مناجات خمس عشره از شرط چهارم کلمه ی لا إله إلاّ الله، حضرت امام علی بن الحسین علیهما السّلام :
السّادِسه : « مُناجات الشّاکِرین » ؛ ششم : مناجات سپاس گزاران
اِلهى اَذْهَلَنى عَنْ اِقامَةِ شُکْرِکَ تَتابُعُ طَوْلِکَ، وَ اَعْجَزَنى عَنْ اِحْصآءِ ثَنآئِکَ فَیْضُ فَضْلِکَ، وَ شَغَلَنى عَنْ ذِکْرِ مَحامِدِکَ تَرادُفُ عَوآئِدِکَ، وَ اَعْیانى عَنْ نَشْرِ عَوارِفِکَ تَوالى اَیادیکَ،
خدایا، بخشش پى در پى تو انجام دادن سپاسگزاریت را از یاد من برد و ریزش فضل و احسانت مرا از شمردن ثنا و ستایشت عاجز کرد و پشت سر هم آمدن نیکی هایت مرا از ذکر ستودنی هایت بازداشت و پیاپى رسیدن نعمت هایت مرا از نشر دادن نیکوئی هایت درمانده کرد،
وَ هذا مَقامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النَّعْمآءِ ، وَ قابَلَها بِالتَّقْصیرِ، وَ شَهِدَ عَلى نَفْسِهِ بِالْإِهْمالِ وَ التَّضْییعِ،
و این جا که من هستم جاى کسى است که اعتراف به وفور نعمت هاى تو و در مقابل آن ها به کوتاهى کردن خود دارد و به اهمال کارى و تلف کردن عمر خویش گواهى دهد،
وَ اَنْتَ الرَّؤُفُ الرَّحیمُ الْبَّرُ الْکَریمُ، الَّذى لا یُخَیِّبُ قاصِدیهِ، وَ لا یَطْرُدُ عَنْ فِنآئِهِ امِلیهِ،
و تو اى خداى با عطوفت و مهربان و نیکوکار و بزرگوارى که رو آورندگان به سویت را نومید نسازى و آرزومندانت را از درگاهت نرانى،
بِساحَتِکَ تَحُطُّ رِحالُ الرَّاجینَ، وَ بِعَرْصَتِکَ تَقِفُ آمالُ الْمُسْتَرْفِدینَ، فَلا تُقابِلْ امالَنا بِالتَّخْییبِ وَ الْأَیاسِ، وَ لا تُلْبِسْنا سِرْبالَ الْقُنُوطِ وَ الْإِبْلاسِ،
امیدواران به آستانه ی تو بار امید خود را بیندازند و آرزوهاى عطا خواهان به میدان وسیع کرم تو توقّف کنند، پس (اى خدا) ، تو آرزوهاى ما را با نومیدى و یأس روبرو مگردان و جامه ی نا امیدى و دل شکستگى بر ما مپوشان،
اِلهى تَصاغَرَ عِنْدَ تَعاظُمِ آلائِکَ شُکْرى، وَ تَضآئَلَ فى جَنْبِ اِکْرامِکَ اِیَّاىَ ثَنآئى وَ نَشْرى،
خدایا، در برابر نعمت هاى بزرگت، سپاس گزارى من کوچک است و در جنب اکرام و بزرگوارى تو، ثنا و ستایش من خُرد و نا قابل است،
جَلَّلَتْنى نِعَمُکَ مِنْ اَنْوارِ الْأیمانِ حُلَلاً، وَ ضَرَبَتْ عَلَىَّ لَطآئِفُ بِرّکَ مِنَ الْعِزِّ کِلَلاً، وَ قَلَّدَتْنى مِنَنُکَ قَلائِدَ لا تُحَلُّ، وَ طَوَّقَتْنى اَطْواقاً لا تُفَلُّ،
نعمت هاى تو، زیورهایى از انوار ایمان بر من پوشانده و ریزه کاری هاى نیکیت، خیمه هایى از عزّت بر سرم زده و احسان هایت، گردن بند هایى به گردنم انداخته که باز نشود و طوق هایى بدان آویخته که نگسلد،
فَآلائُکَ جَمَّةٌ ضَعُفَ لِسانى عَنْ اِحْصآئِها وَ نَعْمآؤُکَ کَثیرَةٌ قَصُرَ فَهْمى عَنْ اِدْراکِها فَضْلاً عَنِ اسْتِقْصآئِها،
نعمت هاى بسیار تو زبان مرا از شمردنش ناتوان کرده، و بخشش هاى فراوانت خِرَد و فهم مر از ادراکش کوتاه کرده، تا چه رسد به پى بردن به پایانش،
فَکَیْفَ لى بِتَحْصیلِ الشُّکْرِ، وَ شُکْرى اِیَّاکَ یَفْتَقِرُ اِلى شُکْرٍ، فَکُلَّما قُلْتُ لَکَ الْحَمْدُ، وَجَبَ عَلَىَّ لِذلِکَ اَنْ اَقُولَ لَکَ الْحَمْدُ،
و با این ترتیب من چگونه مى توانم تو را سپاس گزارى کنم و همان سپاس گزارى من تازه احتیاج به سپاس گزارى دیگرى دارد و هرگاه بگویم ستایش مخصوص تو است براى همین جمله لازم است دوباره بگویم ستایش مخصوص تو است،
اِلهى فَکَما غَذَّیْتَنا بِلُطْفِکَ، وَ رَبَّیْتَنا بِصُنْعِکَ، فَتَمِّمْ عَلَیْنا سَوابِغَ النِّعَمِ، وَ ادْفَعْ عَنَّا مَکارِهَ النِّقَمِ، وَ آتِنا مِنْ حُظُوظِ الدَّارَیْنِ اَرْفَعَها وَ اَجَلَّها، عاجِلاً وَ آجِلاً،
خدایا، چنان چه به لطف خویش ما را خوراک دادى و به پرورش خود پروریدى، پس نعمت هاى فراوانت را بر ما کامل کن و ناگواری هاى سخت و بد را از ما دور کن و عطا کن به ما از بهره هاى دو جهان برتر و به تر آن را چه اکنون و چه در آینده،
وَ لَکَ الْحَمْدُ عَلى حُسْنِ بَلائِکَ وَ سُبُوغِ نَعْمآئِکَ، حَمْداً یُوافِقُ رِضاکَ، وَ یَمْتَرِى الْعَظیمَ مِنْ بِرِّکَ وَ نَداکَ، یا عَظیمُ یا کَریمُ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.
و ستایش تو را است براى آزمایش نیکویت و نعمت هاى فراوانت، ستایشى که برابر خوشنودیت باشد و احسان و بخشش بزرگ تو را به سوى ما جلب کند، اى بزرگ و اى بزرگوار، به رحمتت، اى مهربان ترین مهربانان.
برگرفته از کتاب شریف (( مفاتیح الجنان ؛ فصل هشتم )) ؛ تألیف محدّث بزرگ حاج شیخ عبّاس قمی رحمه الله.