‏های آسمان و زمین دست یابد و به مقام و منزلتی عالی نایل شود، و در سایة این منزلت به آرامش درونی برسد.
حضرت امیرالمؤمنین، علی(علیه السلام)در نامة 31 نهج البلاغه ـ که خطاب به فرزند عزیزشان امام حسن مجتبی(علیه السلام) است‌- می‏فرمایند: «بدان، خدایی که گنج‏های آسمان و زمین در دست اوست، به تو اجازة درخواست داده و اجابت آن را به ‏عهده گرفته است. تو را فرمان داده که از او بخواهی تا عطا کند؛ درخواست رحمت کنی تا ببخشاید؛ و خداوند بین تو و خودش کسی را قرار نداده تا حجاب و فاصله ایجاد کند. ... هرگاه او را بخوانی، ندایت را می‏شنود و چون با او راز دل گویی، راز تو را می‏داند. پس حاجت خود را با او بگوی و آنچه در دل داری، نزد او بازگوی. غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن تا غم‏های تو را برطرف کند و در مشکلات، تو را یاری رساند.»
این نامة شریف ـ که از انسانی برگزیده و معصوم، به فردی است که حجت خدا در روی زمین است‌ـ ضمن توصیه به ارتباط و راز و نیاز با خداوند و اظهار مشکلات در محضر او، رفع گرفتاری و اندوه را در سایة این ارتباط تضمین می‏کند و می‏فرماید: خداوند، غم‏های تو را قطعاً برطرف خواهد کرد.
کارل یونگ عقیده دارد در طول سالیان متمادی در درمان بیماری‏های روانی، حتی یک بیمار را ندیدم که اساساً مشکلش نیاز به گرایش دینی در زندگی نباشد. او می‌گوید: به‌جرئت می‏توان گفت همه بیماران روانی به این دلیل به بیماری مبتلا شده‏اند که فاقد آن چیزی بودند که ادیان موجود در هر زمانی به پیروان خود می‏دهند. این افراد تنها وقتی به ‏طور کامل درمان شدند که به دین و ارزش‏های دینی بازگشتند. (. على‌احمد پناهى، آرامش در پرتو نیایش، ص159. )
ب) برطرف‏کنندة تکبر؛تکبر، بیماری‌ روحی و اخلاقی است که آثار زیان‌باری در پی دارد. متکبر، خود را برتر از دیگران می‏داند (خودبرتربینی). او توقع دارد دیگران به او احترام کنند، صدرنشین مجلس باشد و همه در مقابل او تعظیم کنند. کسی که روزی پنج بار با نهایت خضوع و خشوع (تواضع ظاهری و باطنی) در برابر پروردگار خود می‏ایستد و در هر نماز چندین بار به رکوع و سجود می‌رود و به خاک می‏افتد و کسی که به ‏دلیل اتصال به قدرت مطلق و خالق متعال، به عظمت و کبریایی او واقف می‏شود، هرگز گرفتار تکبر و خود برتربینی نمی‏گردد و تواضع او در مقابل خداوند و بندگان خداوند آشکار خواهد بود. حضرت علی(علیه السلام)می‏فرمایند: «خدا، ایمان را برای پاک کردن از نجاست شرک و نیایش و نماز را برای پاکیزه کردن از پلیدی کبر، واجب کرده است». (نهج البلاغه، ترجمة عابدینى مطلق، حکمت 252).
ج) سبب‌ساز تقوا و پرهیزکاری؛ اگر شما به یکی از دوستان یا هم‌کلاسی‏هایتان علاقه‏مند باشید و با او ارتباط عاطفی قوی داشته باشید، هرگز حاضر نمی‏شوید کاری را انجام دهید که قلب دوستتان محزون و ناراحت شود؛ به‏ویژه اگر این دوستی و رفاقت به حدّ عشق برسد، تلاش شما این خواهد بود که رضایت خاطر معشوق را به‌دست آورید و کوچک‌ترین حرکت و کاری که مخالف خواسته اوست، انجام ندهید. فردی که با عبادت و نیایش و دست یازیدن به مسائل معنوی، رابطه‏ای صمیمی و عاطفی با خالق خود برقرار کرده و حتی در مواردی به خالق متعال عشق پیدا کرده است، وقتی در محضر او قرار می‏گیرد، به گواراترین و زیباترین لذت‏ها دست می‌یابد و هرگز حاضر نمی‏شود محبوب و معشوق خود را برنجاند و این رابطه را که وسیلة تکامل و سعادت اوست، برهم بزند، بلکه سعی می‏کند حدود و حریم او را حفظ کند و از او نافرمانی نکند و زمینة رنجش‏خاطر او را فراهم نسازد. بنابراین تحت‏تأثیر ارتباط معنوی که با او دارد به پرهیزکاری و رعایت اوامر و نواهی الهی می‌رسد و دستورات او را اطاعت می‌کند.
لذا یکی از آثار پرارزش عبادت و معنویت، تقویت تقوا و پرهیزکاری و التزام به رعایت قوانین الهی خواهد بود. اگر کسی به مرحله تقوا و پرهیزکاری و به مرحلة التزام عملی به دستورات شرع مقدس برسد، آن ‏وقت در سایة تقوا به امتیازات ویژه‏ای دست خواهد یافت .
در ادامه ی این بحث به پیامدهای یاد خدا و احادیثی در این زمینه ( از میزان الحکمه / ج 4 ) اشاره می کنیم :
1 – یاد خدا کلید خودسازی است؛ امام علی ( علیه السلام ) : هر که دل خویش را با یاد پیوسته ی خدا آباد کند , در نهان و آشکار نیک کردار شود . در حدیث قدسی آمده است : هر گاه به دل بنده ای سر زنم و ببینم که یاد من بر آن چیره گشته است , اداره و تربیت او را خود به عهده گیرم و همنشین و همسخن و همدم او شوم . (میزان الحکمه / ج 4 / ص 1857)
2 – یاد خدا حیات دلهاست؛‌ امام علی ( علیه السلام ) : هر که به یاد خدای سبحان باشد , خداوند دلش را زنده و اندیشه و خردش را روشن گرداند . (میزان الحکمه / ج 4 / ص 1857)
3 – یاد خدا خوراک جانهاست
امام علی ( علیه السلام ) : یاد خدا خوراک جانها و نشستن با محبوب است.

4 – یاد خدا روشنایی دلهاست؛ امام علی ( علیه السلام ) : یاد خدا نور است و هدایت ؛ فراموشی , تاریکی است و گم کردن ( راه حق ).
5 – یاد خدا صیقل دلهاست؛ امام علی ( علیه السلام ) : خدای سبحان یاد خویش را صیقل دهنده ی دلها قرار داده است , گوشهای سنگین شده ی دلها , با یاد خدا شنوا می شوند و چشمهای ضعیف شده ی دلها به وسیله ی آن تیز و بینا می گردند و دلهای معاند و ستیزه گر با آن آرام می شوند .
6 – یاد خدا شفای دلهاست؛‌امام علی ( علیه السلام ) : یاد خدا داروی بیماریهای جان است .
7 – یاد خدا کلید انس است؛‌امام علی ( علیه السلام ) : هر گاه دیدی که خداوند سبحان تو را انیس یاد خود کرده است , بی گمان دوستت دارد و هر گاه دیدی که تو را با خلقش انیس کرده و از یاد خویش جدایت ساخته است بیگمان تو را ناخوش می دارد .
8 – یاد خدا مایه ی طرد شیطان است؛ امام علی ( علیه السلام ) : یاد خدا سرمایه ی هر مؤمنی است و سود آن سالم ماندن از گزند شیطان .
9 – یاد خدا سبب ایمنی از نفاق است؛ پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) : هر که خدا را بسیار یاد کننده باشد از نفاق به دور ماند .
10 – ثمره ی یاد خدا محبت است؛ پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) : هر که بسیار به یاد خدا باشد خداوند دوستش بدارد .
11 – ثمره ی یاد خدا عصمت است؛ پیامبر خدا ( صلی الله علیه و آله ) : خدای سبحان فرمود : چون بدانم که یاد من بر جان بنده ام چیره گشته است , خواهش او را معطوف سؤال و مناجات با خود کنم ؛ پس چون بنده ام چنین شود و هر گاه دچار سهو و غفلت شود مانع از آن شوم که سهو کند ؛ اینان دوستان حقیقی منند ؛ اینان قهرمانان واقعی هستند .
12 – آرام گرفتن دلها به یاد خدا؛ الذین امنوا و تطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکرالله تطمئن القلوب (سوره ی رعد / 28) آنان که ایمان آورند و دلهایشان به یاد خدا آرام می گیرد , بدانید که با یاد خدا دلها آرام می گیرد . امام علی ( علیه السلام ) : یاد خدا سینه ها را صیقل می دهد و دلها را آرامش می بخشد .
13 – یاد خدا شرح صدر می آورد؛‌امام علی ( علیه السلام ) : یاد خدا شرح صدر می بخشد .
همان طور که در مطالب فوق به آن اشاره شد از مهم ترین آثار یاد خدا «آرامش » است،‌حال
چگونه دل با یاد خدا آرام مى‏گیرد؟
همیشه اضطراب و نگرانى یکى از بزرگترین بلاهاى زندگى انسانها بوده و هست، و عوارض ناشى از آن در زندگى فردى و اجتماعى کاملا محسوس است.
همیشه آرامش یکى از گمشده‏هاى مهم بشر بوده، و به هر درى مى‏زند تا آن را پیدا کند، و اگر تلاش و کوشش انسانها را در طول تاریخ براى پیدا کردن آرامش از طرق صحیح و کاذب جمع آورى کنیم خود کتاب بسیار قطورى را تشکیل مى‏دهد.
بعضى از دانشمندان مى‏گویند: به هنگام بروز بعضى از بیماری هاى واگیردار همچون وبا از هر ده نفر که ظاهرا به علت و یا می میرند اکثر آنها به علت نگرانى و ترس است و تنها اقلیتى از آنها حقیقتا به خاطر ابتلاى به بیمارى و یا از بین مى‏روند!
به طور کلى آرامش و دلهره، نقش بسیار مهمى در سلامت و بیمارى فرد و جامعه و سعادت و بدبختى انسانها دارد، و چیزى نیست که بتوان از آن به آسانى گذشت و به همین دلیل تا کنون کتاب هاى زیادى نوشته شده که موضوع آنها فقط نگرانى و راه مبارزه با آن، و طرز به دست آوردن آرامش است.
تاریخ بشر پر است از صحنه‏هاى غم‏انگیزى که انسان براى تحصیل آرامش به هر چیز دست انداخته و در هر وادى گام نهاده، و تن به انواع اعتیادها داده است.
ولى قرآن با یک جمله کوتاه و پر مغز، مطمئن‏ترین و نزدیکترین راه را نشان داده و مى‏گوید: بدانید که یاد خدا آرامبخش دلها است! براى روشن شدن این حقیقت قرآنى به توضیح زیر توجه کنید:
عوامل نگرانى و پریشانى.
1-گاهى اضطراب و نگرانى به خاطر آینده تاریک و مبهمى است که در برابر فکر انسان خودنمایى مى‏کند، احتمال زوال نعمتها، گرفتارى در چنگال دشمن، ضعف و بیمارى و ناتوانى و درماندگى، و احتیاج، همه اینها آدمى را رنج مى‏دهد، اما ایمان به خداوند قادر متعال، خداوند رحیم و مهربان، خدایى که همواره کفالت بندگان خویش را بر عهده دارد مى‏تواند این گونه نگرانیها را از میان ببرد و به او آرامش دهد که تو در برابر حوادث آینده درمانده نیستى، خدایى دارى توانا، قادر و مهربان.
2- گاه گذشته تاریک زندگى فکر انسان را به خود مشغول مى‏دارد و همواره او را نگران مى‏سازد، نگرانى از گناهانى که انجام داده، از کوتاهیها و لغزشها، اما توجه به اینکه خداوند، غفار، توبه پذیر و رحیم و غفور است، به او آرامش مى‏دهد، به او مى‏گوید: عذر تقصیر به پیشگاهش بر، از گذشته عذر خواهى کن و در مقام جبران براى، که او بخشنده است و جبران کردن ممکن.
3- ضعف و ناتوانى انسان در برابر عوامل طبیعى و گاه در مقابل انبوه دشمنان داخلى و خارجى، او را نگران مى‏سازد که من در برابر این همه دشمن نیرومند در میدان جهاد چکنم؟ و یا در مبارزات دیگر چه مى‏توانم انجام دهم؟
اما هنگامى که به یاد خدا مى‏افتد و متکى به قدرت و رحمت او مى‏شود، قدرتى که برترین قدرتها است و هیچ چیز در برابر آن یاراى مقاومت ندارد، قلبش آرام مى‏گیرد، با خود مى‏گوید آرى من تنها نیستم، من در سایه خدا، بى‏نهایت قدرت دارم!.
قهرمانی هاى مجاهدان راه خدا در جنگ ها، چه در گذشته، چه در حال، و سلحشوری هاى اعجاب‏انگیز و خیره کننده آنان، حتى در آن جایى که تک و تنها بوده‏اند، بیانگر آرامشى است که در سایه ایمان پیدا مى‏شود.
هنگامى که با چشم خود مى‏بینیم و با گوش مى‏شنویم که افسر رشیدى پس از یک نبرد خیره کننده، بینایى خود را به کلى از دست داده و با تنى مجروح به روى تخت بیمارستان افتاده اما با چنان آرامش خاطر و اطمینان سخن مى‏گوید که گویى خراشى بر بدن او هم وارد نشده است، به اعجاز آرامش در سایه ذکر خدا پى مى‏بریم .
4- گاهی نیز ریشه نگرانی هاى آزار دهنده انسان، احساس پوچى زندگى و بى‏هدف بودن آن است ولى آن کسى که به خدا ایمان دارد، و مسیر تکاملى زندگى را به عنوان یک هدف بزرگ پذیرفته است، و تمام برنامه‏ها و حوادث زندگى را در همین خط مى‏بیند، نه از زندگى احساس پوچى مى‏کند، و نه همچون افراد بى‏هدف و مردد، سرگردان و مضطرب است.
5- عامل دیگر نگرانى آن است که انسان گاهى براى رسیدن به یک هدف زحمت زیادى را متحمل مى‏شود، اما کسى را نمى‏بیند که براى زحمت او ارج نهد و قدردانى و تشکر کند، این ناسپاسى او را شدیدا رنج مى‏دهد و در یک حالت اضطراب و نگرانى فرو مى‏برد، اما هنگامى که احساس کند کسى از تمام تلاشها و کوشش هایش آگاه است، و به همه آنها ارج مى‏نهد و براى همه پاداش مى‏دهد دیگر چه جاى نگرانى و ناآرامى است؟
6- سوء ظن‏ها و توهم ها و خیالات پوچ یکى دیگر از عوامل نگرانى است که بسیارى از مردم در زندگى خود از آن رنج مى‏برند، ولى چگونه مى‏توان انکار کرد که توجه به خدا و لطف بى‏پایان او و دستور به حسن ظن که وظیفه هر فرد با ایمانى است این حالت رنج‏آور را از بین مى‏برد و آرامش و اطمینان جاى آن را مى‏گیرد.
7- دنیا پرستى و دلباختگى در برابر زرق و برق زندگى مادى یکى از بزرگترین عوامل اضطراب و نگرانى انسان ها بوده و هست، تا آنجا که گاهى عدم دستیابى به رنگ خاصى از لباس یا کفش و کلاه و یا یکى دیگر از هزاران وسائل زندگى ساعت ها و یا روزها و هفته‏ها فکر دنیا پرستان را ناآرام و مشوش مى‏دارد.
اما ایمان به خدا و توجه به آزادگى مؤمن که همیشه با زهد و پارسایى سازنده و عدم اسارت در چنگال زرق و برق زندگى مادى همراه است به همه این اضطراب ها پایان مى‏دهد، هنگامى که روح انسان على‏وار آن گونه وسعت یابد که بگوید:
دنیا کم هذه اهون عندى من ورقة فى فم جرادة تقضمها:
دنیاى شما در نظر من بى‏ارزشتر از برگ درختى است که در دهان ملخى باشد که آن را مى‏جود نرسیدن به یک وسیله مادى یا از دست دادن آن چگونه امکان دارد آرامش روح آدمى را بر هم زند و طوفانى از نگرانى در قلب و فکر او ایجاد کند.
8- یک عامل مهم دیگر براى نگرانى ترس و وحشت از مرگ است که همیشه روح انسان ها را آزار مى‏داده است و از آنجا که امکان مرگ تنها در سنین بالا نیست بلکه در سنین دیگر مخصوصا به هنگام بیماری ها، جنگ ها، ناامنی ها وجود دارد، این نگرانى مى‏تواند عمومى باشد.
ولى اگر ما از نظر جهان بینى مرگ را به معنى فنا و نیستى و پایان همه چیز بدانیم (همانگونه که مادیون جهان مى‏پندارند) این اضطراب و نگرانى کاملا بجا است، و باید از چنین مرگى که نقطه پایان همه آرزوها و موفقیتها و خواستهاى انسان است ترسید، اما هر گاه در سایه ایمان به خدا مرگ را دریچه‏اى به یک زندگى وسیعتر و والاتر بدانیم، و گذشتن از گذرگاه مرگ را همچون عبور از دالان زندان و رسیدن به یک فضاى آزاد بشمریم دیگر این نگرانى بى‏معنى است، بلکه چنین مرگى- هر گاه در مسیر انجام وظیفه بوده باشد- دوست داشتنى و خواستنى است، البته عوامل نگرانى منحصر به اینها نیست بلکه مى‏توان عوامل فراوان دیگرى براى آن نیز شمرد، ولى باید قبول کرد که بیشتر نگرانی ها به یکى از عوامل فوق باز مى‏گردد.
و هنگامى که دیدیم این عوامل در برابر ایمان به خدا ذوب و بى‏رنگ و نابود مى‏گردد تصدیق خواهیم کرد که یاد خدا مایه آرامش دلها است (أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) .تفسیر نمونه، ج‏10، ص: 211

موضوع دوم: دعا

دعا در مفهوم واقعی آن یک نوع کسب قابلیت برای تحصیل سهم زیادتر، از فیض بی پایان پروردگار است و انسان بوسیله دعا، توجه و شایستگی بیشتری برای درک فیض خداوندی پیدا می کند و بدیهی است که کوشش برای تکامل و کسب شایستگی بیشتر، عین تسلیم در برابر قوانین آفرینش است نه چیزی بر خلاف آن.
بنابراین دعا نه تنها در مقابل قضای الهی نیست بلکه خود یکی از مظاهر قضا الهی قلمداد شده و لذا تاکیدات قرآن مجید و سنت معصومین علهیم السلام بر آن وارد شده است(برای توضیح بیشتر رجوع شود به: انسان و سرنوشت ، شهید مطهری ص52-130 )
دعا آثار مثبت و گران قدر بسیارى براى انسان به ارمغان مى‏آورد از جمله:
- دعا داراى آثار تربیتى و سازنده فراوانى است. دعاها مشتمل بر مجموعه عظیمى از معارف بلند الهى و عمیق ترین آموزه‏هاى توحیدى عرفانى وفلسفى است.

- دعا کردن از عبادت مهم و مغز و مخ عبادت و عامل جلب توجه و عنایت خداوند به بنده است و بر آن تاکید شدید شد ه است .

- دعا موجب تلطیف روح در سایه ارتباط با معبود و در پى‏آورنده پاکى و طهارت نفس است.
- دعا آرام بخش دل و تسکین دهنده آلام روحى و روانى است.
- دعا آرمان پرور و هدف ساز و جهت بخش است.
- دعا امید بخش انسان است. زیرا در پرتو آن انسان خود را با بزرگ‏ترین منبع فیض هستى در ارتباط تنگاتنگ و صمیمانه مى‏بیند و از تنهایى و بى کسى نجات مى‏یابد.
- دعا استمداد از نیروها و عوامل ماوراى مادى در حل مشکلات و از طرف دیگر کسب موفقیت هرچه بیشتر در امور است. از طرف دیگر مسأله اجابت دعا از مسائل قطعى در همه ادیان الهى است. قرآن مجید مى‏فرماید: «اذا سألک عبادى عنى فانى قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان»
به عبارت دیگر سنت الهى بر آن تعلق گرفته که برخى از امور را از طریق دعا و درخواست به انسان عنایت فرماید و این تبعیض نیست؛ زیرا سنتى کلى وداراى قوانین عام و مشتمل بر حکمت است. لیکن این به معناى آن نیست که هر بنده‏اى هر چه به هر شکل و در هر شرایطى درخواست کند تماما مطابق خواست او اجابت شود. زیرا اجابت دعا نیز امرى قانونمند و ملایم با دیگر سنت‏هاى جارى الهى در نظام تکوین و مشروط به شرایطى است؛ از جمله:
1) شرایط مناسب روحى دعا کننده از قبیل تضرع و تواضع در مقابل پروردگار.
2) مصلحت بودن تحقق خواسته شخص دعا کننده. چرا که در بسیارى از موارد تحقق آن خواسته براى شخص سودمند نیست؛ مثلا رسیدن به مقام یا امکاناتى خاص چه بسا نه تنها به نفع او نباشد. بلکه ممکن است مایه دورى او از ایمان و تقوا گردد.
3) فرا رسیدن زمان مناسب براى تحقق مطلوب. مثلا ممکن است فردى علاقه‏مند باشد که یک شخصیت علمى ممتاز باشد و تلاش علمى فراوانى کند ولى قطعا در اندک زمان تحقق آن ممکن نیست و سال‏ها باید بگذرد تا نتیجه تلاش‏هاى خود را به دست آورد.
4) اخلاص در نیت و انقطاع کامل به خداوند؛ چرا که عطایا به اندازه نیت و اخلاص در آن سرازیر مى‏شوند و در کلام حضرت امیر(ع) در نهج‏البلاغه آمده است: «ان العطیه على قدر النیه».
5) معقول بودن خواسته انسان.
6) اقدام براى رسیدن به نتیجه و به کار گیرى سایر عوامل طبیعى نقش دارنده متناسب با سنت‏هاى الهى در نظام خلقت.
7) از طرفى خداوند گاهى اجابت مطلوب انسان را به عللى که صلاح مى‏داند و بر ما پوشیده است به تأخیر مى‏اندازد یا آن را به گونه‏اى دیگر تبدیل مى‏نماید و در واقع به شیوه بهتر اجابت مى‏شود بدون آن که ما بدانیم.
8) نکته مهم دیگر این که استجابت در آیه شریفه معناى بسیار عمیقى دارد ولى غالبا برداشت‏هاى عموم با مفهوم شگرف آن ناسازگار است.
ما همواره خیال مى‏کنیم که اگر دقیقا همان را که ما طلب مى‏کنیم در همان زمان و با همان شرایطى که مى‏خواهیم عمل شود دعایمان اجابت گردیده در حالى که چه بسا همین پاسخ نیافتن ما اجابت از سوى خدا باشد. یعنى خداوند منان با طول دادن اجابت ما را بیشتر به حالت انابه و تضرع در درگاهش نگاه مى‏دارد و این لطف بزرگى است که به این وسیله ارتباط عبد با معبود حفظ مى‏گردد و در پى آن الطاف بى‏شمار دیگرى نصیبش مى‏شود.
دراین زمینه به چند نکته توجه کنید:
1- دعا به خودی خود کار مطلوبی است و صرف نظر از نتائج ظاهری آن بهترین عبادت و مهمترین عامل ایجاد صلاحیت و ظرفیت در انسان برای کسب فیض از خدای متعال است .
حقیقت دعا توجه به بارگاه حضرت معبود است و برای مؤمنان نوعی معراج روحی و معنوی به حساب می‌آید. دعا فقط تلفّظ پاره ای کلمات و مراعات برخی آداب خاص نیست. حقیقت و روح دعا توجه قلبی انسان به خداوند عالم است و قوت این توجه به میزان معرفت و محبت انسان به خداوند بستگی دارد از این رو باید پیش از دعا و هنگام دعا به صفات خداوند توجه داشت حقیقت دعا چیزی جز عبادت نیست و حتی به دلیل توجه به خداوند در انجام این عبادت شاید بر بسیاری از عبادات دیگر ترجیح داشته باشد. (بر درگاه دوست،آیت الله مصباح یزدی)
در دعا و توسل، روح تسکین مى‏پذیرد و التهاب دل فرو مى‏نشیند و بى‏قرارى‏ها جاى خود را به آرامش و قرار مى‏دهد؛ همانند فرزند گمشده‏اى که به مادر برسد یا تشنه کامى که به چشمه‏اى زلال و گوارا دست یابد. همدم شدن با خداوند و راز و نیاز با دوست و در میان نهادن دردِ دل با او، غم‏ها را سبک مى‏کند و دل‏ها را روشنایى و فروغ مى‏بخشد.
لذت دعا و مناجات با ذات بى زوال خداوند، چون چاشنى سحرانگیزى، همه تلخى‏ها را شیرین کرده، زندگى را باصفا و گوارا مى‏سازد. جان ناشکیبا و بى‏طاقتى که دیگر توان تحمل بار رنج و درد را ندارد، در پرتو دعا و راز و نیاز و گریستن و خالى شدن از عقده‏ها، گنجایش دریا گونه مى‏یابد و هجوم طوفان و بلا و غم را نسیمى دل‏انگیز مى‏انگارد.

2- دعا در تغییر سرنوشتها به صورت اقتضایی مؤثر است، یعنی عوامل فراوانی ممکن است در تحقق یک خواسته دخالت داشته باشند و دعا هم یکی از عوامل تأثیرگذار است که در صورت تحقق سایر شرایط و عوامل تاثیر خود را دارد؛ و ثالثا انسان به حکم عقل و آگاهی به مصالح و مفاسد، معمولاً چیزی را طلب می کند که مصلحت است و به طور نادر ممکن است مصلحت خود را تشخیص ندهد و چیزی را بخواهد که به صلاح او نیست، در این صورت خدای حکیم، آنچه را که مصلحت واقعی است به او می دهد، در نتیجه دعا تأثیر خود را خواهد داشت، ولی گاه از مصالح مهمتر غفلت می کند. مثلا می اندیشد که اگر بیماری اش خوب شود، حتما به صلاح او است، در حالی که خدای متعال می داند این بیماری برای اینکه او در مسیر کمال و سعادت واقعی قرار بگیرد و امتحان شود و قدرت تحمل و صبر اش افزایش یابد، لازم است، در این صورت مصلحت نهایی او در این است که با این بیماری بسازد و سعی کند، تحمل و صبر اش را برای مراحل بالاتری افزایش بدهد، تا روزی که خدای متعال صلاح بداند و شفایش دهد.

 


نظر() ذکر ویاد خدا ،

 گامها و...   

مشخصات مدیر وبلاگ

ویرایش

لوگوی دوستان



ویرایش

طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ