مناجات خمس عشره از شرط چهارم کلمه ی لا إله إلاّ الله، حضرت امام علی بن الحسین علیهما السّلام :
الثّالثه : « مناجات الخآئِفینَ » ؛ سوم : مناجات ترسندگان
اِلهى اَتَراکَ بَعْدَ الْأیمانِ بِکَ تُعَذِّبُنى، اَمْ بَعْدَ حُبّى اِیَّاکَ تُبَعِّدُنى، اَمْ مَعَ رَجآئى لِرَحْمَتِکَ وَ صَفْحِکَ تَحْرِمُنى، اَمْ مَعَ اسْتِجارَتى بِعَفْوِکَ تُسْلِمُنى، حاشا لِوَجْهِکَ الْکَریمِ اَنْ تُخَیِّبَنى،
خدایا، آیا چنان مى بینى که پس از ایمان آوردنم به تو، مرا عذاب کنى یا پس از دوستیم به تو مرا از خود دور کنى یا با امیدى که به رحمت و چشم پوشیت دارم محرومم سازى یا با پناه آوردنم به عفو و گذشتت مرا به دست دوزخ سپارى؟ هرگز! از ذات بزرگوار تو دور است که محرومم کنى،
لَیْتَ شِعْرى اَلِلشَّقآءِ وَلَدَتْنى اُمّى اَمْ لِلْعَنآءِ رَبَّتْنى، فَلَیْتَها لَمْ تَلِدْنى وَ لَمْ تُرَبِّنى،
اى کاش مى دانستم که آیا مادرم مرا براى بدبختى زائیده یا براى رنج و مشقّت مرا پروریده؟ کاش مرا نزائیده و بزرگ نکرده بود،
وَ لَیْتَنى عَلِمْتُ اَمِنْ اَهْلِ السَّعادَةِ جَعَلْتَنى، وَ بِقُرْبِکَ وَ جِوارِکَ خَصَصْتَنى، فَتَقَِرَّ بِذلِکَ عَیْنى، وَ تَطْمَئِنَّ لَهُ نَفْسى،
و کاش مى دانستم اى خدا، که آیا مرا از اهل سعادت قرارم داده و به مقام قرب و جوار خویش مخصوصم گرداندهاى تا چشمم بدین سبب روشن گشته و دلم مطمئن گردد،
اِلهى هَلْ تُسَوِّدُ وُجُوهاً خَرَّتْ ساجِدةً لِعَظَمَتِکَ، اَوْ تُخْرِسُ اَلْسِنَةً نَطَقَتْ بِالثَّنآءِ عَلى مَجْدِکَ وَ جَلالَتِکَ، اَوْ تَطْبَعُ عَلى قُلُوبٍ انْطَوَتْ عَلى مَحَبَّتِکَ، اَوْ تُصِمُ اَسْماعاً تَلَذَّذَتْ بِسَماعِ ذِکْرِکَ فى اِرادَتِکَ،
خدایا، آیا به راستى سیاه کنى چهره هایى را که در برابر عظمتت به خاک افتاده، یا لال کنى زبان هایى را که به ثناگویى درباره ی مجد و شوکتت گویا شده، یا مُهر زنى بر دل هایى که دوستى تو را در بردارد، یا کَر کنى گوش هایى را که به شنیدن ذکرت در ارادت ورزى به تو لذّت برند،
اَوْ تَغُلُّ اَکُفّاً رَفَعَتْهَا الْأمالُ اِلَیْکَ رَجآءَ رَاْفَتِکَ، اَوْ تُعاقِبُ اَبْداناً عَمِلَتْ بِطاعَتِکَ حَتّى نَحِلَتْ فى مُجاهَدَتِکَ، اَوْ تُعَذِّبُ اَرْجُلاً سَعَتْ فى عِبادَتِکَ،
یا ببندى به زنجیر کیفر دست هایى را که آمال و آرزوها به امید مِهرت آن ها را به سوى تو بلند کرده، یا کیفر کنى بدن هایى را که در طاعتت کار کرده تا به جایى که در راه کوشش براى تو نزار گشته، یا شکنجه دهى پاهایى را که در پرستشت راه یافته،
اِلهى لا تُغْلِقْ عَلى مُوَحِّدیکَ اَبْوابَ رَحْمَتِکَ، وَ لا تَحْجُبْ مُشْتاقیکَ عَنِ النَّظَرِ اِلى جَمیلِ رُؤْیَتِکَ،
خدایا، درهاى رحمتت را به روى یکتا پرستانت مبند و مشتاقانت را از مشاهده ی جمال دیدارت محروم مکن،
اِلهى نَفْسٌ اَعْزَزْتَها بِتَوْحیدِکَ کَیْفَ تُذِلُّها بِمَهانَةِ هِجْرانِکَ، وَ ضَمیرٌ انْعَقَدَ عَلى مَوَدَّتِکَ، کَیْفَ تُحْرِقُهُ بِحَرارَةِ نیرانِکَ،
خدایا، نفسى را که به وسیله ی توحید و یگانه پرستیت عزیز داشته اى، چگونه به خوارى هجرانت پست کنى و نهادى را که با دوستى تو پیوند شده، چگونه به حرارت آتشت بسوزانى،
اِلهى اَجِرْنى مِنْ اَلیمِ غَضَبِکَ، وَ عَظیمِ سَخَطِکَ، یا حَنَّانُ یا مَنَّانُ، یا رَحیمُ یا رَحْمنُ، یا جَبَّارُ یا قَهَّارُ، یا غَفَّارُ یا سَتَّارُ،
خدایا، پناهم ده از خشم دردناک و غضب بزرگت، اى مِهرورز اى پر بخشش، اى مهربان اى بخشاینده، اى داراى بزرگى و عظمت اى به قهر گیرنده اى، ای آمرزنده و ای پردهپوش،
نَجِّنى بِرَحْمَتِکَ مَنْ عَذابِ النَّارِ وَ فَضیحَةِ الْعارِ اِذَا امْتازَ الْأَخْیارُ مِنَ الْأَشْرارِ، وَ حالَتِ الْأَحْوالُ وَ هالَتِ الْأَهْوالُ، وَ قَرُبَ الْمُحْسِنُونَ، وَ بَعُدَ الْمُسیئُونَ وَ وُفّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ.
نجاتم ده به رحمت خود از عذاب دوزخ و رسوایى ننگ (یا برهنگى)، در آن هنگام که نیکان از بدان جدا گردند و احوال دگرگون شود و هراس ها مردم را فراگیرد و نزدیک و مقرّب شوند نیکوکاران و دور گردند بدکاران و به هر کس هر چه کرده است داده شود و ستم به ایشان نشود.
برگرفته از کتاب شریف (( مفاتیح الجنان ؛ فصل هشتم )) ؛ تألیف محدّث بزرگ حاج شیخ عبّاس قمی رحمه الله.